2730023.jpg

 آینه جم: دکتر محمد کارگر*

«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم»

« هنر و گهر زندگی»

«در خاکدان ما گهر زندگی گم است/این گوهری که گم شده مائیم یا که اوست» « اقبال لاهوری»

+ « ۲۰ نکته ی کوتاه؛ اما کلیدی– اساسی و حیاتی در باب هنر و گهر زندگی… »

{بخش اول}

•• نکته ی اول:
«صحنه ی حضور را:
با “خرد؛ادب و اثرحضور”
معناکنیم… »

+ «زندگی؛ صحنه یکتای هنرمندی ماست..
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود..
صحنه پیوسته به جاست..
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد..» «ژاله اصفهانی»

+ در حکایت آمده است:
روزی مرد عاقلی از خدا پرسید:
«خدایا،مفهوم زندگی چیست؟»
خدا پاسخ داد:
«زندگی به خودی خود مفهومی ندارد؛زندگی فرصتی است برای ایجاد یک مفهوم..».

بنابراین؛ برای فهم زیبای زندگی؛
باید مفاهیم زیبا ومانا را بسازیم و برگزینیم.!..
چرا که تعریف ما از زندگی؛
از تفسیر و تحلیل ما از زندگی شکل می پذیرد و دقیقا بر اساس همین تفاسیر؛ تصاویر ما شکل می گیرند!!

 

••نکته ی دوم:
«زندگی بی بازگشت است!»

+ به تعبیر افصح المتکلمین سعدی:
«زندگی زیباست ای زیبا پسند/زنده اندیشان به زیبایی رسند/آنقدر زیباست این بی بازگشت/کز برایش می توان از جان گذشت»

 

••نکته ی سوم:
«زندگی را زندگی کنیم!»

+ «مرگ؛ تنها برای کسانی زیباست که زیبا زندگی کرده اند؛ شهامت زندگی کردن داشته اند و از زندگی نهراسیده اند…!» «اوشو»

+کیفیت زندگی ما؛حاصل کیفیت خود ماست!
«خود کیفی»

+اگر می خواهیم زندگی مان بهترشود باید ابتدا خودمان بهتر شویم…!
«جیم ران»

+ارتقاء ابعاد «معرفتی؛مهارتی؛ منزلتی..».

+«هیچ گلی به فکر رقابت با گل های دیگر نیست؛بلکه فقط شکفته می شود… بنابراین در پیمودن راهتان؛
بر دستاوردهای دیگران تمرکز نکنید،
فقط به خود بیاندیشد…».

 

••نکته ی چهارم:
«حکمت زندگی داشته باشیم»

+ از دیدگاه جان سی مکسول از بزرگان علم مدیریت نوین:
« دو روز بزرگ در زندگی انسان وجود دارد؛ یکی روزی است که متولد می شویم و روز دیگر؛ روزی است که فلسفه ی آمدنمان را کشف می کنیم».
بنابراین؛ فلسفه ی آمدنت را کشف کن…!

 

••نکته ی پنجم:
«در زندگی نمانیم بلکه ببالیم!!»

+ به تعبیر فاخر هوشنگ ابتهاج:
«آبی که برآسود زمینش بخورد زود/دریاشودآن رودکه پیوسته روان است»

 

•• نکته ی ششم:
«جشن زندگی– مهمانی زندگی»
«زندگی را جشن بگیریم…»

+ به تعبیر زیبای عارف بزرگ مولانا:
«جمله مهمانند در عالم ولیک/
کم کسی داند که او مهمان کیست/
جمله حیرانند و سرگردان عشق/
ای عجب این عشق سرگردان کیست»
+ باشکوه ترین فرم مهمانی؛
آن است که انسان به مهمانی خودش برود و به خودش سر بزند و با خویش دیدار نماید…!

 

••نکته ی هفتم:
«گوهر جان و خرد را هویدا نماییم!!»

+ «گوهرجان را هویدا کن کمال این است و بس/خویش را در خویش پیدا کن کمال این است و بس»

+ از همین باب است که حکیم ابوالقاسم فردوسی در طلیعه ی دیوان بزرگش می سراید:
«به نام خداوند جان و خرد/
کزین برتر اندیشه بر نگذرد»

+ چرا گوهر جان و خرد؟
زیرا که خرد؛مخلوق اول است و جان؛مخلوق دوم…
و انسان در پرتو قدرت «جان و خرد»
آفرینش گری و خلق می نماید و «روشنا و گرما» می بخشد…
به تعبیر فخیم مولانا:
«ای برادر عقل با خود یک دم آر/
دم به دم در تو خزان است و بهار»

 

••نکته ی هشتم:
«زندگی نزیسته ات را زندگی کن!»

+ همان گونه که انسان به هنگام استفاده از یک شیشه ی عطر یا ادکلن؛سعی می نماید از آخرین قطره ی آن هم استفاده ی مفید نماید در سفر زندگی نیز باید بدین سان باشد که انسان؛لحظه لحظه ی حضور و وجودش را ارج بگذارد و استفاده ی بهینه بنماید…!

 

••نکته ی نهم:
«زندگی را ارج نهیم!»

— چگونه؟
با پرسش گری ۲ سؤال:

+ چه باید خواست؟
به تعبیر فاخر لسان الغیب حافظ:
«ذره را تا نبود همت عالی حافظ/
طالب چشمه ی خورشید درخشان نشود»

+ چه باید کرد؟

ازنظرگاه علامه محمد تقی جعفری؛
تفاوت اساسی انسان با حیوان؛
در «چه باید کرد» می باشد…

 

••نکته ی دهم:
«قهرمان زندگی خودمان باشیم!»

+ «در زندگی نقش قهرمان را بازی می نماییم یا نقش قربانی را…»
انتخاب با خود ماست!!
چرا که؛زندگی؛ امتحان انتخاب هاست…

+ انسان باید بیاموزد که«قهرمان زندگی خودش» بشود!
همانند هلن کلر که در نوزده ماهگی بر اثر یک بیماری هم ناشنوا شد و هم نابینا و در هفت سالگی در اثر حضور یک استاد شایسته به نام سولیوان، حرف زدن یاد گرفت و در اثر ادامه تحصیل به مقام استادی دانشگاه هاروارد دست یافت همچنین به عنوان یکی از چهره های برجسته سیاسی و اجتماعی دوران خودش شد…

 

••نکته ی یازدهم:
«در اوج بمانیم!»

+ مرغان دریایی وقتی دریا طوفانی می شود و جهت خود را گم می کنند به هیچ وجه از طوفان نمی هراسند؛ بلکه آن قدر بال می زنند که طوفان فرو نشیند و زمینی برای نشستن بیابند یا اینکه در همان اوج جان می دهند؛آن که درمیان امواج می افتد مرغ دریایی نیست…
مرغ دریایی در اوج می میرد…!

 

••نکته ی دوازدهم:
«سطح خواستن ها و خواسته هایمان والا باشد…»

+عارف بزرگ مولانا جاودانه
می سراید:
«گر در هوس لقمه ی نانی؛نانی/گر در طلب گوهرکانی کانی/من فاش کنم حقیقت مطلب را/هر چیز که در جستن آنی آنی»

 

•• نکته ی سیزدهم:
«در سفر زندگانی«شوق رفتن و دیدن» داشته باشیم…»
«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن/شرط اول قدم آن است که مجنون باشی»
«لسان الغیب حافظ»

 

••نکته ی چهاردهم:
«برای موفقیت در هنر زندگی؛
پیش نویس و نقشه ی زندگی داشته باشیم!»
+انسان های کامیاب و کامکار در فرآیند موفقیت؛ «نقشه ی آغاز و پرواز» دارند…!
به تعبیر لسان الغیب حافظ:
«ای بی خبر بکوش تا صاحب خبر شوی/تا راهرو نباشی کی راهبر شوی»

+بنابراین انسان برای طی طریق در سفر زندگانی باید:
–راه دان
–راه یاب
–راه ساز
باشد…

 

•• نکته ی پانزدهم:
«تمام عمر شاگرد بمان!»

+یکی از اصول اساسی مدیریت ژاپنی؛یادگیری مادام العمر است.
این عبارت این سبک مدیریتی است:
«تمام عمر شاگرد بمان…!»
و صد البته در فرهنگ و آیین عزیز و عظیم ما؛نیز بدین سان می باشد:
«زگهواره تا گور دانش بجوی»

 

•• نکته ی شانزدهم:
«منشور زندگی مان را «مثبت؛ مفید؛ مؤثر…» بنویسم!»
+هر انسانی در سفر زندگانی؛
آفرینش گر و خالق قصه ای است که در حقیقت:
–نویسندگی
–کارگردانی
–تهیه کنندگی و نقش اول و اصلی این داستان را خودش بر عهده دارد…!
بنابراین بکوشیم با چشم اندازی وسیع و رفیع؛ منشور زندگانی مان را زیبا بنگاریم و اثری ماندگار بیافرینیم…

 

••نکته ی هفدهم:
«احساس تعلق را تعدیل نماییم!!»

+در دنیا زندگی کن بی آنکه جزئی از آن باشی!
همچون نیلوفری باش درآب بدون تماس با آب…

زندگی؛سخت ساده است؛
خطر کن وارد بازی شو…
چه چیزی از دست می دهیم؟ با دست های تهی آمده ایم و با دست های تهی خواهیم رفت…! «اوشو»

+«بند بگسل باش آزاد ای پسر/
چند باشی بند سیم و بند زر/
کوزه ی چشم حریصان پر نشد/
تا صدف قانع نشد پر “در” نشد»

 

••نکته ی هجدهم:
«در سفر زندگانی؛یکتا نسخه ی هستی خودمان باشیم!»

+همان گونه که هر کدام از ما یک اثر انگشت داریم؛به یقین می توانیم یک اثر حضور هم داشته باشیم و میراثی گرانبها از خودمان به یادگار بگذاریم به شرط آنکه اصل خودمان باشیم…
«عشق ما را پی کاری به جهان آورده است/ادب این است که مشغول تماشا نشویم »

 

••نکته ی نوزدهم:
«در زندگی پای خودمان بایستیم و از خودمان عقب نشینی نکنیم!»

–صائب تبریزی در همین باب جاودانه می سراید:
«درون خانه ی خود هر گدا شهنشاهی است/قدم برون منه از حد خویش و سلطان باش»
–«بالاترین ادب آن است که انسان در مرز خویشتن بایستد»
«حضرت علی علیه السلام»

 

••نکته ی بیستم:
در سفر زندگی؛از قدرت طعم دهنده ها استفاده نماییم!
+همان گونه که یک آشپز ماهر برای لذیذ شدن یک خورشت سبزی یا خورشت قیمه؛ یا اینکه برای خوش رنگ شدن و خوش طعم شدن چای یا جوشانده؛ از قدرت طعم دهنده ها استفاده می برد؛ انسان ها نیز می توانند جهت طعم زندگی و احساس معنا و رضایت در زندگی؛
از قدرت طعم دهنده ها ی:
«فرهنگ؛هنر؛ادبیات؛موسیقی؛
فلسفه؛عرفان؛مراقبه و مناجات؛
حلقه ی ارتباطی اثربخش و……
بهره ها ببرند…

  • ** استاد دانشگاه آزاد بوشهر
[کد خبر:AJ33977]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب