جدیدترین ها از استان بوشهر

ویژه ها

آزمون استخدامی آموزش و پرورش در بهار ۹۸ ( جزییات زمان ثبت نام به همراه شرایط و مدارک )

به گزارش آینه جم: طبق اعلام معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش،...

آزمون استخدامی شرکت تعاونی بهره برداری انتقال توان جنوب/ ۸۰ نفر سهمیه شهرستان های بوشهر و فارس ( +جزئیات و شرایط آزمون )

به گزارش آینه جم: شرکت تعاونی بهره برداری انتقال توان جنوب جهت تکمیل کادر فنی خود...

استخدام85 نفر نیرو در شرکت نفت لاوان+ جزئیات و رشته های مورد نیاز

به گزارش آینه جم:به منظور تأمين نيروي انساني مورد نياز خود در واحدهاي عملياتی و...

در سفر وزیر ارتباطات به شهرستان عسلویه چه گذشت؟+ تصاویر

امام جمعه عسلویه:مشکل اشتغال اهالی پایتخت انرژی کشور رفع شود

نشست تخصصی روسای روابط عمومی منطقه 3 صنعت نفت برگزار شد/تصاویر

آینه جم: نشست تخصصی روسای روابط عمومی منطقه 3 صنعت نفت به میزبانی شرکت گاز استان...

ششمین جشنواره بزرگ قرآنی حبل المتین در پایتخت انرژی کشور+جزئیات

  آینه جم - رئیس دارالقرآن و امور فرهنگی منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس از...

روایت «ماه عسل »: کاپیتان و دکتر دست قطع شده‌ کودک کنگانی را به او برگرداندند

  برنامه «ماه عسل» میزبان کاپیتان عشایری و دکتر لیاقت بود تا آنان ماجرایی...

شروع ثبت‌نام در آزمون جذب قضات ویژه شوراهای حل اختلاف کشور سال ۹۶+جزئیات

  آینه جم؛ اطلاعيه‌ قوه قضائيه درباره‌ تاريخ و نحوه ثبت نام از داوطلبان...

نمایندگی ایران خودرو در گله دار افتتاح شد/ تصاویر

آینه جم ، نمایندگی ایران خودرو در گله دارشهرستان مهر افتتاح شد

برگزاری آزمون استخدامی آموزش و پرورش در خرداد ماه/ صدور مجوز جذب ۱۵ هزار نیرو

  آینه جم: رییس مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و فناوری اطلاعات از احتمال...

تصادف در مسیر جم به پالایشگاه+ تصاویر

آینه جم، تصادف در مسیر جم به پالایشگاه دو مصدوم بر جای گذاشت.

برترین‌های کنکور استان بوشهر از موفقیت‎شان می‎گویند+ عکس

به گزارش آینه جم: برترین های کنکور در استان گفتگو کرده اند که در ادامه می خوانید:

در نشست نماینده جنوب استان با مدیر عامل سازمان منطقه ویژه پارس چه گذشت؟+تصاویر

آینه جم: سکینه الماسی نماینده مردم دیر، کنگان، جم و عسلویه عصر امروز (سه شنبه 5...

آخرین و جدیدترین خبرها از کشته و زخمی شدن بیش از 3500 نفر از حجاج در سرزمین منا/آمار همچنان رو به افزایش +تصاویر

آینه جم:در پی ازدحام جمعیت در سرزمین منا، تاکنون 1200 نفر از حجاج کشته و بیش از 1500 تن...

دست های دی یوسف همچنان به هنر اصیل جم و ریز جان می دهد+تصاویر

به گزارش "آینه جم" صنایع دستی هر منطقه جزوی از فرهنگ و آداب و رسوم آن منطقه به شمار...

118 نفر در پارس جنوبی مسموم شدند/ آخرین وضعیت بیماران

این افراد از ساعت 3 بامداد تا پیش از ظهر امروز (سه شنبه) در پی بروز عوارض ناشی از...

لیست نهایی ثبت نام کنندگان انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره‌ یازدهم در حوزه‌ی دیر، کنگان، جم و عسلویه

آینه جم :اسامی تمامی ثبت نام کنندگان مجلس شورای اسلامی در دوره یازدهم حوزه...

گزارش تصویری

(تصاویر) باغ گیاه شناسی تهران

(تصاویر) باغ گیاه شناسی تهران

  (تصاویر) باغ گیاه شناسی تهران باغ...

(تصاویر) زندگی عشایر فارس

(تصاویر) زندگی عشایر فارس

(تصاویر) زندگی عشایر فارس آینه جم-زندگی...

(تصاویر) بازار پرنده فروشان کابل

(تصاویر) بازار پرنده فروشان کابل

(تصاویر) بازار پرنده فروشان کابل آینه جم-...

جدیدترین ها از ایران و جهان

آینه جم: مرد فقیری که گرفتار فقر و بیماری بود، با کمک امام زمان (عج) از مشکلات رهایی یافت و به دختر مورد علاقه اش رسید.

کمک امام زمان به مرد عاشق

کمک امام زمان به مرد عاشق , مرد فقیری که گرفتار فقر و بیماری بود، با کمک امام زمان (عج) از مشکلات رهایی یافت و به دختر مورد علاقه اش رسید.

این داستان در مورد فردی است که عاشق دختر همسايه شده بود. او برای رسيدن به عشقش هر کاری می‌کند ولی در آخر متوسل به درگاه امام زمان (عج) می‌شود، که با عنایت حضرت صاحب الزمان (عج) از بیماری نجات یافت و به دختر مورد علاقه‌اش رسید.

نکات بسيار تامل برانگيز در اين داستان وجود دارد. از جمله اينکه زيارت وجود مقدس حضرت می‌تواند نصيب هر کسی شود (و اين نيست که خاص عرفا يا خواص باشد) و ثانيا برای ديدار حضرت لازم نيست که حتما درخواست بسيار عارفانه‌ای داشته باشی. ظاهرا کيفيت درخواست مهم است نه نوع درخواست. اينکه هر چی می‌خواهی را خالصانه طلب کنی.

کمک امام زمان به مرد عاشق

داستان کمک امام زمان به مرد عاشق

شيخ باقر کاظمی مجاور در نجف حديث کرد که در نجف اشرف مرد مومنی بود که شيخ محمد حسن سريره نام داشت. او در سلک اهل علم، مرد با صداقتی بود. بيمار بود و در نهايت تنگدستی و فقر و احتياج زندگی می‌کرد. حتی قوت و غذای روزانه خود را نداشت و بيش تر اوقات به خارج نجف در بيابان نزد اعراف اطراف نجف می‌رفت تا اين که قُوت و آذوقه ای برايی خود تهيه کند امّا آنچه به دست می‌آورد او را کفايت نمی‌کرد . با همين حال, سخت دوست داشت با دختری از اهل نجف ازدواج کند که عاشق او شده بود و او را از خانواده‌اش خواستگاری کرده بود اما فاميل های آن زن، به سبب فقر و تهی‌دستی شيخ، به او جواب مثبت نداده بودند و او از جهت اين ابتلا در همّ و غمّ شديد بود.

هنگامی که تهی دستی و بيماری او شدت يافت و از ازدواج با آن زن ناامید شد تصميم گرفت چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه رود تا بلکه حضرت صاحب الامر (عجل اللّه فرجه) را از ناحيه‌ای که نمی‌داند ببيند و مراد خود از او بگيرد.

ماجرای کمک امام زمان به مرد عاشق چه بود؟

شيخ باقر می‌گويد: شيخ محمد گفت: «من چهل شب چهارشنبه مواظبت کردم بر رفتن به مسجد کوفه! هنگامی که شب آخر فرا رسيد شب زمستانی و تاريکی بود و باد تندی می‌وزيد و کمی هم باران می‌باريد و من هم در دکّه‌های درب ورودی مسجد کوفه يعنی دکّه شرقی مقابل در اول که هنگام ورود به مسجد طرف چپ است نشسته بودم و نمی‌توانستم به سبب خونی که در اثر سرفه از سينه‌ام می‌آمد به داخل مسجد روم و با من هم چيزی نبود که خود را از سرما حفظ کنم

و اين وضعيت، سينه ام را تنگ کرده و بر غم و غصه من شدت بخشيده و دنيا در چشمم تيره شده بود و با خود فکر می‌کردم که اين 39 شب به پايان رسید و اين آخرين شب است و من کسی را نديدم و چيزی
هم بر من ظاهر نشد و من گرفتار اين سختی عظيم هستم و اين همه سختی و مشقت و ترس را در اين چهل شب تحمل کردم که از نجف به مسجد کوفه آمدم و حاصل آن ياس و نااميدی از ملاقات و برآورده شدن حاجاتم بود.

در همین زمان که در فکر بودم و کسی در مسجد نبود، آتشی روشن کردم تا قهوه‌ای را که از نجف با خود آورده بودم گرم کنم. زيرا عادت به آن داشتم و نمی‌توانستم آن را ترک کنم و قهوه هم بسيار کم بود. ناگهان شخصی را ديدم که از ناحيه در اول, به سوی من می آمد.

هنگامی که او را از دور مشاهده کردم ناراحت شدم و با خود گفتم اين عرب بيابانی از اطراف مسجد نزد من آمده است تا قهوه مرا بنوشد و من بدون قهوه در اين شب تاريک نمی‌توانم بمانم و اين امر هم بر اندوه من اضافه کرد. در اين بين که من در انديشه بودم او نزديک من آمد و به من را به اسم سلام کرد و در برابرم نشست و من متعجب شدم از اين که او اسم مرا می‌داند و گمان کردم از اعراب اطراف نجف است که من نزد او می‌روم .

ماجرای عاشق فقیری که امام زمان به او کمک کرد

از او سوال کردم از کدام قبيله هستی؟ فرمود: «از بعضي از آنها.» من شروع کردم به شمردن طوايف اعراب اطراف نجف. او در پاسخ جواب می داد: «نه !!» و من هر طايفه‌ای را ذکر می‌کردم او می‌فرمود:«از آنها نيستم.» اين امر مرا خشمگين کرد و به او گفتم: «آری تو از طريطره هستی» و اين را به صورت استهزا گفتم و اين لفظی است که معنی ندارد. او از سخن من تبسّم کرد و فرمود: «چيزی بر تو نيست که من از کجا باشم اما چه چيز سبب شده که تو به اينجا آمده ای؟»

من به او گفتم: «برای چه سوال می کنی؟» فرمود: «ضرری به تو نمی رسد اگر ما را خبر کنی.» من از حسن اخلاق و شيرينی طبع و گفتار او تعجب کردم و دلم ميل به او پيدا کرد و او هر مقدار سخن می‌گفت محبت من به او زيادتر می‌گشت.

براي او سيگار از تتن درست کردم و به او دادم فرمود: «تو بکش من نمی کشم.» در فنجان برای او
قهوه
ريختم و به او دادم، او گرفت و کمی از آن نوشيد و باقی را به من داد و فرمود: «تو آن را بنوش.» من آن گرفتم و نوشيدم و تعجب کردم که او تمام فنجان را ننوشيده بود اما محبت من هر آن به او زياد می‌شد. به او گفتم:« ای برادر! خداوند تو را در اين شب به سوی من فرستاده تا انيس من باشی.» آيا با من نمی‌آيی که نزد قبر مسلم(ع) برويم و آنجا بنشينيم و با يکديگر صحبت کنيم؟» فرمود: «با تو می‌آيم اما جريان خودت را بگو.»

من نیز جریان خود را به او گفتم: «من واقع را برای شما می‌گويم، من در نهايت فقر و نيازمندی هستم. از آن وقتی که خود را شناختم و با اين فقر مبتلا به سرفه هستم و سال هاست که خون از سينه ام
بيرون می‌آيد و معالجه آن را نمی‌دانم و به دختری از اهل محلّه مان در نجف اشرف تعلق خاطر پيدا کرده‌ام و به سبب تنگدستی ميسر نشده است که او را بگيرم.

گروهی از دوستان مرا مغرور کردند و به من گفتند که در حاجت‌های خود به صاحب الزمان(عج) متوسل شو و به همین خاطر چهل شب چهارشنبه در مسجد کوفه بيتوته نما که او را خواهی ديد و حاجت تو را برآورده سازد و اين آخرين شب از چهل شب است و من در اين شب چيزی نديدم و در اين شب ها من تحمل مشقت های زيادی کردم و اين سبب آمدن من و اين خواسته ها و حوائج من می‌باشد.»

آن شخص در حالی که من غافل بودم و توجه نداشتم به من فرمود: «اما سينه ات خوب شد و اما آن زن را به زودی می‌گيری و اما تهی دستی و فقر تو باقی می‌ماند تا از دنيا بروی.» من هيچ توجه به اين سخنان نداشتم و به او گفتم: «به کنار قبر مسلم نمی‌روی؟» فرمود: «برخيز»، برخاستم و متوجه جلوی خود بودم. هنگامی که وارد زمين مسجد شدم به من فرمود: «آيا نماز تحيت مسجد نمی خوانی؟» گفتم: «چرا می‌خوانم»، سپس او نزديک شاخص که در مسجد است ايستاد و من هم پشت سر او به فاصله ايستادم و تکبيرة الاحرام گفم و مشغول قرائت سوره فاتحه شدم.کمک امام زمان به مرد عاشق

من مشغول نماز بودم و سوره حمد را می‌خواندم. او نيز فاتحه را قرائت می‌نمود اما من قرائت احدی را همانند او از زيبايی نشنيده بودم. در آن هنگام با خود گفتم: «شايد اين شخص صاحب الزمان (ع) باشد و ياد سخنان او افتادم که دلالت بر آن می‌کرد.» هنگامی که اين مطلب در دلم خطور کرد, آن بزرگوار در حال نماز بود. ناگهان نور عظيمی او را احاطه کرد که ديگر شخص آن بزرگوار را به سبب آن نور نمی‌ديدم اما او همچنان نماز می‌خواند و من صدای او را می‌شنيدم.

ماجرای کمک امام زمان به مرد فقیر

بدنم به لرزه افتاد و از ترس نمی‌توانستم نماز را قطع کنم. پس نماز را به صورتی که بود تمام کردم و نور از سطح زمين به بالا متوجه شد و من ندبه و گريه می‌کردم و از سوء ادبم با او در مسجد معذرت خواهی می‌نمودم. به او گفتم: «شما صادق الوعد هستيد و مرا وعده داديد که با من نزد قبر مسلم برويم»، در آن هنگام که با آن نور تکلم می‌گفتم ديدم آن نور به سمت حرم مسلم حرکت کرد و من نیز با او حرکت کردم. آن نور داخل حرم شد و در بالاي قُبّه قرار گرفت و همچنان بود و من گريه و ندبه
می‌کردم
تا فجر دميد و آن نور عروج کرد.کمک امام زمان به مرد عاشق

هنگامی که صبح شد متوجه قول او شدم که فرمود: «سينه ات خوب شد.» ديدم سينه‌ام صحيح و سالم است و ديگر سرفه نمی‌کنم و يک هفته بيش نگذشت که خداوند گرفتن آن زن همسايه را آسان کرد و از جايی که گمان نمی‌کردم فراهم شد. اما فقر و تهی‌دستی‌ام همچنان باقی ماند همان‌طور که
حضرت صاحب الزمان (صلوات اللّه و سلامه عليه و علي آبائه الطاهرين) خبر داده بود.

منبع:امام مهدی، نظری منفرد، حکايت 10

[کد خبر:AJ23146]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه