مشکل فرهنگ ما این است که مصداق برتری که قرآن بیان می کند را فراموش کرده ایم و در حد شعار باقی مانده است و نخواسته ایم به آن عمل نماییم. در حالی که اگر پوشش و آرایش و مدرک گرایی و ثروت، ارزش و مرسوم گردد، تقوا دیگر جایگاهی نخواهد داشت...

 

 

آینه جم– سید عبدالمناف سجادی زاده؛ در سالی که از سوی مقام معظم رهبری به اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی مزین گشته، بر آن شدم که چند سطری در راستای فرهنگ بنویسم؛ ان شاالله که مفید و مثمر ثمر واقع شود.

فرهنگ از اقتصاد مهم تر است

مقام معظم رهبری در ابتدای سال 93 در بیاناتی در مشهد مقدس اذعان داشتند که: " فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس می کنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد". براین اساس دغدغه ی اصلی این مقال آن است که چرا هرچه می گذرد علی رغم برگزاری همایش ها و جلسات مختلف، روز به روز از فرهنگ اسلامی – ایرانی فاصله می گیرند؛ هرچند که این دغدغه جواب های متعددی دارد.

محیط، اراده و اختیار در ساختن شخصیت موثر است

مسلما آنچه پر رنگ تر است نقش محیط (خانواده و اجتماع) بر زندگی افراد است که به رفتار افراد جهت می دهد. ساختار شخصیت افراد در پرتو محیط رقم می خورد. هر چند جدا کردن خود از محیط، کار بسیار سختی است، اما محال نیست. علاوه بر محیط، اراده و اختیار نیز موثر در ساختن شخصیت است. اما باید دید که کدامیک از انواع محیط و اختیار بر ساختار شخصیت انسان تأثیر بیشتری می گذارند. آنچه عرف بر آن اصرار دارد این است که محیط اعم از خانواده و اجتماع بیشتر از اراده تاثیر دارد، اما حقیقت این است که اراده قوی تر است از اجتماع؛ زیرا محیط اعم از صالح و فاسد می تواند زمینه اختیار انسان را فراهم نماید، اما اختیار انسان را سلب نمی نماید.

هر انسانی متناسب با نظام ارزشی خود به دنبال کمال جویی است

عرف جامعه با این چنین پیش فرضی (اثر گذاری محیط) مصداق کمال یا برتری را در جامعه می یابد. لذا هر انسانی متناسب با نظام ارزشی خود به دنبال کمال جویی است؛ مثلا اگر در یک نظام ارزشی ثروت را نوعی از کمال به حساب آورد، افراد جامعه به دنبال این هستند که به اشخاص ثروتمند شبیه شوند. حال باید بررسی کرد که برای افراد جامعه علی الخصوص جوانان ما مصداق کمال و برتری چیست؟ آیا مصداق برتری تقوا است؛ یعنی آنچه قرآن آن را ملاک برتری افراد می داند؟ آیا مصداق برتری مدرک است؛ یعنی خلاف آنچه تعالیم الهی آنرا مطرح می کنند؟ آیا مصداق برتری پوشش و آرایش است؛ یعنی آنچه که امروز در جامعه ما مشاهده می گردد؟

مشکل فرهنگ ما این است که مصداق برتری که قرآن بیان می کند را فراموش کرده ایم و در حد شعار باقی مانده است و نخواسته ایم به آن عمل نماییم. در حالی که اگر پوشش و آرایش و مدرک گرایی و ثروت، ارزش و مرسوم گردد، تقوا دیگر جایگاهی نخواهد داشت.

جوانان دنبال الگو های واقعی هستند

مثلا در زمان حضرت نوح که ثروت مصداق برتری افراد به شمار می آمد، قوم نوح، وی را مورد خطاب قرار دادند که کسی جز افراد ناقص العقل (فقرا) از تو حمایت نمی کنند "وَ مَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ "[1]و نیز در زمان ظهور اسلام منافقان، مردم مومن را به سبب محرومیت های مادی نادان می دانستند "وَ إِذا قيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاء"[2] در جامعه امروز ما نیز پوشش و آرایش نوعی از کمال محسوب می شود. اگر فرد پوششی که دارد متناسب با عرف جامعه نباشد، از آن طرد می شود و سفیه و نادان خوانده می شود. اگر در جامعه امروز ما فردی به دنبال علم باشد نه مدرک، این خود مورد پسند عرف واقع نخواهد شد و فرد نیز رفته رفته انگیزه اش از دست خواهد داد. با این تفاسیر آیا می توان جوانی را که در اوج احساسات قرار دارد، مقصر بی حجابی و بد حجابی دانست یا ما مقصر هستیم که مصادیق برتری یعنی تقوا، پوشش، علم و ... را نتوانسته ایم برای جامعه به خوبی نهادینه کنیم؟ آیا همه جوانان ما می توانند مثل همسر فرعون و اصحاب کهف در مقابل فضای نامناسبی که جامعه در آن قرار گرفته بود، مقاومت کنند و خلاف مسیر آب شنا کنند؟ قطعا تعداد اندکی می توانند مقاومت کنند؛ لذا اگر مصداق ها درست تعریف بشوند، الگو های واقعی که جوان امروز ما به دنبالش است در جایگاه خود قرار خواهند گرفت و شایسته سالاری حاکم خواهد شد.

آیا وقت آن نرسیده است که اصلاحاتی در نهاد تعلیم و تربیت صورت پذیرد؟ نهادی که اگر اصلاح گردد، نهادهای دیگر هم اصلاح می شوند و اگر تعلیم و تربیت صورت صحیحی نداشته باشد، قطعا سایر نهادها نیز دستخوش بی نظمی و اختلال می شوند.

بنابراین بررسی و بازنگری ارجحیت اولویت های فرهنگی بر مبنای سفارشات ارزشمند دینی و ارزشهای فرهنگ ایرانی، می تواند به عنوان یک راهکار برای برون رفت از این وضعیت ناهمگون موجود در حوزه فرهنگی کمک شایانی کند.

 

1-و جز [جماعتى از]فرومايگانِ ما، آن هم نسنجيده، نمى‏بينيم كسى تو را پيروى كرده باشد، و شما را بر ما امتيازى نيست، بلكه شما را دروغگو می دانیم. سوره هود/آیه 27

2-و چون به آنان گفته شود که شما نيز همانند ديگر مردمان ايمان بياوريد، ،می گويند : آيا ما نيز همانند بيخردان ايمان بياوريم. بقره

[کد خبر:AJ2340]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم