0001397687395.jpg

 


آینه جم/سجاد بهزادی - پنجم خرداد، سال‌روز اکتشاف نفت در ایران است. گویی خرداد در تاریخ این سرزمین، آبستن حوادث زیادی بوده است. صد و چهارده سال پیش در چنین روزهایی نخستین چاه نفت خاورمیانه در مسجدسلیمان و در نزدیکی آبادان به نفت رسید.

کشور ایران از آن زمان تا کنون با این سرمایه ملی، فراز و فرودهای زیادی تجربه کرده است اما چه کسی فکر می کرد این ثروت و گنج عظیم یک روز بارگران این مملکت باشد وسبب دردسر باشد

در سال روز اکتشاف نفت در ایران؛ این کالای استراتژیک به جای رفاه ، آرامش و توسعه کشور نشان ناکامی ما در حوزه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی شده است و رویترز خبر داد که آمریکا محموله توقیف شده نفت ایران توسط یونان را در نزدیکی جزیره اویا یونان تحویل گرفته و مصادره کرده است. برای اولین بار نیست که نفت ایران مصادره می شود.

اما رقیبان ما بدون دردسر نفت خود را در خدمت توسعه و رفاه قرار داده اند و جای ایران را در بازارهای جهانی پر کرده اند.

در خبرها آمده بود، امارات صادرات نفت به اروپا را شروع کرد. در بخش گاز طبیعی هم این کشور در نظر دارد به صادر کننده ال ان جی تبدیل شود. دغدغه ایران هم تداوم فروش نفت ارزان به چین و رقابت با نفت ارزان روسیه است.

از طرفی دیگر عربستان سعودی هر روز یک میلیارد دلار (ماهیانه ۳۰ میلیارد دلار) صادرات نفت دارد! جنگ اوکراین و توقف جنگ یمن ثروت زیاد به خزانه عربستان افزوده است.

این وضعیت، حسرت هایی بر دل هر ایرانی نشانده است که نسل های بعدی آن را در تاریخ خواهند خواند و بر همه فرصت سوزی های ما قضاوت خواهند کرد.

برای نسل های بعدی معما خواهد بود که چگونه یک کشور نفتی در اوج تاریخی قیمت نفت، ضعیف ترین اقتصاد جهان را داشته است و هر روزش با بحران شب می شود.

در این میان عده ای هم خوشحال هستند. این عده احساس می کنند ثروت نفت ایران پس از صدو چهارده سال نه تنها رفاه و آسایش برای جامعه به ارمغان نداشته است بلکه سبب اختلال در توسعه و خودکامگی سیستم نیز بوده است. آنها می گویند چرا مالزی و یا کره جنوبی که هیچ ذخیره نفتی ندارند به پیشرفت های بزرگی دست پیدا کرده اند.برخی دیگر حتی پا را فراتر می گذارند و نفت را سبب نکبت می دانند تا نعمت.

اما واقعیت اینست که عقب‌ماندگی کشورهای نفتی را نمی توان الزاما به حساب این ثروت ارزشمند دانست. ما باید در چگونگی حکمرانی خود تردید کنیم. این پارادوکس را باید در چگونگی مصرف درآمد حاصل از نفت دانست. کجای دنیا رابطه معکوسی بین ثروت ملی و توسعه است که ما چنین گرفتار و درمانده این مسئله شده ایم.

به پشتوانه همین ثروت ملی اینطوری برنامه ریزی کردیم که ایران می بایست در سند چشم انداز ۲۰ ساله و تا سال ۱۴۰۴ در جایگاه اول اقتصادی و درآمد سرانه خاورمیانه قرار داشته باشد.

اما امروز بر اساس گزارش منتشر شده از سوی معاونت بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران، تغییرات شاخص بهای مصرف کننده در مارس ۲۰۲۲ نرخ تورم ایران نسبت به ماه مشابه سال قبل نشان می دهد، نرخ تورم ایران در این مدت ۱۷ برابر تورم عربستان و نزدیک به ۷ برابر تورم عراق دو کشور دیگر نفتی خاورمیانه است.

عراق و عربستان با ثروت ملی خود چگونه برنامه ریزی کردند که امروز اینقدر فاصله تورم میان کشور ما با آنهاست؟

امروز کارکرد سیاسی نفت نیز در کشور ما با هیچ محاسبه و منطقی سازگار نیست. در اقتصادهای غیررانتی و غیر نفتی، درآمد دولت عمدتاً از محل جمع‌آوری مالیات است؛ برعکس اقتصادهای رانتی و نفتی که دولت ها خود را به ملت ها وابسته نمی بینند و بخش بزرگی از درآمدهایشان متکی به درآمد نفت است.

طنز تلخ این ماجرا اینست که؛ کشور نفت خیز باشی اما درآمد نفتی نداشته باشی و بخواهی با مالیات های سنگین از ملت فقر زده کشور را اداره کنی و به لحاظ سیاسی نیز همچنان سلطه بر جامعه داشته باشید و خواست‌های خود را بر جامعه تحمیل کنید. این وضعیت امروز جامعه ایران است که معلوم نیست در چارچوب کدام مدل می توان آن را تحلیل کرد.

این وضعیت وچارچوب در همه بخش ها همین قصه را دارد. این کشور سال های طولانی است که به خاطر اقتصاد رانتی و نفتی که دارد اساسا خود را بی نیاز از مردم می دید و اجازه نمی داد جامعه مدنی تقویت شود و زمینه ساز توسعه و پیشرفت گردد. طنز تلخ ماجرا اینجاست؛ حالا هم که سیستم به شدت به مالیات و جیب ملت وابسته شده است همچنان بستری برای شکل‌گیری جامعه مدنی نیست.

چرا دولتی که مجبور شده است به خاطر حکم رانی اشتباه، از جامعه تهیدست و صنایع ورشکسته خود مالیات سرسام آور بگیرد؛ همچنان مانع شکل گیری جامعه مدنی است و به توانمندیدها در جامعه کم توجه است و کاری نمی کند رضایتمندی مردم بالا رود؟ مگر از ملت ناراضی و فقر زده چقدر می توان مالیات گرفت؟

نفت برای ما "بار گران" شد و به جای اینکه درآمد نفتی به آسانی در دسترس باشد و سبب توسعه و آبادانی این سرزمین باشد، ما را در ردیف ناکارآمدترین کشورهای جهان قرار داده است.

اگر کارآمد بودیم این وضعیت تهدید آمیز فروش نفت را با سیاست گذاری و حکم رانی مطلوب تبدیل به فرصت می کردیم.

قبل از اینکه برنامه گرفتن مالیات گسترده از ملت داشته باشیم، شکل گیری دولت رانتیر(rentier state) را به معنای واقعی حذف می کردیم.

از مدیرانی توسعه گرا در لایه های مختلف استفاده می شد و به جای رانت جویی، از بازیگران واقعی بخش خصوصی حمایت و درهای اقتصادی این کشور را بر روی جهان باز می کردیم.

*عصر ایران

[کد خبر:AJ39021]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم