0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000d1bf7ca3a0a7a2db3f8f038174dc9081.jpg

آينه جم: اینجا شهر آلودگی هاست. جایی که مردمش در نزدیک‌ترین فاصله با پالایشگاه هایی زندگی می کنند که سالیانه میلیارد ها دلار درآمد داشته و بخش عظیمی از بودجه کشور از طریق آنها تامین می شود اما اهالی اش می گویند مدت هاست هوایی سالم برای تنفس ندارند.
 
اینجا بیدخون است. شهری در 5 کیلومتری شرقی عسلویه که نزدیک به 9 هزار نفر جمعیت دارد. جمعیتی که این روزها البته در حال کم شدن است و به گفته بسیاری از اهالی بیماری های تنفسی و حتی شیوع سرطان در این منطقه به حد نگران کننده ای رسیده است. در نزدیکی بیدخون دو فاز 15 و 16 عسلویه قرار دارد که ظاهرا یکی از آلوده ترین فازهایی است که در حال فعالیت هستند و در سمت دیگر بیدخون هم نیروگاهی قرار دارد که ظاهرا احداث فاز دوم آن جدیدا در دستور کار قرار گرفته است. داستان از همین جا آغاز می شود. درست جایی که قرار است در فاصله یکصد متری این روستا فاز دوم نیروگاهی افتتاح شود که تا کنون به قدر کافی باعث ناراحتی مردم شده است. حال سوال اینجاست که اولا حریمی که باید در این پروژه ها رعایت شود، انجام شده و اگر انجام نشده این مجوز از کجا صادر شده که نیروگاهی که ظاهرا دارای آلودگی های صوتی و مغناطیسی و همینطور محیط زیستی است، می خواهد در نزدیکترین نقطه به دبیرستان و درمانگاه شبانه روزی بیدخون احداث شود؟

نامه ای که مورد توجه قرار نگرفت!
به گزارش خبرنگار توسعه پایدار «انرژی امروز» پس از سه سال نمونه‌برداری از هوای منطقه عسلویه، ارزیابی کمی و کیفی آلاینده‌ها و بررسی اثرات آن بر سلامت کارکنان و با حمایت مالی شورای راهبردی منطقه انجام شده است.
بر همین اساس، طی نامه‌ای که به امضای سعید باغبانی، سرپرست مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست منطقه، رسیده و برای بسیاری از شرکت‌های حاضر در منطقه ارسال شده است، نتایج و توصیه‌های لازم در این خصوص ارائه شده است.
متن نامه به این شرح است:
موضوع: نتایج پروژه پایش و ارزیابی آلاینده‌های شیمیایی هوا در منطقه عسلویه
با سلام و احترام
به استحضار می‌رساند پروژه فوق‌الذکر یکی از مطالعات مهم حوزه بهداشت صنعتی در صنعت پتروشیمی است که پس از گذشت حدود سه سال با نمونه برداری‌های متعدد و همکاری همه‌جانبه شرکت‌های پتروشیمی مستقر در منطقه، در فاز عملیاتی ارزیابی کمی و کیفی آلاینده‌ها و بررسی اثرات آن بر سلامت کارکنان و با حمایت مالی شورای راهبردی منطقه انجام شده و می‌توان نتایج آن را برای برنامه‌ریزی‌های صیانت از سلامت همکاران در برابر مخاطرات آلاینده‌های شیمایی استفاده نمود.
شایان ذکر است بر اساس نتایج به دست آمده بیش از ۳۰ آلاینده از نظر غلظت و اثرات بهداشتی مهم از جمله بنزن، تولوئن، اتیل بنزن، زایلن، استایرن، هگزان نرمال، ۱و۳-بوتادین، متانول، آمونیاک، اتیلن اکساید و… شناسایی شده است که در این میان بنزن به عنوان یک آلاینده مهم و سرطان‌زا در هوای کلیه شرکت‌ها،د‌کریدورها و محل‌های اسکان کارکنان در کل منطقه وجود داشته است.
از طرفی در بررسی اثرات آلاینده‌ها مشخص گردیده که تغییرات نگران کننده‌ای در پارامترهای خونی، کبدی، و کلیوی کارکنان ایجاد شده‌ است که ادامه این روند با توجه به پایین بودن میانگین سن و سابقه کاری پرسنل تحت نمونه‌برداری و نو بودن صنعت، ایجاد تغییرات بیماری‌زا درآینده نزدیک قطعی خواهد بود به طوری‌که با افزایش سابقه کار، سن و کاهش قدرت بازسازی بدن، فرسودگی تچهیزات و راه‌اندازی فازهای جدید، بار آلودگی‌ها افزایش و ریسک ابتلا به بیماری‌های ناشی از آلاینده‌ها نیز به مراتب بیشتر خواهد شد.

لذا خواهشمند است دستور فرمایید تا با عنایت به اهمیت موضوع و برای حفاظت از سلامت کارکنان اقدامات ذیل با اولیت در دستور کار متولیان قرار گیرد:
۱- اجرای برنامه مستمر کاهش و کنترل نشتی‌های فرآیند
۲- انجام اقدامات کنترلی و بهبود فرآیندهای کاری از جمله سیستم‌های تخلیه و بارگیری، سیستم‌های تهویه،‌ حوضچه‌های تصفیه پساب و…
۳- کاهش و کنترل مستمر میزان آلاینده‌های شیمیایی هوا
۴- نظارت بر اجرای دقیق معاینات پزشکی و پیگیری روند تغییرات.
در ضمن با در نظر گرفتن این‌که مواد سرطان‌زا، هیچ حد ایمنی Safe Level نداشته و اثرات آلاینده‌ها اغلب در مقادیر کم و طولانی مدت ایجاد می‌شوند، بنابراین بایستی راهکار کاهش مواجهه کارکنان تا حد ممکن مد نظر قرار گرفته و اتخاذ تدابیری مانند جابجایی کمپ‌ها و محل‌های اسکان کارکنان از منطقه صنعتی و آلوده و تغییرات شیف‌های کاری موجود (اقماری ۱-۲ دو هفته کار و یک هفته استراحت) به سیستم ۲-۲ و ۱-۱ برای کاهش مواجهه و افزایش توان بازسازی بدن در برابر سموم و متابولیت‌های ایجاد شده، بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
متن نامه بالای خبر از یک اتفاق تلخ می دهد، آلودگی های عسلویه و سرطانزا بودن آنها تایید شد. موردی که سالهاست در هیاهوی میزان برداشت از سکوها و سطح درآمدها مغفول مانده و حال باید پرسید مردم مناطق جنوبی استان بوشهر در این سال ها قربانی کدام بی توجهی شده اند؟ در این میان نیز باید از مسئولان امر پرسید با توجه به این نامه و تایید سرطانزا بودن آلاینده ها ایا نیاز است که مجوز جدیدی برای احداث نیروگاهی که به گفته مسئولان منطقه دارای آلودگی هایی هم هست، صادر شود؟ آن هم وقت این نیروگاه ها کوچکتری منفعتی را متوجه مردم منطقه تا کنون نکرده است؟

در صدمتری روستا نیروگاه زده اند!
در همین ارتباط قیصر صالحی نماینده سابق مردم جنوب استان بوشهر در مجلس شورای اسلامی در رابطه با مشکلات منطقه و آلودگی های ایجاد شده و همچنین ایجاد نیروگاه جدید صحبت های جالبی را مطرح می کند. وی با اشاره به صبوری بالای مردم این منطقه می‌گوید: «سال هاست مردم عسلویه و اطراف آن از آلودگی ها رنج می برند و با این وجود به دلیل منافع ملی صبوری کرده و سکوت کردند.  شما اگر نگاهی به این مناطق بیندازید با مردمی مواجه می شود که آلودگی ها به شدت آنها را بیمار کرده است. حال در این شرایط می خواهند نیروگاه جدیدی هم در نزدیکی بیدخون تاسیس کنند. اولا سوال اینجاست دقیقا حفظ حریم کجای این پروژه تعریف شده که قرار است در صدمتری درمانگاه شبانه روزی بیدخون یک نیروگاه حرارتی تاسیس شود؟ ثانیا این نیروگاه دارای آلودگی های صوتی شدید و زیست محیطی است و این مجوز چگونه به آنها داده شده که فاز دوم نیروگاهی که این سال ها کمتر سودی را به مردم منطقه رسانده را چسبیده به روستا احداث کنند؟ شما نامه آقای باغبانی را بخوانید(اشاره به نامه بالا) در آن نامه به طور واضح سرطانزا بودن آلایندگی ها تایید شده است. در همین بیدخون و در یکی از محلات 7 تا 8 نفر به سرطان دچارند. یک دختر 4 ساله هفته پیش روی تخت بیمارستان توسط همین بیماری سرطان پرپر شد.این که نمی شود تا اعتراضی می شود مسئولان و نمایندگان بگویند پروژه ملی است. خب مگر مردم منطقه از ملت نیستند؟ چرا نباید برای این مردم در راستای جلوگیری از این آلودگی ها فضای سبز ایجاد شود؟. وقتی آقای رییس جمهوری اعلام می کند ما 16 هزار میلیارد از این پالایشگاه ها درآمد داشتیم چرا 100 میلیارد آن نباید به تاسیس فضای سبز برای منطقه اختصاص یابد؟ این مردم همان های هستند که در جنگ و طی این سال ها ارادت خود را به نظام و انقلاب ثابت کرده اند و الان وقتش است برای آنها کاری انجام گیرد. اینکه می گویند باید برای کارکنان فکری کرد و به عنوان مثال شیفت کاری آنها 14 به 14 روز یا 7 به 7 روز  شود آیا دردی از مردم دوا می کند؟ گیریم که مشکلات کارکنان را حل کردید. برای مردم منطقه چه خواهید کرد؟ آیا قرار است آنها هم اقماری شوند؟! در بیدخون مردم یک لباس سفید را روی رخت آویز بیندازند تا یک ساعت بعد از شدت آلودگی سیاه می شود اما هیچ کس این ها ر ا نمی بیند. جالب است در استخدامی ها و همین مورد اخیر 5 نفر هم از بیدخون سر کار نرفته است! حتی نیروهای خدماتی را هم از مردم آنجا انتخاب نکرده اند؟

چندین نفر بر اثر سرطان تا کنون فوت کرده اند
علی صالحی رئیس  شورای بیدخون نیز در این رابطه صحبت های جالبی را مطرح می کند. وی با تایید احداث این نیروگاه آن را بر خلاف خواست مردم می خواند و می گوید:
«نیروگاه مورد اشاره دو فاز دارد که فاز نخست آن با یک فنس از روستا جدا شده و کمی از آن فاصله دارد. فاز دوم آن اما در فاصله کمتر از 100 متری روستا قرار است احداث شود که من واقعا نمی دانم آیا مجوزهای آن کاملا اخذ شده است؟ تعجب می کنم که برای یک کارگاه تولید تیرچه و بلوک باید از هزار جا مجوزهای مختلفی گرفته شود و حتما هم حریم رعایت شده و موارد محیط زیستی لحاظ شود اما نیروگاهی به این عظمت که حتی یک نفر را از اهالی منطقه برای کار جذب نکرده است می خواهد در 100 متری دبیرستان تازه تاسیس و درمانگاه شبانه روزی که بیماران به آنجا مراجعه می کنند، ساخته می شود. مردم هم به ما دائما می گویند ما این نیروگاه را نمی خواهیم. آن هم وقتی حتی قانون اشتغال 50% کشور برای این مردم اجرا نمی شود! واقعا مشکلات بسیار است و به حدی این آلایندگی ها و آلودگی ها روی سلامت مردم اثر گذار بوده که ما شاهد هستیم بسیاری به بیماری سرطان دچار شده اند و حتی چندی پیش دختر 4 ساله ای بر اثر همین بیماری فوت کرد. البته به همین یک مورد هم محدود نمی شود و بسیاری به این بیماری دچار شده و حتی فوت شده اند. خب آیا درست است در این شرایط نیروگاهی که آلودگی مغناطیسی و صوتی دارد در صد متری بیدخون تاسیس شود؟!»

برای تاسیس هر نیروگاهی باید تمام جوانب در نظر گرفته شود
عباس رضوی رییس سابق شورای اسلامی بیدخون می گوید قبلا هم در این باره هشدار داده است که متاسفانه به آن توجه نشد تا کار به اینجا رسیده است. او ادامه داد: « برای استقرار هر گونه تاسیسات هر چند کوچک باید مطالعات دقیق زیست محیطی صورت گیرد و مکان یابی درستی برای آن انجام شود و سپس بهترین مکان انتخاب گردد. علاوه بر آن، باید همان طور که در مورد مزایای طرح اطلاع رسانی می شود ،معایب و مضرات آن هم اعلام شود اما به نظر می رسد در مورد نیروگاه بیدخون این کار به هیچ وجه صورت نگرفته است. در کنار این نیروگاه سیکل ترکیبی، روستای بیدخون با بیش از ۸۰۰۰ نفر جمعیت قرار گرفته است که متاسفانه بخار و آلودگی های صوتی ناشی ازفعالیت آن در آینده ممکن است باعث بروز مشکلات جسمی و روحی برای اهالی گردد که این امر باعث ایجاد نارضایتی و نگرانی مردم شده است. از سوی دیگر پساپ های سمی آن نیز می تواند باعث آلوده شدن آب های زیرزمینی منطقه گردد و محیط زیست را تهدید کند. »

دختر 4 ساله بیدخونی قربانی سرطان شد
این خبری است که رسانه های محلی بیدخون منتشر کرده اند و خواستار رسیدگی هرچه سریعتر مسئولین به وضعیت آلودگی هوا و متعقبا سلامت مردم منطقه شدند. در متن خبر آمده است:
« نازنین زهرا زاهدی ساکن روستای بیدخون(شهرستان عسلویه) در اثر سرطان هفته گذشته جان سپرده، و تعدادی دیگر از مردم نیز درگیر شیمی درمانی برای گریز از سرطان ناشی از آلودگی هوا هستند.
مردم شهرستان عسلویه علی الخصوص روستای بیدخون که نزدیک ترین روستا به تأسیسات گازی می باشد و بیشترین عوارض آلودگی گریبان گیر آنهاست از بی تدبیری مسئولین کشوری نسبت به حداقل خواسته خود( زیستن و زندگی کردن) رنج می برند و چندین سال است که از مسئولین، تدبیری جهت این امر خواستارند.
ولی تا کنون هیچ مقام مسئولی نسبت به آلودگی هوا در شهرستان عسلویه پاسخگو نبوده و نیستند. و تنها جمله ی مسئولین محلی این است که طرح ملی است و نمی شود کاری کرد. آیا مردم باید فدای این طرح ملی شوند و هیچ راهکاری برای آن نیست./بیدخون نیوز »

حال باید دید با توجه به آنچه در این گزارش بیان شده آیا این نیروگاه مجوز های لازم را برای تاسیس کسب کرده و اگر پاسخ مثبت است دقیقا با احداث نیروگاه در فاصله صدمتری بیدخون جه حریمی رعایت شده و چگونه می شود برای نیروگاهی حتی با حداقل آلودگی حریم صدمتری از درمانگاه و مدرسه را متصور شد؟ در این خصوص البته ما منتظر پاسخی از سوی محیط زیست استان هستیم که به زودی آن را منتشر خواهیم کرد اما مشکل اصلی باز هم پا برجاست و باید دید برای ساکنان این مناطق چه تدبیری اندیشیده خواهد شد و حتی اگر با اجرای طرح های اغماری و .... سلامت کارکنان تا حدودی تامین شود، باز هم این سوال پابرجاست که تکلیف مردم ساکن در روستاها و شهرهای اطراف چه خواهد شد؟ آیا وقت آن نرسیده که تصمیماتی گرفته شود که خروجی اش سلامت مردم این مناطق را که سالهاست زیر سقفی از آلودگی ها در حال تنفس هستند، تامین شود؟ آیا با توجه به نامه اشاره شده در گزارش و مسجل شدن سرطانزا بودن آلایندگی ها نباید فکری به حال مردمی شود که سال هاست به حاشیه رفته و نسبت به آنها عمیقا کم لطفی شده است؟ باید صبر کرد و دید با این شرایط آیا همین حداقل خواسته مردم بیدخون که اعلام کرده اند ما این نیروگاه را نمی خواهیم اجابت خواهد شد یا در یکی از عجیب ترین تصمیمات ممکن ما شاهد تاسیس نیروگاهی در صدمتری یک روستا هستیم؟
 
منبع: روزنامه پيام عسلويه
[کد خبر:AJ23564]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم