آینه جم/   مهدی افشارنیک

انتقال نفت از گوره در گناوه استان بوشهر به جاسک هرمزگان در واقع ارتقا یافته وبه روز شده‌ی طرح خط لوله محرم است که در دهه شصت به خاطر شرایط جنگ و بمباران هر روزه خارک اجرا شد و بعد از جنگ هم به وزارت نیرو واگذار شد.
 
رییس جمهور و وزیر نفت می گویند که تنگه هرمز را دور زدیم. سوال، اما این است که تنگه هرمز مزیت استراتزیک ایران است چرا ما باید بگوییم دورش زدیم؟ این در واقع آرزو و ترس کشور‌های عرب خلیج فارس است که برای آن هم دست به اقداماتی زدند، ولی هیچ کشوری نتوانست حجم تبادل ۱۷ درصدی نفت دنیا از این تنگه را کم کند.


 
شاید این طور گفته شود که شاید روزگاری دشمنان ایران پی این کار بروند و تنگه را ببندند. برای اینکه صادرات نفت ایران را به دنیا ببندند؟ راه‌های دیگه ای، چون تحریم ایران مگر جواب نداده است؟ برای اینکه نهایت دو میلیون و پانصد (در بالاترین میزان صادرات ایران) ایران را به بازار دنیا نرسانند جلوی صادرات حداقل ۱۵ میلیون بشکه نفت را میگیرند؟
 
مگر نه آن است که، اتفاقا مساله رقبا و دشمنان منطقه‌ای و بین المللی ایران امنیت عرضه بوده و هست و اگر قرار باشد کشوری تنگه را ببندد کسی است که بخواهد امنیت عرضه نفت را بهم بریزد. بماند که اصلا مهم‌ترین مشتری نفت امروز تنگه، چین است. با این حال پرسش اصلی این است چرا ایران خود باید از اهمیت تنگه کم کند؟ و طرحی اجرا کند که در بیانش گفته شود تنگه هرمز را دور زدیم.
 
از طرفی، در بیان مدافعین این طرح توسعه سواحل مکران از اهداف این طرح برشمرده شده است. خب مگر توسعه مکران به دور زدن تنگه‌ی هرمز نیاز دارد؟ در چند سال گذشته با احداث ۱۴ طرح پتروشیمی گازی، قرار بود توسعه گازی پیدا کنند، الان شکل توسعه مکران وجاسک تغییر کرد و نفتی صادراتی شد؟ مکران، چابهار، جاسک با طرح‌های بندری و تجاری مگر توسعه نمی‌یابند که حتما باید نفت در خط لوله با هزینه هر بشکه ۵ دلار به اینجا آورده شود؟ طرحی که خود توجیه اقتصادی ندارد چگونه میخواهد توسعه آفرین باشد؟
 
با این حال، خط لوله گوره- جاسک به مخازن ذخیره نفت ختم میشد در این روز‌های تحریم که نفت ایران به سختی صادر می شود به کار کشور میامد، اما الان چه چیزی به کشور اضافه شده است هزار کیلومتر با هزینه‌ای چهار_پنج دلار در هر بشکه، نفت را بجای جزیره خارگ میبریم آن سوی تنگه که با شناور و گوی اس بی ام صادر کنیم که چه شود؟
 
در واقع، این طرح هم از نظر استراتژیک مورد پرسش جدی است که چرا ما اهمیت تنگه را کم می کنیم و هم از نظر اقتصادی که هزینه انتقال نفت را بی جهت افزایش می دهیم. مجریان و سیاستگذاران این طرح خوب است پاسخ دهند که طرح محرم پس از جنگ چه شد؟ خطر و تهدید خارک که رفع شد خط لوله محرم توجیه داشت؟ سوال گزنده‌تر هم میشود پرسید؟ خط لوله سیری_عسلویه به کجا ختم شد؟
 
خط لوله‌ای که میان مذاکرات با کرسنت توسط دولت احمدی نژاد کشیده شد تا فقط به طرف اماراتی بگوید ما در زمستان به گاز میدان سلمان نیاز داریم. اما چه شد؟ خط لوله‌ای که لوله هایش از فاز‌های پارس جنوبی به آنجا برده شده بود به خاطر مشکل فنی معطل مانده و بی استفاده. بحث توان شرکت‌های داخلی و زحمتی که در این پروژه کشیدند به کنار و جای خود قابل تقدیر، اما چرایی و چگونگی توجیه و منطق طرح زیر سوال است.
 
در واقع در دوره‌ای که ما یک بشکه نفت هم به سختی میتوانیم از مخزن خارج و صادر کنیم و کشور در هزینه کرد پروژه‌های حیاتی از لحاظ مالی مانده و معطل مانده است طرحی در کشور اجرا شد که نفت را با هزینه‌ای اضافی به آنسوی تنگه هرمز برده شود تا با افتخار بگوییم تنگه هرمز را دور زدیم. سودای دور زدن تنگه یک سودای قدیمی شده چیزی مثل فتح بصره در زمان جنگ...
مرجع:عصرایران

[کد خبر:AJ36372]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم