زنجان- حسین منزوی شاعری است که با همه عاشقانه ها وغزلهایش غریبانه زیست و امروز با گذشت یازده سال از مرگش هنوز هم در دیارش کمتر کسی او را می شناسد و حتی برنامه گرامیداشتی برای وی برگزار نمی شود.

به گزارش خبرنگار مهر، ۱۶ اردیبهشت ماه سالمرگ ستاره درخشان شعر و ادبیات ایران زمین است شاعری که سال  ۱۳۸۳ در حالی  در غربت وطنش چهره در نقاب خاک کشید قلبش از جفاها و  کج فهمی های برخی ها رنجیده بود.

حسین منزوی، شیخ اشراق، حکیم هیدجی، اخی فرج زنجانی، استاد رضا روزبه همه و همه نام های بزرگی که بر تارک ادبیات و تاریخ ایران درخشیدند ولی در دیار خودشان کورسوی از آنها دیده نمی شود بزرگانی که تنها گناهنشان این است که همشهریانشان نسبت به گذشته غنی و فرهنگ پربارشان بی تفاوت هستند.

بازهم فضای مجازی و باز هم فراخوانی از جنس شعر و بی توجهی متولیان و مدعیان فرهنگ، تا  شاید مرهمی باشد بر حجره زخمی غزل  و شاید توجیهی دردناک بر ضعف  در برنامه ریزیهای فرهنگی مسئولان. تا شاعر عشق و دوستی را در سرزمینش غریب باشد و عده ای از دوستداران این شاعر با فراخوان در شبکه های مجازی اقدام به برگزاری آئین گرامیداشت در سر مزار وی در گورستان پائین شهر زنجان کردند.

منزوی نیمای غزل ایران بود

رضا قاسمپور از شاعرای زنجانی و از دوستان و هم دوره های استاد حسین منزوی در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص  این شاعر فقید می گوید:منزوی همان کاری را با ادبیات کلاسیک فارسی و خصوصا اسب چموش غزل کرده که نیما در برهه ای برای نجات ادبیات فارسی کرد.

قاسمپور  می افزاید: منزوی نیمای غزل است، او با آفرینش غزل نو فارسی جانی دوباره به غزل بخشید که خیلی ها آن را مرده میپنداشتند و حتی هنوز نیز میپندارند.

وی ادامه می دهد: طبیعی است که منزوی شناسی امری است مهم و لازم برای اندیشه های جوان ادبی امان، و این شناخت البته که بنیادی بنیادین و نظمی آکادمیک می خواهد.

این شاعر و نویسنده زنجان افزود:  برای معرفی بزرگان فرهنگ و تاریخ استان زنجان که دارای جایگاه ملی و بین امللی هستند بنیاد منزوی شناسی می خواهیم، بنیاد هیدجی شناسی لازم داریم، به دنبال بنیاد مولانا نرگسی ابهری می‌گردیم، و اینکه کجاست بنیاد شیخ اخی فرج زنجانی!؟ استاد روزبه؟ و دهها مورد دیگر که باید بنیادی به نام آنها شکل بگیرد.

قاسمپور ادامه می دهد:  آن بغض تاریخی، آن نیاز مدنی امروز، آن خوشایند خدا و خلایق، آن درد مشترک، بنیاد زنجان شناسی است که باید برای ایجاد آن مسئولان همت ویژه داشته باشند.

لزوم ایجاد بنیاد زنجان شناسی

وی می گوید: نیاز امروز فرهنگی هنری زنجان ضرورت راه اندازی یک«بنیاد زنجان شناسی» است امری که نفس اردیبهشتی منزوی مجال طرحش را به ما داده است.

قاسمپور با بیان اینکه طبیعی است که بخشی از این حرکت آکادمیک هم شناخت حسین منزوی می تواند باشد می افزاید: کدام شخصیت زنجانی را در خور وزنش قدر دانسته ایم؟ برای کدامین مشاهیر امان کنگره و سمینار ترتیب داده ایم؟

وی  با انتقاد از روند بی توجهی به فرهنگ و بزرگان استان زنجان ادامه می دهد: عمق فاجعه اینجاست که اگر کاری هم صورت گرفته از سوی غیر زنجانی ها بوده است. مثلا پرفسور هانری کربن آلمانی برای شیخ اشراق نمونه بارز این مورد است و در مورد خود منزوی جالب است که اکثر آثارش را ناشران تهرانی چاپ کرده و می کنند.

حسین منزوی

این شاعر و نویسنده زنجان با بیان اینکه در این قصه پر غصه شاید بتوان گفت که یاد منزوی هم همچون نامش منزوی مانده است اذعان می کند:  بدیهی ترین انزوا در مورد او همین بس که هنوز چند کتاب از آثار وی چاپ نشده و سرنوشت نامشخصی دارد. به طور مثال کتاب صفیر سیمرغ که در آن منزوی به شعر شاعران همشهری اش پرداخته و نیز کتاب دومان که حاوی اشعار ترکی منزوی است.

قاسمپور با بیان اینکه اینجا زنجان است، ولایت خمسه، سرزمین سهروردی ها، حکیم هیدجی ها، پرفسور ثبوتی ها می افزاید: اگر بخواهیم لیستی از زنان و مردان نام آور این دیار که به صورت سمبلیک به سه تن از آنان بسنده کردیم، بیاوریم، به راستی که با لیستی چند صد و بلکه هم چند هزار نفره مواجه خواهیم بود.

وی ادامه می دهد: تصوف و عرفان اسلامی در زنجان؛ شیخ ابوحفص شهاب الدین عمر سهروردی، استاد نظامیه بغداد، صاحب کتاب عوارف المعارف، استاد شیخ اجل، سعدی، گزاف نیست بگوییم که یک یا چند پژوهشگر اگر تمامی یا بخش اعظم عمر خود را به شناخت وی و احوال و آثارش بپردازند، باز هم جای تحقیق و پژوهش دارد و معنی اش این است که برای شناخت وی موسسه ای، همراه با برنامه و نظم آکادمیک لازم است و به این لیست اثیرالدین ابهری ریاضی دان را، مصلح اکبر آیت الله عبدالکریم امام زنجانی را، و دهها شاعر و عارف و هنرمند و دانشمند زن و مرد زنجانی باید اضافه کرد.

وی با بیان اینکه آیا شایسته نیست جایزه ادبی در سطح ملی و حتی در حوزه کشورهای فارسی زبان به نام منزوی داشته باشیم می افزاید: برای شروع این جایزه ادبی همه ساله، برگزاری آن در سطح منطقه ای و شمالغرب کشور هم اولین پله و اقدام آغازینی میتواند باشد که در سال های بعدی محققتر شود.

قاسمپور  ادامه می دهد: به طور مثال منزوی در کتاب دیدار در متن یک شعر، که در آن به بررسی ۳۶ شاعر معاصر پارسی گوی پرداخته است، وجهی ممتاز از خود، یعنی یک منتقد ادبی را به نمایش گذاشته است.

وی می افزاید:  وجه مغفول مانده ای از منزوی، وجه علاقه و ارتباط او با فرهنگ و ادبیات ترکی آذربایجانی است

قاسمپور  یادآور می شود: علاوه بر رد پای جای جای اسطوره ها و سمبل های ترکی در اشعار فارسی او همچون شعر او خطاب به کوراوغلو یا تلمیح افسانه ترکی پلنگ در غزل خیال خام پلنگ من..، کتاب های تیغ زنگ زده«برگردان افسانه های آذربایجانی به فارسی»، این ترک پارسی گوی، ترجمه نیمایی حیدربابایه سلام شهریار به فارسی، منظومه صفرخان و ... نشانگر این انس دیرینه به زبان و ادبیات مادری است.

صدای منزوی تا به امروز آخرین و رساترین فریاد عشق است

بزرگ‌ترین بارقه شعر منزوی ضمن وفاداری و حفظ دستاوردهای غزل کلاسیک رسیدن به افق‌های روشن و توجه دقیق به زندگی انسان معاصر بود و بیان تعابیر عامیانه با توجه به فراز و نشیب روزگاری که در آن می‌زیست.

نام من عشق است آیــا می‌‏شناسیدم

نام من عشق است آیــا می‌‏شناسیدم؟ /زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌‏شناسیدم؟

بـــا شما طـــــــــی‌‏کـــــرده‌‏ام راه درازی را/خسته هستم -خسته- آیا می‌‏شناسیدم؟

راه ششصدســاله‌‏ای از دفتر "حــافظ"/تا غزل‌‏های شما، ها! می‌‏شناسیدم؟

حسین منزوی در اول مهر ۱۳۲۵ در زنجان در خانواده‌ای فرهنگی متولد شد. او از سنین جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۶ به عنوان شاعری مطرح و تاثیر گذار در جامعه مطرح شد و غزل‌های او مورد توجه غزل سرایان قرار گرفت.

او در سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه شد و در دانشکده ادبیات تهران ثبت نام کرد اما دیری نمی گذرد که در می یابد، این رشته نمی تواند انتظارات او را بر آورده کند، به همین دلیل در سال ۱۳۵۰ درس را نیمه کاره رها می کند.او در همان سال مجموعه شعر "حنجره زخمی تغزل"‌‏ را منتشر می کند. این کتاب در بخش "شعر جهان‌‏" جایزه "فروغ فرخزاد" را که در آن دوران جزء معتبرترین جوایز ادبی ایران به شمار می رفت، دریافت می کند‌‏.

پس از انتشار این کتاب، منزوی تصمیم به ادامه تحصیل در رشته علوم اجتماعی می گیرد اما این این رشته را نیز نیمه کاره رها می کند و در صدا و سیما مشغول به کار می شود و در این دوران برنامه "یک شعر یک شاعر" را تهیه وکارگردانی می کند.

منزوی پس از مدتی به زنجان باز می گردد و تا پایان عمر در آنجا اقامت می کند. در دوران اقامت اش، در زنجان بیکار نمی نشیند و به ساختن ترانه و تصنیف می پردازد. او تا پایان عمر همچنان به کار خود ادامه داد.

منزوی پیشنهادهایی به غزل امروز داد. او همانند نیما که تحولی شگرف در شعر به وجود آورد، تحولی در غزل معاصر به وجود آورد.

او در دوره ای غزل سرود که همه منتقدان فکر می کردند عمر شعر کلاسیک و غزل به پایان رسیده است اما منزوی ثابت کرد که غزل از پتانسیل بالایی برخوردار است و نمی توان آن را نادیده گرفت.

منزوی در شعر سپید نیز دستی داشت، شعرهای سپید او گاهی حتی با شعر بزرگترین شاعران سپید سرا پهلو می زند.

سرانجام حسین منزوی که مدتها ازبیماری قلبی رنج می برد، در ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۳ زندگی را وداع گفت.

[کد خبر:AJ1502]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم