مناسبت امروز باید بهانه‌ای باشد برای بازاندیشی در شغل بسیار مهم، حیاتی و حقیقتا سرنوشت‌ساز معلمی. نه این‌که با تعارف و تشریفات و چند تکه هدیه و جایزه به‌خوبی و خوشی جشن بگیرند و کف بزنند

  آینه جم،دکتر علی غزالی‌فر* / مناسبت امروز باید بهانه‌ای باشد برای بازاندیشی در شغل بسیار مهم، حیاتی و حقیقتا روز معلم را گرامی نمی‌دارمسرنوشت‌ساز معلمی. نه این‌که با تعارف و تشریفات و چند تکه هدیه و جایزه به‌خوبی و خوشی جشن بگیرند و کف بزنند

بعضی دروغ‌های غول‌آسا هست که از شدت تکرار و تلقین و تقلید به‌صورت حقایق مهم و محکمی درآمده‌اند؛ حتی حقایقی مقدس. یکی از این موارد ارزش عینی صنف معلمان است. واقعا باورمان شده که این صنف خوب هستند و به فرهنگ خدمت می‌کنند؟!! این‌که کار معلمی چنین و چنان و درخشان و فروزان است، تنها یک آرمان است که نباید با واقعیت تلخ و تاریک امروزی اشتباه گرفته شود. چشم باز کنیم و ببینیم واقعیت امروز ما از چه قرار است.

امروزه صنف معلمان همانند تاکسی‌داران و قنادی‌ها و فروشندگان کفش و لباس و فلافل فقط یک صنف شغلی هستند و هیچ ربطی به فرهنگ ندارند. بیشتر معلمان کتاب نمی‌خوانند، به‌روز نیستند، دغدغه اخلاق ندارند، با فرهنگ بیگانه هستند، روحیه طلبکاری دارند و دغدغه اصلی آنها فقط پول است؛ اضافه‌کاری و تدریس خصوصی و کلاس کنکور و... . بیشتر معلمان ترجیح می‌دهند دلال و فروشنده باشند یا بنگاهی داشته باشند تا بلکه همانند دیگران شوند! واقعیت بی‌خدشه آن است که معلمان از کار خود راضی نیستند و از بد حادثه و بی‌کاری و بی‌پولی به آموزش و پرورش پناه آورده‌اند. اگر کسی باور نمی‌کند، برود به سراغ خیل کسانی که این روزها به دنبال استخدام در آموزش و پرورش هستند و از آنان بپرسد چرا می‌خواهند معلم شوند، تا جواب‌های هولناک آنان را بشنود. معلمان به همان اندازه دغدغه اخلاق و فرهنگ دارند که مدیران مدارس غیرانتفاعی دغدغه علم و حقیقت دارند!

این مطلب بدین معنا نیست که این وضعیت به‌طور کامل تقصیر معلمان است. نه؛ احتمالا دولت، وزارت‌خانه‌های مربوطه و موسسان مدارس غیرانتفاعی هم در نابسامانی اوضاع مقصراند. اما هر چه هست، فعلا اوضاع همین است. همچنین منظور این نیست که فقط این صنف خوب عمل نمی‌کنند. بقیه نیز وضع بهتری ندارند. برای مثال همتایان دانشگاهی آنان هم به‌طور عمیقی فقط در حسرت پول و امکانات می‌سوزند، بدون اینکه دغدغه دیگری داشته باشند. اگر غیر از این است، مقالات و کتاب‌های خود را به ما نشان دهند! ریچارد رورتی (1931-2007) در یکی از مقالات خود سخن شیرینی دارد. او می‌گوید اساتید علوم انسانی کسانی هستند که هر کاری می‌کنند برای این است که کتاب‌های بیشتری بخوانند. اگر مرخصی می‌گیرند هدفشان این است که وقت بیشتری برای مطالعه داشته باشند. اگر پولی به‌دست می‌آورند برای آن است که کتاب‌های بیشتری بخرند. اگر مسافرتی می‌روند، به ‌دنبال کتاب‌های جدید هستند و الخ. این را مقایسه کنید با استادان علوم انسانی این مرز و بوم. من استادتمام‌‌هایی (Full Professors) می‌شناسم که پا به کتابفروشی نمی‌گذارند و با افتخار در جمع اعلام می‌کنند که سال‌هاست هیچ کتابی نخوانده‌اند. حقیقتا استاد تمام هستند! وقتی بالاترین طبقه فرهنگی کشور و سرچشمه تفکر و فرهنگ جامعه چنین باشند، نمی‌توان از دیگران گله کرد. شهروندان فرهنگ را از که بیاموزند؟ و آیا اساسا انسان، از چیزی، غیر از انسان، چیزی می‌آموزد؟

غرض آن‌که مسئولین مربوطه فکری به حال وضعیت فعلی معلمان بکنند و نیز برای جذب معلمان بعدی هم تدابیری بیندیشند. خانواده‌هایی که دغدغه علم و اخلاق و فرهنگ فرزندانشان را دارند، روی معلمان مدارس حساب نکنند؛ زیرا معلمان ضعیف‌تر از آنی هستند که جامعه یا دانش‌آموزان را تحت تاثیر قرار دهند. آنها خود کاملا تحت تاثیر فرهنگ عوامانه امروزی هستند. واقعا دانش‌آموزان از آموزگاران چه می‌آموزند که با فکر و فرهنگ و اخلاق و انسانیت نسبتی داشته باشد؟

مناسبت امروز باید بهانه‌ای باشد برای بازاندیشی در شغل بسیار مهم، حیاتی و حقیقتا سرنوشت‌ساز معلمی. نه این‌که با تعارف و تشریفات و چند تکه هدیه و جایزه به‌خوبی و خوشی جشن بگیرند و کف بزنند. با این تعریف و تعارف‌ها هیچ خدمتی به فرهنگ نمی‌کنیم. جداً باید برای این وضعیت وحشتناک فکری کرد وگرنه آینده ترسناکی خواهیم داشت، به‌ویژه که بدبختانه این وضع معلمان و استادان روزبه‌روز در حال تشدید و گسترش است.

بدیهی است منظور من همه معلمان نیست. بدون شک کسانی هستند که در این شرایط بسیار بد و دشوار به معنای واقعی کلمه معلمی می‌کنند. مقصود من این صنف است و نه تک تک آنان. من معلمانی را می‌شناسم که واقعا دانشمند و اندیشمند و شریف هستند. نه‌تنها آموزگار علم و اخلاق‌اند، بلکه این امور به طور عینی در آنها مجسم شده است. همگان برای این افراد بالاترین احترام را قائل‌اند. این افراد تخصصا از آن حکم خارج‌اند. اما با وجود این، احتمالا بسیاری از خوانندگان این یادداشت به نویسنده ناسزا خواهند گفت. بگویند! چه باک! اما باعث و بانی این وضع را هم فراموش نکنند و، از همه مهمتر، به این وضعیت اسفناک بیندیشند.

*دکترای فلسفه

[کد خبر:AJ24666]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم