975921_996.jpg

 

 

 آینه جم : فاطمه صابری - ابروهای پرپشت و نامرتب، ناخن‌های از ته کوتاه شده، صورت و گردنی که جابجا لک‌دار شده و بدنی که جای آبسه و پوست‌کنده شده پوششی سفت‌وسخت غیر زنانه را به یادگار دارد.

لیلی، هدیه، نسیبه، آتنا و فرناز دست گروهی خشن گروگان گرفته نشده‌اند. آن‌ها همان 5 دختری هستند که 27 اردیبهشت‌ماه98  در کنار بیش از 15 هزار هوادار مرد در شهر جَم بوشهر شاهد جشن قهرمانی تیم فوتبال پرسپولیس بودند.

ملاقات و گفت‌وگو با این زنان طرفدار فوتبال که مشهورند به «دختران ریش‌دار» چند روز بعد از برگزاری سومین قهرمانی پیاپی پرسپولیس انجام شد.

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

دخترانی ساکن شهرهای مختلف ایران که حلقه‌ی وصلشان فوتبال و علاقه به پرسپولیس است. علاقه‌ای که لیلی و هدیه را واداشت که به فاصله 1217 کیلومتری تهران تا جَم فکر نکنند. نسیبه و آتنا هم بیش از 550 کیلومتر از یک شهر هرمزگان خود را به ورزشگاه تختی جم رساندند و فرناز هم برای سومین حضورش در سومین قهرمانی متوالی پرسپولیس 771 کیلومتر از اصفهان تا جم را با استرسی تمام‌نشدنی پیمود.

تصور نکنید این 5 دختر در زمره افراد و خانواده‌های متمول قرار دارند؛چند تَن از آن‌ها در بهترین حالت با حقوق کارمندی هم طبقه قشر متوسط ایران هستند.

ریشه‌های «دختران ریش‌دار»

ماجراجویی این دختران از یک محدودیت آغاز شد؛ «زنان ایران حق ورود به ورزشگاه و تماشای فوتبال را ندارند.» محدودیتی که قانونش روی کاغذ قابل رویت نیست اما در بیش از 3 دهه گذشته محکم‌تر از بسیاری قوانین نوشته‌شده، مقابل ورزشگاه‌های ایران اجراشده است.

 نتیجه چند بار اعتراض، تجمع و دست گرفتن پلاکارد مقابل ورزشگاه برای زنان دستاورد چندانی نداشته است. البته فینال لیگ قهرمانان آسیا بین پرسپولیس و کاشیما انتلز ژاپن در آبان ماه گذشته یک استثنا بود؛ به دلیل هشدارهای کنفدراسیون آسیا و خطر محرومیت فوتبال ایران به خاطر ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه،حدود 1000زن به انتخاب مسئولان شانس ورود به ورزشگاه آزادی را پیدا کردند.

شانسی که البته با هدیه و آتنا یار نبود. آن‌ها در کنار بیش از 100 زن تا اواسط نیمه اول این بازی هم پشت در ورزشگاه برای ورود به کسانی که نمی‌دانستند چه سِمَت و جایگاهی دارند التماس می‌کردند. اما چند راننده اتوبوس که برای نگهبانان مجموعه آزادی آشنا بودند در داخل محوطه ورزشگاه آن‌ها را به مقصد سکوهای ورزشگاه سوار 3 اتوبوس کردند اما دقایقی بعد سر از اتوبان آزادی درآوردند و در آنجا رها شدند تا رویای دیدن حساس‌ترین بازی تاریخ باشگاه محبوبشان در ورزشگاه برایشان شکلی تراژیک پیدا کند(گزارش عصر ایران از ماجرا را اینجابخوانید)

حدود 6 ماه بعدازآن بازی لیلی ملکی، هدیه مروستی، نسیبه، فرناز و آتنا برای عصر ایران از عشق و علاقه دیرینشان به فوتبال گفتند و شرایط تحمیلی و گاه تحقیرآمیزی که برای دیدن بازی‌های تیم محبوبشان تحمل می‌کنند.

وقتی لیلی، مجنون پرسپولیس شد

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

لیلی برخلاف یک سال و نیم گذشته این بار با ظاهر و پوشش زنانه مقابل در ورزشگاه «آزادی» حاضر شد و با عصر ایران از حق ورود به ورزشگاه گفت‌وگو کرد.

او بین دخترانی که به دلیل گریم مردانه مشهور شده‌اند به «دختران ریش‌دار» ازجمله شناخته‌شده‌ترینشان است.

این دانش‌آموخته روانشناسی اولین بار اسفند 96 در داربی 96 بین پرسپولیس و استقلال با گریم مردانه وارد ورزشگاه آزادی تهران شد. تجربه‌ای که آن‌قدر برایش شیرین بود که 11 بار دیگر او را به خیابان منوچهری تهران کشاند تا کلاه‌گیس و وسایل گریم تهیه کند.

لیلی توضیح داد که تاکنون 9 بار موفق به ورود به ورزشگاه شده‌ام. دوستش هدیه هم که همراه ما مقابل ورزشگاه آزادی حضور داشت با خنده گفت؛ اگر لیلی یک‌بار دیگر هم به ورزشگاه برود یک ستاره می‌گیرد. لیلی البته یک‌بار بازداشت هم شده و دیگر باری هم به دلیل مشکلی که برای دوستش مقابل ورزشگاه پیش آمد ترجیح داد از خیر بازی بگذرد و او را همراهی کند.

لیلی در یک شرکت خصوصی با درآمد معمول یک کارمند مشغول کار است. می‌گوید از وقتی‌که رفتن به ورزشگاه برایم دغدغه شده در طول ماه از هزینه‌های مختلفی که بعضی مواقع ضروری هم هستند می‌زنم تا بتوانم هزینه بیش از 700 هزارتومانی که در بازی‌های تهران روی دستم می‌ماند را پرداخت کنم. او در مجموع طی یک سال و نیم گذشته برای تماشای 11 بازی پرسپولیس حدود 10 میلیون تومان هزینه کرده است.

ملکی از کودکی فوتبال بازی ‌کرده و هنوز آثار زخم‌های به‌جای مانده از آن ایام بروی زانوهایش مشخص است.

او در کنار زنانی بوده که از چند سال قبل با پوشش عادی و زنانه مقابل ورزشگاه آزادی حضور پیدا می‌کردند تا شاید بتوانند به‌حق عادی‌ خود یعنی ورود به ورزشگاه دست پیدا کنند.

اما بعد از مدتی دستور رسید؛با زنانی که مقابل ورزشگاه حضور پیدا می‌کنند مماشات نکنید. به همین دلیل لیلی می‌گوید قبل از ورود با گریم، راه‌های مختلفی را بررسی کردم. حتی راه‌هایی که به نظر مسخره می‌آید. مثل رد شدن از بعضی نرده‌های ورزشگاه. 
لیلی در یکی از شب‌ها به همراه چند تن از دوستانش مقابل ورزشگاه آزادی حضور پیدا کرد اما بعد از بررسی نرده‌ها متوجه شد که امکان رد شدن او از آن راه باریک وجود ندارد.

هزینه یک‌بار گریم برابر با 24 بازی پرسپولیس

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

وقتی بعد از تست گواش و رنگ صورت‌های معمول ورزشگاهی متوجه شد که شانس ورود به استادیوم را ندارد راهی خیابان منوچهری تهران شد و از راسته لوازم‌آرایشی وسایلی تهیه کرد که عموما در اتاق گریمورهای حرفه‌ای پیدا می‌شود؛ ریش و سبیل، کرم‌های مخصوص و چسب و باند برای یکدست کردن برجستگی‌های زنانه. هزینه اولین سری لوازمی که تهیه کرد قیمتی برابر با بلیت 24 بازی پرسپولیس در  VIPورزشگاه آزادی را داشت.

البته ماجرا تنها هزینه‌هایی ازاین‌دست نبود و لیلی نزدیک یک هفته مانند یک بازیگر در حال تقلید صدا و راه رفتن و نشستن مردانه بود.

او از اولین حضورش در ورزشگاه آزادی با هیجان صحبت کرد و این‌که از استرس دو بار سوار بر تَرک یک موتور درِ شرقی تا غربی ورزشگاه را رفته تا پاهایش جان بگیرد و او را تا گیت بازرسی لو ندهد؛بالاخره پاهایم یاری کرد اما با دیدن عظمت ورزشگاه و جو حاکم بر آن نزدیک بود قلبم ایست کند. چون دقایقی در حالت عجیب گریه و خنده مانده بودم. هرچند تا قبل از ورود با خودم قرار گذاشته بودم که فقط یک‌بار بروم و ببینم اما آن‌قدر ورزشگاه شور و حال و حس خوبی به من داد که 8 بازی دیگر لیگ و آسیایی پرسپولیس را هم به ورزشگاه رفتم.


2 میلیون تومان هزینه یک ماجراجویی عاشقانه

 نهمین حضور لیلی اما ورزشگاه آزادی نبود.او با یکی دیگر از دوستانش یعنی هدیه به شهر جم در 1217 کیلومتری تهران رفتند؛«اگر ما با اتوبوس ‌راهی جم می‌شدیم باید حدود 16 ساعت در جاده می‌ماندیم. که وضعیت شغلی ما اجازه نمی‌داد. درنتیجه بلیت هواپیما تهیه کردیم که با هزینه اقامت در این شهر و گریم مردانه برای وارد شدن به استادیوم تختی جم هرکدام از ما حدودا دو میلیون تومان هزینه کردیم.»

او بعد از چند بار حضور در ورزشگاه حالا به یکی از چهره‌های شناخته‌شده در جایگاه‌های مختلف استادیوم تبدیل شده است  و می‌تواند منبعی معتبر در زمینه سنجش واکنش و برخورد تماشاگران مرد باشد؛«اگر نگویم 100 درصد برخوردهای تماشاگران پرسپولیس در ورزشگاه آزادی و حتی شهر جم عالی بوده که 99 درصدشان برخوردی بسیار بهتر از سطح اجتماع داشتند.»

ملکی تاکید دارد که آن‌ها به معنای واقعی کلمه هم از نظر بیان شعارها و هم حمایت‌های پوششی برای بازداشت نشدن دختران گریم کرده حمایت کرده‌اند؛«باور کنید وقتی‌که مردان در ورزشگاه متوجه حضور یک دختر در اطرافشان می‌شوند دیگر خبری از فحش و برخوردهای زننده نیست.»

او ادامه می‌دهد؛ موارد زیادی بوده که ماموری بعد از شناسایی دختران گریم کرده تلاش کرده او را بازداشت کند اما دختر با کمک و پادرمیانی طرفداران مرد از مخمصه نجات پیدا کرده.

لیلی خاطره‌ای از بازی پرسپولیس و الدحیل در ورزشگاه آزادی ذکر می‌کند. روزی که سختگیری زیادی برای ورود تماشاگران انجام شده بود و از لحظه ورود به ورزشگاه در کنارش هیچ هوادار آشنایی حضور نداشت؛در طول بازی لحظات سختی بود و چند جا نشستم که می‌گفتن «داداش اینجا جای کس دیگه است.» در نهایت ناچار شدم آرام به یک نفر از آن‌ها بگویم که من دخترم. و از آن لحظه وضعیتم به خاطر حمایت‌هایشان بهتر شد. در همان بازی موقع خروج هم که خطر بازداشتم وجود داشت، دو تن از هواداران مرد پرسپولیس با پادرمیانی مانع این اتفاق شدند.

از رها شدن در اتوبان تا ورود به ورزشگاه

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

خاطره‌ای که با تائید هدیه مروستی 25 ساله و ساکن تهران همراه می‌شود. هدیه مهندسی آی تی خوانده و در شبکه‌های اجتماعی به نام «هدیه پرسپولیسی» مشهور است. او ریشه علاقه‌اش به فوتبال را پدرش معرفی کرد. پدر پرسپولیس اش که چندی قبل از دنیایشان خداحافظی کرد او را از کودکی به فوتبال و به‌ویژه پرسپولیس علاقه‌مند کرد.

هدیه تکرار می‌کند که یکی از سوالات همیشگی‌اش در سال‌های اخیر این بوده که چرا باید بین ما و مردان ایرانی برای حضور در ورزشگاه تفاوت قائل شوند.

او درباره حضور دخترانی که در شبکه‌های اجتماعی به دختران «ریش‌دار» معروف شده‌اند هم گفت؛ وقتی اولین بار خبر و تصویر یکی از دختران با گریم مردانه را در ورزشگاه دیدم گفتم؛بالاخره یک نفر ایده‌ای برای دور زدن این روند نامعقول و در واقع پر از اجحاف را پیدا کرد.

هدیه درعین‌حال می‌گوید از آن تاریخ تا قبل از بازی هفته آخر پرسپولیس در لیگ برتر هرچند که حرکت دختران ریش‌دار را تحسین می‌کردم و دوست داشتم به ورزشگاه بروم اما در عین با خودم درگیری داشتم که با پنهان کردن هویت واقعی‌ام پا به ورزشگاه نگذارم. به‌ویژه آنکه تنها فرزند خانواده هستم و مادرم بعد از درگذشت پدرم نگرانی‌های زیادی درباره‌ام دارد.

این دختر علاقه‌مند به فوتبال ادامه داد؛وقتی بعد از چند بار وعده از حضور زنان در ورزشگاه ناامید شدم علی‌رغم میل باطنی‌ام با مادرم بحث حضور در ورزشگاه با گریم مردانه را مطرح کردم که مادرم به‌شدت مخالفت کرد. اما به خاطر علاقه‌ام به پرسپولیس و برخورداری از یک حق طبیعی یعنی حضور در ورزشگاه هزینه‌های سفر به امارات برای دیدن بازی سال گذشته پرسپولیس و الجزیره را به من داد.

او از تجربه دیدن بازی تیم محبوبش بعد از چند سال هواداری برای اولین بار در استادیومی خارج از ایران گفت  و سوالش را تکرار کرد؛چرا چنین حق طبیعی و کوچکی باید از زنان ایران دریغ شود؟

 هدیه توضیح داد که بعد از فینالیست شدن پرسپولیس در لیگ قهرمانان سال قبل و بحث دخالت فیفا و ای اف سی برای حضور زنان در ورزشگاه امیدواری‌هایش برای حضور در ورزشگاه بیشتر شد. اما او یکی از دخترانی بود که علی‌رغم ساعت‌ها حضور مقابل ورزشگاه امکان نشستن روی صندلی‌های ورزشگاه را پیدا نکرد و با اتوبوس در اتوبان رها شد(شرح ماجرا را اینجا بخوانید) ماجرایی که به گفته هدیه برایش آسیب‌های روحی زیادی به‌جا گذاشت و او تا چند روز رغبت خارج شدن از خانه را نداشت.

اما این ماجراها از علاقه‌ هدیه کم نکرد. او می‌گوید وقتی چند روز قبل از برگزاری بازی پرسپولیس و پارس جنوبی جم تصمیم گرفتم هتریک قهرمانی پرسپولیس را در ورزشگاه حاضر باشم با لیلی صحبت کردم و گفتم به هر نحوی که شده مادرم را برای گریم و رفتن به ورزشگاه شهر جم راضی می‌کنم. کاری که به گفته هدیه بسیار سخت بود. چون می‌دانست استرس‌های زیادی به او وارد می‌شود. 


پیراهن پدر بر تن یک دختر ریش‌دار

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

بعد از پرواز و رسیدن به جم و مصائب گریم و هوای بالای 30 درجه و پوشیدن چند لباس روی‌هم نوبت ورود به ورزشگاه تختی شهر جم رسیده بود. پیراهنی که تن لیلی ملکی بود متعلق به پدر هدیه بود که در قید حیات نیست؛هدیه می‌گوید؛ تصور می‌کنم که هنوز روح بابا با نتایج و قهرمانی پرسپولیس شاد می‌شود. به همین خاطر به لیلی گفتم که پیراهن بابا را بپوشد تا او هم به‌نوعی در جشن قهرمانی پرسپولیس حضورداشته باشد.

دغدغه مهم دیگر این دختران علاقه‌مند به فوتبال گریم حرفه‌ای بود. آن‌ها به کمک یکدیگر تلاش کردند با انبوهی از مو و ریش مصنوعی ظاهری مردانه برای خود بسازند. هرچند که هزینه‌های گریم برخی از آن‌ها حدود 700 هزار تومان بود اما به دلیل ظرافت‌های ظاهری ذاتی و زنانه برخی‌شان گریم مردانه پاسخ مناسبی روی چهره‌شان نداشت. حتی اگر آن‌ها از عبدالله اسکندری گریمور معروف سینما کمک می‌گرفتند.

تنها ریسک زندگی یک دختر

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

 یکی از این دختران آتنا بود که از 14 سالگی تا الان یعنی حدود دو دهه گذشته طرفدار پرسپولیس بوده. می‌گوید شاید برای بسیاری قابل‌درک نباشد اما نتایج خوب و بد پرسپولیس عمیقا در زندگی روزمره ام تاثیر دارد.

در این سال‌ها حضور در ورزشگاه برای آتنا که در حال حاضر شاغل است یک رویا بود.

آتنا قبلا تلاش کرده بود در بازی فینال لیگ آسیا بین پرسپولیس و کاشیما به ورزشگاه آزادی برود؛«می‌دانستم سخت است اما با امید ورود در حد 5 درصد به تهران آمدم. اما بعد از ساعت‌ها انتظار جز 3 اتوبوسی بودم که ما را از داخل ورزشگاه به کف اتوبان برگرداندند.»

می‌گوید وقتی بحث ورود با گریم را در ذهنش پرورانده و با دوستانش مطرح کرده اکثر آن‌ها گفتند فیزیک دخترانه‌ات با گریم مردانه قابل پوشش نیست. اما من از یک ماه پیش از بازی پرسپولیس و جم مدام لحظه بالا بردن جام قهرمانی به دست سید جلال حسینی را تصور می‌کردم و با خودم تکرار می‌کردم؛«تا کی می‌خواهی بنشینی و مرگ آرزوهایت را ببینی؟»

آتنا بعد از تحمل دو شبانه‌روز پر از استرس که همراه با بی‌اشتهایی شدید بود بالاخره تصمیم نهایی خود را گرفت؛با خودم گفتم اگر قرار باشد تنها یک ریسک در زندگی‌ام داشته باشم همین را انتخاب می‌کنم.برای همین با دوستان دختر پرسپولیسی که می‌شناختم هماهنگ کردم و از بندرعباس به جم رفتم. 

حدود 600 هزار تومان هزینه گریم آتنا بوده که هزینه تهیه لباس مردانه و ایاب و ذهاب را هم باید به آن اضافه کرد.

هنگام گریم، فردی که به آتنا کمک می‌کرد بارها گفت که چهره‌اش خیلی دخترانه است و گریم مردانه روی آن نمی‌نشیند. درنتیجه تصمیم گرفتند که ریش‌بلند و شلخته‌تری نسبت به بقیه دختران داشته باشد.

او درباره اولین مواجهه با تغییر چهره‌اش توضیح داد؛اصلا از دیدن چهره گریم شده مردانه‌ام خوشحال نشدم . چون خودم نبودم و مثل بقیه بچه‌ها این سوال در ذهنم تکرار می‌شد که چرا باید برای رسیدن به یک حق ابتدایی، خودم را به شکلی دربیاورم که برایم آشنا و دوست‌داشتنی نیست؟

هنگام ورود به ورزشگاه هم این ترس بین آتنا و دختران همراهش وجود داشت که ممکن است او به دلیل فیزیک زنانه‌اش  لو برود. ترسی که باعث شده بود او تا ساعت‌ها در ورزشگاه ساکت بماند و فقط به زمین چمن چشم بدوزد.

مردان ایرانی در ورزشگاه زامبی نیستند!

بااین‌همه ترس، آتنا از برخوردهای تماشاگران در ورزشگاه شهر جم به نیکی یاد کرد؛نمی‌دانم چرا برخی تصور می‌کنند مردان حاضر در ورزشگاه زامبی هستند! در حالی در جایگاهی که نشسته بودیم همه متوجه شده بودن که دختر هستیم. اما باور کنید که هیچ برخورد و نگاه و حرف زشتی نشنیدیم. بعضی از مردان حتی جایشان را به ما می‌دادند تا بهتر بازی را ببینم. یا اگر هیجان بازی باعث می‌شد که از کلمات نامناسب استفاده کنند به‌محض نهیب زدن بغل‌دستی‌شان؛«در جایگاه زن نشسته» دیگر خبری از تکرار نبود.

آتنا درعین‌حال می‌گوید؛عکس‌های دختران خندان و گریم کرده‌ای که روی سکوها کنار هواداران مرد علامت پیروزی را نشان می‌دهند فقط بخشی از ورود بسیار سخت از این طریق به ورزشگاه است. چون به دلیل روشن نبودن قوانین مرتبط واقعا بچه‌ها نمی‌دانند بعد از هر بار بازداشت چه سرنوشتی در انتظارشان است به‌ویژه اگر ترس از برخورد احتمالی خانواده هم وجود داشته باشد.

«نسیبه» در سرزمین عجایب

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛


همان ترس و تردیدی که باعث شده بود «نسیبه» تصمیم گریم و حضور در ورزشگاه را تنها با یکی از خواهرانش در میان بگذارد.

دختر دانشجویی که می‌گوید بعد از سال‌ها انتظار وقتی توانستیم با چهره‌ای عجیب وارد ورزشگاه شوم دقیقا شبیه آلیس بودم در سرزمین عجایب.

نسیبه می‌گوید عشقش به پرسپولیس یادگار خواهر عزیزی است که در جریان یک تصادف او را از دست داد؛«اما خواهرم پرسپولیس را برایم یادگاری گذاشته بود تا بتوانم جای خالی‌اش را تحمل ‌کنم.»

نسیبه که اصالتا اهل کرمان است با تشریح لحظات قبل و بعد از حضور در ورزشگاه آن را یکی از غریب‌ترین تجربیات زندگی‌اش معرفی کرد؛از دم در ورزشگاه مدام ذکر می‌گفتم و سوره‌های قرآنی که برایم آرام‌بخش بود را زیر لب تکرار می‌کردم تا استرسم کم شود. وقتی با همراهی چند هوادار پرسپولیس از گیت رد شدیم آشکارا لرزیدن زانوهایم را می‌دیدم؛برایم تعبیر یک رویا و حضور در ورزشگاه آن‌هم وقتی‌که پرسپولیس در آستانه سومین قهرمانی متوالی‌اش بود غیرقابل وصف است.

 اما ترس از لو رفتن به خاطر صدای زنانه تا نیمه‌های اول باعث شده بود تا 5 دختر هوادار به‌ندرت جرئت شعار دادن پیدا کنند.

این قرمز منه

نسیبه توضیح داد؛ اما بعد از شلوغ‌تر شدن استادیوم و تاریک شدن هوا صدایمان را با لیدرها یکی کردیم و شعار محبوبمان را خواندیم؛ «این قرمز منه/ دوسش دارم خیلی زیاد /قهرمانی بهش میاد...»

 نسیبه می‌گوید می‌دانم که برای عده‌ای قابل‌درک نیست اما یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایم بعد از حضور در ورزشگاه و دیدن قهرمانی پرسپولیس برآورده شد.

به گفته نسیبه هرچند که سال‌هاست می‌گویند دلیل عدم حضور زنان در ورزشگاه رفتار و گفتار زشت مردان ایرانی در استادیوم‌هاست اما باور کنید ما از دم در ورزشگاه تا روی سکوها جز حس پدرانه و برادرانه چیز دیگری ندیدیم. حتی آن‌ها در مواقعی به خاطر کمک به ما خود را به خطر انداختند و در حق ما طوری محبت‌آمیز رفتار کردند که فقط از اعضای یک خانواده انتظار می‌رود.

دختری که با حضور در 3 جشن قهرمانی پرسپولیس هتریک کرد

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

محبتی مانند احترام به علاقه دختر در خانواده فرناز 25 ساله که پنجمین «ریش‌دار» این جمع هنگام تماشای بازی پرسپولیس و جم است.

فرناز فارغ‌التحصیل مهندسی برق دانشگاه صنعتی اصفهان تنها دختر پرسپولیسی است که در 3 سال گذشته در هر سه جشن قهرمانی تیم حضورداشته؛«بار اول با گریم رنگ رو صورت بود و دو بار اخیر با گریم مردانه وارد ورزشگاه شدم.»

اما  او که تاکنون 5 بار موفق به حضور در ورزشگاه شده است تنها یک‌بار از قبل ماجرا را با خانواده‌اش در میان گذاشته بود که همین دفعه آخر بود وقتی تصمیم گرفت از اصفهان به جم برود.

می‌گوید؛اطرافیانم علاقه‌ای به فوتبال ندارند و گفتن ماجرا برای آن‌ها استرس ایجاد می‌کند. برای همین ترجیح می‌دادم که همیشه بعد از برگشتن از ورزشگاه ماجرا را برایشان تعریف کنم.

واکنش پدرش اولین بار تند بود اما دفعات بعد کمی اوضاع برای فرناز که از 14 سالگی به‌صورت حرفه‌ای بازی‌های پرسپولیس را دنبال می‌کند،بهتر شد.

او با خنده می‌گوید جواب من به سوالاتی مانند اینکه از کی پرسپولیسی شدی همیشه اینه که:"ما پرسپولیسی نمی شیم؛ پرسپولیسی به دنیا میاییم".

فرناز ماجرای تصمیم به ورزشگاه رفتنش را نه مربوط به 3 سال اخیر که فکری مربوط به 16 سالگی‌اش می‌داند؛بارها لباس‌های پسرانه را پوشیدم و صورتم را رنگ کردم تا برای تماشای یکی از بازی‌های سپاهان و پرسپولیس وارد ورزشگاه شوم اما

از عواقب لو رفتن ترسیدم و با این ایده‌ام رویا بافی می‌کردم و بارها خواب رفتن به استادیوم را می دیدم.

به گفته فرناز انتقاداتی مانند اینکه چرا طرفدار تیم شهر خودت نیستی پایه و اساسی ندارد چون محبوب شدن یک تیم در قلب افراد حسی است و نه دستوری.

فرناز که تاکنون 5 بار موفق شده در استادیوم بازی‌های تیم محبوبش را تماشا کند امسال هم در کنار 4 دختر دیگر به جم سفر کرد. می‌گوید البته سال قبل هم ما 6 دختر بودیم که با گریم وارد ورزشگاه شدیم تا جشن قهرمانی پرسپولیس را در آزادی تماشا کنیم. که یکی از دختران همراه ما بازداشت شد تا امسال دومین سالی باشد که او قهرمانی پرسپولیس را کنار 4 دختر پرسپولیسی جشن می‌گیرد.

این دختر می‌گوید اغراق نیست اگر بگویم که از دو ماه قبل عملی کردن تصمیم مدام خواب پلیس و بازداشت می‌بینم. گاهی استرس و بدخوابی آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند که برای کنترل وضعیتم به بیمارستان مراجعه می‌کنم.

دشواری‌های کشتن تمام زنانگی

فرناز می‌گوید از زمان فکر کردن تا عملی شدن و ورود به ورزشگاه بارها از خودم سوال می‌کنم که واقعا چرا ما باید این‌همه سختی بکشیم؟ واقعا کسی در دنیا باور می‌کند که ما برای تشویق تیم محبوبمان این‌قدر دچار فشار می‌شویم؟

او ادامه می‌دهد: کسی باور می‌کند که ما از مدت‌ها قبل صورت و ابروهایمان را اصلاح نمی‌کنیم، صدا و راه رفتن مردانه را تمرین می‌کنیم و با گذاشتن ریش و سبیل و پوشیدن لباس‌های خاص تلاش می‌کنیم اندام زنانه‌مان را مخفی کنیم؟کسی درباره باندهای کشی و لباس‌های سفتی که زیر لباس‌های گشادمان می‌پوشیم و بارها در گرما نفسمان را بند می‌آورد چیزی می‌داند؟

فرناز خطاب به تصمیم گیران این موضوع گفت؛باور کنید که تک‌تک این لحظات برای ما بسیار تلخ است. این‌که مشکلی با جنسیتت نداشته باشی اما مجبور می‌شوی با دست خودت دختر وجودت را بُکشی و به یک مرد که اساسا وجود ندارد تبدیل کنی حس بدی دارد.

هزینه‌های هنگفت هواداری به سبک دختران ریش‌دار

این دختر هوادار پرسپولیس می‌گوید که هزینه‌های مادی طرفداری به سبک «دختران ریش‌دار» هم هنگفت است؛ مثلا من برای جشن قهرمانی سال97 پرسپولیس 400 هزار تومان هزینه کردم. حضور در بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا 650 هزار تومان هزینه روی دستم گذاشت و فاکتور گریم و ایاب و ذهاب تا فولادشهر و دیدن بازی ذوب‌آهن و پرسپولیس هم 400 هزار تومان بود.

 بیشترین هزینه اما همین بازی آخر برای فرناز به دنبال داشت؛ حضور در شهر جم و دیدن بازی پارس جنوبی و پرسپولیس با 900 هزار تومان.

5 دختر چگونه وارد ورزشگاه جم شدند

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

این دختران چگونه موفق شدند وارد ورزشگاه شهری کوچک شوند. کاری که از دور این‌گونه به نظر می‌رسد سخت‌تر از ورزشگاه آزادی باشد.

اما به گفته این 5 دختر ورود ورزشگاه تختی جم برخلاف تهران برایشان گذر دشواری نبوده. به گفته این 5 هوادار که در مجموع حدود 20 بار به ورزشگاه رفته‌اند در ورودی ورزشگاه آزادی تهران آن‌قدری که به دنبال بازداشت زنان گریم کرده هستند دنبال جلوگیری از ورود ابزار تیز و پرت کردنی و... نیستند. اما در جم ماموران و برگزارکنندگان بازی احتمال نمی‌دادند که یک یا چند دختر با گریم به این شهر کوچک جنوبی بیایند. درنتیجه این 5 دختر حوالی ساعت 3 بعدازظهر یعنی حدود 7 ساعت قبل از بازی با شرایط تقریبا راحتی وارد ورزشگاه شدند.

در ورزشگاه وقتی  تعدادی از هواداران پرسپولیس که هدیه مروستی و لیلی ملکی را می‌شناختند از حضورشان در جم شوکه شدند؛«باورشان نمی‌شد که هواداران زن پرسپولیس بخواهند ریسک و هزینه بالای حضور درجایی دور از محل زندگی‌شان را هم عملی کنند.»

هدیه با صدایی بغض‌آلود می‌گوید؛ وقتی موفق شدیم با استرس زیاد وارد ورزشگاه جم شویم همدیگر را بغل کردیم و گفتیم «چقدر حالمون خوبه.»

می‌گویند باید بدانید که در چه شرایطی حالمون خوب بود؛دمای هوا بالای 35 درجه بود، صورت و بدن ما زیر گریم سنگین و لباس‌هایی که پوشیده بودیم تا برجستگی‌های بدنمان پوشیده بماند در حال انفجار بود و این را هم در نظر بگیرید که ما از روز قبل به دلیل استرس واقعا نمی‌توانستیم چیزی بخوریم. در ورزشگاه هم به دلیل ماه رمضان امکان خوردن وجود نداشت.هر چند که داشتن گریم باعث شده بود دهانمان برای خوردن چند جرعه آب هم به‌سختی باز ‌شود. چون اگر تقلای بیشتری می‌کردیم ریش‌های روی صورتمان ریزش می‌کرد. به همه این‌ها اضافه کنید که علی‌رغم استرس شدید به دلیل ترس از لو رفتن امکان استفاده از سرویس بهداشتی نبود. چون ماموران زیادی در اطراف سرویس‌ها حضور داشتند.

ماجرای تعقیب و گریز 5 دختر ریش‌دار در ورزشگاه

لحظات خوش دختران بعد از ورود به ورزشگاه حدود دو ساعت دوام داشت. چون یکی از دوستانشان به آن‌ها اطلاع داد که ماموری متوجه حضورشان در جایگاه شده و در حال آمدن به سمت آن‌ها است.

دختران می‌گویند استرس تمام وجود ما را گرفته بود. مسئله ما فقط بازداشت شدن در شهری دیگر و مشکلاتی که ممکن بود خانواده‌هایمان را درگیر کند نبود. نگران هدر رفتن زحمات چند شبانه‌روزمان هم بودیم.تصور اینکه با تمام محدودیت‌ها و سختی‌ها وارد ورزشگاه شده‌ای اما شانس دیدن بازی و بالا بردن جام قهرمانی پرسپولیس در حال از دست رفتن است ما را تا پای سکته برد.

 اما تعدادی از هواداران مرد پرسپولیس به داد دل این دختران رسیدند. آن‌ها به‌طور ناگهانی شروع کردند به تشویق تیم و خواندن سرود قهرمانی. کاری که باعث حرکت و ولوله در جایگاه شد و به دختران امکان داد هرکدام به سویی بروند.

حس مشترک دختران در آن لحظات چه بود؟ می‌گویند در آن دقایق واقعا احساس می‌کردیم ما اعضای یک خانواده هستیم و هوادارانی که به خاطر ما شروع به شعار دادن کرده بودند هم برادران ما هستند.

ماجرای تعقیب و گریز تا 5 ساعت بعد یعنی حوالی ساعت 9:30 زمان شروع بازی پرسپولیس و پارس جنوبی جم ادامه داشت. در این فاصله دختران بارها مجبور شدند جایگاه خود را تغییر دهند تا شانس تماشای لحظه بالا بردن جام به دست کاپیتان پرسپولیس سید جلال حسینی را داشته باشند.

در این فرارها هرکدام از دختران به سویی می‌رفتند و کنار هم نبودند. در مواردی آن‌ها سر از جایگاه تماشاگران پارس جنوبی درآوردند.

هدیه می‌گوید در یکی از چند باری که در حال گریز بودم از اکیپ طرفداران پرسپولیس که از شیراز آمده بودن سر درآوردم. درحالی‌که من از ترس گوشی‌ام را هنگام فرار در سمت دیگر ورزشگاه دست یکی از دوستانم جاگذاشته بودم یکی از هواداران شیرازی پرسپولیس دقایق زیادی لابه‌لای جمعیت وقت گذاشت و گوشی‌ام را آورد. تا خیالم راحت شود.

او گفت که هنوز چند دقیقه از ماجرا نگذشته بود که چند مامور از پایین متوجه حضورم شدند. اما تماشاگران پرسپولیس باز هم معرفت به خرج دادند و با شلوغ کردن فضا و تشویق شرایطی فراهم کردند تا من بتونم جایم را تغییر دهم.  

هدیه ادامه می‌دهد؛اما در آن لحظات از استرس و خستگی کمرم یارای حرکت نداشت.من روی سکوها خودم را می‌کشیدم تا در نقطه‌ای خارج از دید ماموران بتوانم منتظر شروع بازی باشم.

دختران گریم کرده در این لحظات به چه چیزی فکر می‌کردند؟ «توصیف این لحظات سخت است. چون هم به‌شدت استرس داری و هم به‌واسطه‌ی هواداران مرد امیدواری غریبی همراهت است. البته این سوال هم مدام در سرت تکرار می‌شود که به چه گناهی باید مانند یک مجرم این‌گونه فرار کنی؟»

اندوه دختر ریش‌دار بودن

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

رنگ قسمت‌هایی از بدن این دختران به دلیل استفاده از نوارهای محکم برای پوشاندن برجستگی‌های زنانه و چسب گریم تیره و لک شده است.

می‌گویند وقتی هرکدام از ظواهر زنانگی‌مان را به خاطر دیدن بازی تیم محبوبمان پنهان می‌کنیم یا به بدنمان آسیب وارد می‌شود احساسات چندگانه مانند افسردگی،شادی گذرا و اندوه به سراغمان می‌آید؛ حسی شبیه چاقو خوردن در یک درگیری عشقی.

لیلی ملکی که تجربه گریم مردانه‌اش بیش از دختران دیگر است می‌گوید؛ بااین‌همه توجیه و سفسطه و استدلال‌های مختلف در ذهنم اما همیشه هنگامی که مقابل آینه می‌نشینم تا از دختری عادی به «دختر ریش‌دار» تبدیل شوم گریه می‌کنم.

چون طی 30 سال گذشته در زندگی‌ از زن بودنم بیزار نبوده و نیستم. و علی‌رغم تمام مشکلات و نابرابری‌های اجتماعی به جز مورد ورزشگاه همیشه برای دستیابی به حقوقم به‌عنوان یک زن جنگیده‌ام و نیازی نبوده خود را به هیبت مردانه دربیاورم.

تجربه بازداشت و زنان علیه زنان

گزارش عصر ایران از 5 دختر «ریش‌داری» که چند بار به ورزشگاه رفتند؛

لیلی البته سال گذشته و در روز بازی پرسپولیس و سپیدرود هم تلاش کرده بود در جشن قهرمانی تیم محبوبش حاضر باشد اما بازداشت و به خیابان وزرا منتقل شد تا با حضور 7 دختر گریم کرده دیگر در اداره مبارزه با مفاسد اجتماعی پاسخگوی چرایی کارش باشد. لیلی تا فردای آن روز در بازداشت ماند تا به‌زعم آن‌ها خیال حضور دوباره در ورزشگاه را از سر بیرون کند. غافل از آنکه او در بازداشتگاه نقشه دیدن بازی هفته بعد پرسپولیس در ورزشگاه را با خود مرور می‌کرد.

لیلی می‌گوید هرچند که کمتر از یک هفته بعد باز هم گریم کردم و به ورزشگاه رفتم اما واقعا تا مدت‌ها به دلیل رفتارهای تحقیرآمیزی که در 24 ساعت بازداشت به‌ویژه از سوی ماموران زن با من صورت گرفت دچار تالمات روحی شده بودم و مدام از خود سوال می‌کردم که به چه جرمی مستحق چنین رفتارهایی هستم.

ملکی از انتقادات برخی زنان و مردان در فضای مجازی هم می‌گوید؛ عده‌ای از ما انتقاد می‌کنند که چرا از فوتبال خانم‌ها حمایت نمی‌کنید. درحالی‌که ما برای تشویق زنان هم به استادیوم رفته‌ایم؛ اما در نظر بگیرید که بازی‌های لیگ زنان ساعت 10 صبح است. واقعا با وضعیت شغلی که هرکدام از افراد دارند پیگیری همیشگی بازی‌ها در این ساعت خیلی دشوار است. به‌جز این، برخوردهای بدی مانند گرفتن موبایل‌ها و تذکرات دائمی روی سکوها دیده می‌شود که تماشاگران زن را از کرده خود پشیمان می‌کند.

واکنش بازیکنان و باشگاه پرسپولیس نسبت به دختران ریش‌دار

واکنش باشگاه پرسپولیس و بازیکنان نسبت به ماجرایی که از 3 فصل قبل آغازشده تاکنون چه بوده؟

بعضی از دختران گریم کرده می‌گویند ماجرای حضورشان را با چند بازیکن پرسپولیس مطرح کرده و حتی با همان گریم با آن‌ها عکس گرفته‌اند. بازیکنان از این حجم از علاقه به‌شدت متعجب می‌شوند و از ما حمایت می‌کنند. اما می‌گویند به دلیل تبعات احتمالی برای آینده فوتبالی و حواشی که ممکن است دامن‌گیرشان شود نمی‌توانیم به‌صورت علنی از شما حمایت کنیم. از طرف باشگاه پرسپولیس هم احتمالا با استناد به همین موارد شاهد موضع‌گیری رسمی نبوده‌ایم.

خواسته اصلی دختران ریش‌دار چیست؟

آن‌ها می‌گویند که تنها به دنبال یک حق اولیه هستند و تفاسیر مختلفی که از این حرکتشان می‌شود برایشان فرع بر ماجراست.

می‌گویند مسئولان امر درهای ورزشگاه را باز کنند و از یک سکوی ورزشگاه شروع کنند و محیط را برای ورود زنان بسنجند تا درد تغییر هویت برای ما تمام شود. مایی که گاهی توسط برخی آی‌دی‌های ناشناس در فضای مجازی با عبارات ناشایست مانند دوجنسه، عقده جنسی و ... مورد حمله قرار می‌گیریم. درحالی‌که مانند یک زن عادی مشغول زندگی هستیم.

این دختران یادآوری کردند؛ تصمیم گیران این موضوع مطمئن باشند وقتی ما بعد از چند سال راه ورود به ورزشگاه را این‌گونه پیدا کردیم و در تمام ایران تکثیر شده‌ایم این زنجیره ادامه پیدا می‌کند مگر امکان بازداشت چند نفر وجود دارد؟ به چه دلیل باید هزینه‌ای اضافه بر روی دست کشور گذاشته شود.

محیط ورزشگاه با حضور زنان از خیابان‌ها امن‌تر است

لیلی ملکی باز هم رشته کلام را در دست می‌گیرد و تاکید می‌کند که فراهم نبودن زیرساخت‌ها و نامناسب بودن محیط برای راه ندادن زنان به ورزشگاه بهانه‌ای بیش نیست. به گفته او طی دو سال اخیر زنان زیادی با گریم به ورزشگاه رفته‌اند و در بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا هم هزار تماشاگر زن به‌طور عادی وارد ورزشگاه شدند. چه اتفاقات بدی افتاد؟ «واقعا هر جا که تماشاگران مرد مشاهده کردند زنان در اطرافشان حضور دارند مراعات کردند و محیط ورزشگاه حتی از خیابان‌هایی که در طول شبانه‌روز رفت‌وآمد می‌کنیم امن‌تر و پاک‌تر بود.»

سکوت مردان برابر یک توهین

ملکی خطاب به مردان هم می‌گوید من از سکوت بعضی از مردان هم در قبال این موضوع تعجب می‌کنم. چون این‌گونه برخوردها در واقع قبل از آنکه توهین به زنان باشد شخصیت مردان جامعه را نشانه گرفته است؛ مگر ما در طول روز در کنار مردان مشغول کار نیستیم؟ سینما، تاتر و کنسرت نمی‌رویم؟ تا دیروقت سوار اتوبوس و تاکسی و مترو ... نیستیم آیا در تمام این ساعات مردانی که در اطرافمان حضور دارند نسبت به ما نیت سوء دارند؟

ترجیع‌بند حرف دخترانی که چند باری با گریم وارد ورزشگاه شده‌اند این است؛ اگر اجازه ورود خانواده‌ها به ورزشگاه را بدهند بدون شک شاهد محیط سالم‌تر و جامعه‌ای شاداب‌تر خواهیم بود.

تجربه هیجان‌انگیز دختران ادامه دارد؟

وقتی از 5 دختری که تاکنون بارها با صرف هزینه و خطر زیاد موفق شده‌اند بازی تیم محبوبشان را از نزدیک ببینند سوال کردم باز هم برای دیدن بازی‌های پرسپولیس به ورزشگاه می‌روید؟ هیچ‌کدام نه نگفتند.اما برخی‌شان گفتند که هیجان حضور در ورزشگاه تا این لحظه با اختلاف در زندگی‌شان بهترین بوده.آن‌ها بارها گفتند که امیدوارند بتوانند با هویت واقعی‌شان وارد ورزشگاه شوند اما اگر غیرازاین باشد کسی از تصمیماتش در آینده خبر ندارد.

 

** منبع : عصر ایران 

[کد خبر:AJ28520]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم