000006666.jpg

 
آینه جم: قصه ی همیشگی و تکراری مردمی که با این واژه زندگی کرده اند و بزرگ شده اند.انگار این واژه با سرزمین ما چنان پیوند خورده که گاه ناگسستنی می آید. سالهای سال دلمان را به پالایشگاهی عظیم خوش کردیم که گویا هیچ گونه تعهدی نسبت به مردم شهرستان ندارد. 
مردمی که نفتی ها، شیره ی خاک دیارشان را مکیدند و در ازایش هیچ بهره  ای نبردند.شهرستانی که گازش به مناطق مختلف فرستاده می شود و خود گرفتار تبعیض های خانمان سوز است. 
فصل ، فصل گرماست و خورشید هر روز نامهربانی اش را افزون می کند. رطوبت فراتر می رود و گاه، نفس تنگ می آید. بادهای گرم و سوزان (بخوانید تش باد) نای آدمی را می برد، تیغ گرما بران تر می گردد و در میان این کارزار  سخت، برق قطع می شود. 
زمان برای ما به کندی سپری می شود و عرق از سر و جبین مردم سرازیر می گردد. وسط این گرمای طاقت فرسا، تکه های کارتن تبدیل به سیستم سرمایش می شوند تا بلکه مرحمی باشد بر آلام بی شمار. نوزادان و کودکان گریه هایشان سر به فلک می نهد و مغازه دار ها هر روز به فکر اینند که در کدامین ساعت قرار است متضرر گردند و یا عطای کاسبی را  به لقایش بسپارند. 
در آن طرف حصارها و فنس ها تافته های جدا بافته زندگی می کنند. خونشان رنگین تر است.همیشه در گروه زندگی هستند و ما در گروه مرگ. نه برقشان قطع می شود و نه آبشان. گویا مصرف برق آنان روی بار مصرف تاثیری ندارد و فقط ماییم که بار گرانی هستیم بر تن دیارمان.به هنگام اوج گرما به راحتی سرشان را روی بالش ها می گذارند و فارغ از همه جا می خوابند.چه خواب مغرورانه ای و ما هم ...
 مسوولین شهر ما ساکن آنجایند. 
عجب منطقه ای است برای گذران  سالهای خدمت و پر کردن رزومه ی کاری. 
وقتی این قضایا را کنار هم بگذاریم متوجه می شویم که دلی نیست که برای این مردم بسوزد. 
برایشان می آورند و می برند .مسوولینی که با این امکانات زندگی می کنند چه می دانند قطعی برق وسط گرمای سوزان تابستان یعنی چه.چه می دانند که نوزادان و شیرخوارگان در این میان چه سرانجامی پیدا میکنند.چه می دانند که درد چیست که اکنون دوایش  باشند.دردی که در تمام سلول های این مردم رسوخ کرده و با تمام اندام های حسی محسوس است.. 
هر روز مادران باید بادبزن ها را کنار دست داشته باشند و خودشان نخوابند تا به واسطه ی باد بادبزن ها بچه هایشان را  آرام کنند. 
 به راستی پالایشگاه فجر کی می خواهد خدمتی به مردم شهرستان داشته باشد؟ 
قطعی برق تنها مختص ما نیست و در همه جای کشور اعمال می شود ولی چگونه می توان پذیرفت که چند قدم آن طرف  تر باید چنان باشد و ما چنین. 
گوش این مردم آکنده است از شعارها و حرف های قشنگ. صادلانه باید بگوییم، مادامی که مسوولین ما در شهرک ها  زندگی می کنند وضعمان بهتراز این نمی شود بلکه باید به بحرانی تر شدن اوضاع و تبعیض های بیشتر فکر کرد. 
به هر ترتیب به زندگی مان ادامه می دهیم و دوباره آلودگی نفت را نفس می کشیم.شاید تنها سهم ما از داشتن ذخایر نفتی  همین باشد.. 
 
 
منبع:  تاورتا
[کد خبر:AJ25354]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم