1.jpg

 

آینه جم   - علی انصاری ؛این نشان ویرانی است، نه ویرانی یک جاده یا روستا که ویرانی نظام اداری، فنی و اجتماعی یک جامعه.
 
بیایید کمی به عقب برگردیم، چند سال قبل یعنی زمانی که ضرورت وجود یک جاده را نه اداره کل راه استان و اداره شهرستان بلکه اهالی، درک و اعلام کردند و نا امید از هر اقدامی از سوی نهادهای مسئول، خود وارد گود عمل شدند و چه گودی....
 
جلب رضایت مالکین، رایزنی و جلب مشارکت پالایشگاه فجر و ... کاری بس عظیم بود و پر دردسر. اما کدام یک از طرف های دخیل تجربه و صلاحیت تملک، طراحی و اجرای چنین کاری را داشتند؟! مسیر یابی انجام شد اما توسط چه کسی؟! تملک صورت گرفت اما به چه نحوی؟ مشاور طراحی انتخاب شد اما به چه وقتی؟ آنگاه پیمانکار انتخاب شد و دردسرها آغاز. کار با تخریب طرح های اجرا شده روستاها (خیابان و کوچه و پیاده رو) ادامه یافت.
 
مشاور، طرحی را پیشنهاد داد و بدون انطباق با طرح جامع شهر و طرح هادی روستاهای واقع در مسیر، بدون اخذ تاییدیه از نهادهای مسئول بی مسئولیت جاده ای را بنیان نهاد که در آن مسیر عبور گوسفندها را دیده بود(به گفته مشاور)، اما رفت و آمد آدم ها را نه! شهر را دیده بود و اتصال به آن را نه!  و قس علیهذا.
 
دسترسی های روستاهای برش خورده را ندیده بود، قوس افقی و قائم را بر هم انداخته بود، خطر ایجاد کرده بود و مدعی! شاید هم حق داشت، میگفت مگر من مسیریابی کرده ام که تمام جوانب را ببینم. در یک کریدور 26 متری از قبل معین شده کار بهتری را نمی توان انجام داد.
 
مالکین اما مدعی تر!! تا نیمه های کار کمتر اعتراضی شنیده شد، اما کم کم صدای برخی ها درآمد که تراز آسفالت با زمین من اختلاف دارد، یا خاکریزی زیاد باعث از بین رفتن بقیه ملکم شده و ... شاید هم حق داشتند! از روز اول که این ها را به وی نگفته بودند و تعهد سفت و سختی هم نداده بود. یکی دیگر هم خود را مستحق دریافت اجر کارهای خیر گذشته نیز میدانست و طلبکار بود. حالا باید راضی اش میکردند؛ شوراها، فرمانداری وبخشداری و ... دست به کار شدند، به یکی مجوز میدادند و به دیگری وعده. اما تمام شدنی نبود. یکی از بخشدار شکایت میکرد و یکی هم تهدید.
جاده که ماهیت فیزیکی اش نمایان شد صدای دیگر اهالی روستاها را هم درآورد:
 
راه ارتباطی ما با بقیه روستا را ویران کرده اند.
 
دسترسی ما قطع شده و امنیت عبور و مرور مختل.
 
بچه هایمان چگونه به مدرسه بروند وقتی یک راه دو خطه مانع میشود؟
 
اصلا ارتباط اجتماعی ما با بقیه روستا از بین رفته است.
 
و اما این گروه نه شاید، که حتما حق داشت! چون مثل دیگران نه ذینفع بود و نه مطلع از طرح.
 
یقه شوراها را به درستی گرفتند، عمده شوراهای روستاهای آسیب دیده که از قضا تازه انتخاب شده بودند لاجرم مدعی بخشداری و فرمانداری شدند که چرا و چگونه؟ وعده ها را دائما می شنیدند اما نتیجه ای نگرفتند. به بازی گرفته شده بودند؟ الله اعلم. اما چه کار دیگری جز اعتراض، برگزاری جلسه، شرکت در کارگروه ویژه، رایزنی با مشاور و کارفرما و ... از دستشان بر می آمد. تا همین دیروز هم باورش سخت بود که این جاده با این همه وعده مسئولین عزیزتر از جان، انبوه نواقص، روش های ایمن سازی من در آوردی و مهم تر از همه خدشه وارد کردن به حیات اجتماعی و امنیت فیزیکی اهالی روستاهای مجاور، به دستان مبارک استاندار افتتاح شود. اما شد!
 
امید که این قصه پر غصه از این غصه دارتر نشود!
 
این نوشتار ضمن اینکه غسل تعمیدی بر عملکرد شوراهای چند روستای مجاور است، مستدعی است که در فاز دوم، چنین فاجعه ای تکرار نگردد، به سیاق باقی مملکت عمل شود و کار به مسئولش واگذار گردد. هرچند به باور نویسنده فاز دوم بدین شیوه، اساسا اجرایی نخواهد شد و یا به اتمام نخواهد رسید!
*** بانیان آزادی
[کد خبر:AJ27367]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم