0000000000000000000000000000000000000000000000ndex.jpg

 

 

عباس بهادری:

1. دور خود خط بکشید.
در یکی از روزهای دل انگیز بهاری در حالی که نسیم خنکی گونه هایم را نوازش می داد، با نگاه کردن به هوای نیمه ابری اون فضای رؤیای، خواستم چند قدمی پیاده روی کنم و از ابتدای روزم لذت کافی ببرم.


غرق در حس و حال آن فضا بودم و داشتم برای آن روز کلی انرژی مثبت می گرفتم.
نزدیکی محل کارم صدای بوق ممتدی رشته افکارم را پاره کرد و تمام حس و وجودم را به خود معطوف ساخت.
یکی از دوستان قدیمی بود و حدود سه ماهی میشد که وی را ندیده بودم.
همانطور که نگاهم به وی بود، دستم را چند بار به علامت توجه  به او تکان دادم.
با دست اشاره ای به من کرد که به او نزدیک شوم.


با وجود اینکه آنطرف خیابان بود با صدایی بلند گفت که بیا کارِت  دارم.
راستش یک خورده ای ناراحت شدم که چرا داره توی خیابان داد می زند.
رفتم و سلام و احوال پرسی گرمی باهاش کردم ولی ته دلم کمی از کارش نیز دلخور بودم.


چند ثانیه ای از دیدار ما نگذشته بود که مسقیم به چشمان من خیره شد و گفت: راستی شنیدم با عموت بحث تون شده.
با شنیدن این حرف و بوق زدن ممتد چند دقیقه قبلش توی خیابان و سپس، داد زدن از راه دور برای چند ثانیه حسابی خونم به جوش آمد.
با این توصیفات خودم رو کنترل کرده و با لبخندی معنادار رو کردم بهش و گفتم: علی جان خیلی خیلی برام عزیزی، قرار ملاقات دارم و الان وقتشه، اجازه بده من برم، بعداً اگر نیاز بود برات توضیح میدم.


با شنیدن این حرف تا اندازه ای متوجه منظور من شد. خداحافظی کردم و حالا حدود دو سالی میشه که اون رو ندیدم.
چند تا سؤال
چرا بعضی از ما فکر می کنیم که باید از جیک و پیک همدیگه خبر داشته باشیم؟
آیا ما این حق رو داریم که بدون اجازه وارد حریم خصوصی افراد شویم؟
آیا اجازه داریم که در هر مکانی با لحن و شیوه خاص خودمان، دوست و همکارم رو صدا بزنم؟
آیا آنقدر عزت نفس داریم تا بتوانیم با کنترل خود به خریم خصوصی دیگران وارد نشویم؟
چقدر انتظار دارید دیگران در مورد شما و مسائل خانوادگی شما دخالتی نداشته باشند؟
این سؤالات و شبیه آنها به ما این بینش را می دهد که تا چه اندازه به خود احترام می گذاریم.
تا زمانی که نخواهیم به خود احترام بگذاریم انتظار این را هم نداشته باشیم که بی حرمتی نبینیم.
اگر تعریف درستی از کیستی و چیستی خود نداشته باشیم نمی توانیم انتظار احترام داشته و مرز مشخصی نیز تعیین کنیم.


تعیین مرز شخصی به معنای واقعی، یعنی داشتن جسارت کافی و از طرفی قانع بودن به تقویت حد و مرز خود.
مشخص می کنیم که به چه چیزهایی واکنش نشان داده و ناراحت می شویم، از طرفی فرد مقابل نیز می داند ورود به مرز شخصی ما به معنای بی احترامی به خودش خواهد بود.


یکی از آن مواردی که می تواند موضع ما را نشان داده و اوضاع را تغییر دهد این است که آن چه در دل داریم بیان کنیم.
اولین و بهترین مکانی که باید شروع کنیم، خانواده خودمان است.


بگوییم که دوست نداریم سرزنش، نکوهش، ملامت و یا تحقیر شویم، و ما حق داریم که مورد احترام و حمایت قرار گیریم.
تعیین مرزهای شخصی ما را قادر می سازد تا در برابر آدم های پُررو، سمج، پرخاشگر، سودجوو سوء استفاده گر مقاومت کنیم.
آدم های مؤفق هیچ وقت زمان خود را صرف مسخره درآوردن، کلک سوار کردن، بد تاکردن با دیگران و یا فقط به فکر پول در آوردن نیستند.
همین که حد و مرزهای خود را مشخص کنیم، استوار، پایدار، مقاوم و قاطع خواهیم بود.
بنابراین با کشیدن خطی دور خود، حریم خود را تعیین کرده و به حریم خط کشیده شده دیگران نیز احترام بگذاریم.


**مدرس و مربی مهارت های ارتباطی و حل تعارض

** پیام عسلویه

[کد خبر:AJ28804]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم