آینه جم : حمید جمرتبه
حقیقت مطلب این است که حال و هوای فرهنگی جامعه امروز ما نیازمند آرامش، تفاهم و همدلی بیشتر میباشد جا ندارد مسائلی مطرح شود که خدای نکرده زمینهساز سوء استفاده کنندگان و فرصت طلبان باشد و احیانا دستاویزی برای تفرقه و تشطط قرار گیرد. بنابراین علیرغم میل باطنیام و صرفا جهت تنویر افکار عمومی مطالبی را در تکمیل و نیز در ارتباط با موارد مطرح شده از سوی بعضی از همراهان و همکسوتانم در امر تعزیه اشاره میکنم. ابتدا پیشاپیش فرا رسیدن ماه محرم، ماه سوگواری و تعزیت حسینی را به عموم مردم و همچنین هیات های عزاداری بخصوص همکاران خودم در هیات های تعزیهخوانی حسینیه شاه نشین، صیدی و حسینآباد تسلیت عرض میکنم و آرزوی توفیق بیش از پیش برای همهی این عزیزان در اجرای هرچه با شکوهتر تعزیه دارم.
اما همانطور که بارها و بارها در جلسات اجرای تعزیه یا فرصتهای دیگر اشاره کردهام بنیانگذار تعزیه در جم کسی نیست جز مرحوم محمدعلی خان بزرگ. و چون تخلص آن بزرگوار در آثار ادبی و شعر پریشان بود به محمدعلی خان پریشان معروف گردید. میدانیم که در زمان ایشان هنوز نام خانوادگی متداول نشده بود. نام خانوادگی از سال 1297 هجری شمسی در دوره پهلوی اول رایج شد. هرچند از آن مرحوم فرزندی به جا نمانده اما بعضی از برادرزادگان و عموزادگان ایشان به یادبود و پاسداشت یاد آن بزرگوار نام خانوادگی پریشان را انتخاب نمودند و بسیار کار شایستهای است. بیش از 160 سال پیش مرحوم محمدعلی خان نسخ تعزیه و حتی تعزیهخوانان آن زمان را از شیراز و مرودشت با زحمات و سختیهای فراوان به جم آوردند و تعزیه را در جم بنا نهادند. میتوانم ادعا و افتخار کنم اولین کسی که در مراسم تعزیه از آن بزرگوار تحت عنوان معمار کبیر فرهنگ جم نام برد خود بنده در اولین اجرای تعزیهی روستای صیدی در سال 1377 بودم. و از آن سال به بعد همه ساله به عنوان یک وظیفه همین روش را ادامه دادهام.
حتی در یکی از سالهای آغازین اجرای تعزیه این موضوع را مطرح کردم که جا دارد مسئولین و کسانی که دل در گرو نام جم و فرهنگ جم دارند یکی از میادین ورودی جم را به نام ایشان نامگذاری و پیکرهای درخور از این مرد بزرگ در همان میدان نصب کنند. خوشبختانه نامگذاری میدان جامه عمل پوشید اما نصب پیکره اتفاق نیفتاد. دیگر اینکه در حدود 200 سال پیش که کل جمعیت جم شاید به 1000 نفر هم نمیرسیده شایسته نیست آن مرد والا را متعلق به یک روستای کوچک شصت هفتادنفری بدانیم. ایشان به محمدعلی خان جمی معروف هستند و میدانیم که نام زیبای جم مجموعهی وسیعی از آبادیها و روستاها را از جنوبیترین نقطه منطقه گرفته تا شمالیترین، شرقترین و غربترین نقطه را شامل میشود. نام جم آنچنان در پوست و خون همهی ما عجین شده که هرگاه در جایی نام و نشان ما را میپرسند با افتخار میگوییم اهل جم هستیم. بنابراین ایشان یک شخصیت منطقهای و حتی فرامنطقهای به حساب میآید. و اگر شخصی یا گروهی در تعزیهی صیدی، حسینآباد و حتی منطقهی دارالمیزان با یادآوری و اشاره به مرحوم محمدعلی خان بزرگ ادعا کند که ریشهی تعزیهما به حدود 180 سال پیش برمیگردد بیراه نگفتهاست.
در واقع تمام هیاتهای تعزیه درون منطقه یا خارج از منطقه باید خود را وامدار و فرزندان فرهنگی آن بزرگوار بدانند و حق دارند در این خصوص به خود ببالند. اما موضوع دیگری که متاسفانه شاید منشا اختلاف نظرها شده باشد، تاریخچهی مکانهای مقدس و حسینیههای اجرای تعزیه در منطقه باشد. بر هیچکس پوشیده نیست که قدیمیترین حسینیهی جم حسینیهی شاه نشین و خاستگاه تعزیهی جم بوده و مرحوم محمدعلی خان از همین مکان مقدس کار اجرای تعزیه را شروع کردند. این سنت و آیین پسندیده هم اینک به همت و همکاری برادرزادگان و اعقاب ایشان همچنان پابرجاست و پایگاه تعزیه خوانی مرکز شهر جم میباشد. البته محل اجرای تعزیه به علت افزایش جمعیت منطقه از آن زمان تا کنون چندین بار تغییر کرده است. همانطور که قبلا اشاره کردم در ابتدا جمعیت منطقه زیاد نبوده و کل اهالی منطقه در یک محوطه کوچک به نام «فضای شبیه» جمع میشدند و باز هم پر نمیشد.
میدانیم که در گذشته شور و اشتیاق فوقالعادهای در میان همه مردم از زن و مرد و بزرگ و کوچک برای دیدن تعزیه وجود داشته و همه بدون استثنا در محل برگزاری حضور فعال داشتند. من خودم در دوره ابتدایی در سالهای 1345 تا 1350 در مدرسه کامران جم دانشآموز بودم و گاهی همراه با مرحوم پدرم که تعزیهگردان آن زمان مجلس تعزیه جم بودند به حسینیه شاه نشین و نیز دیدن تعزیه میرفتم و به خوبی آن فضای خاطرهانگیز حسینیه و شبیهخوانی به خاطرم مانده. حسینیه شاهنشین و فضای شبیه فاصلهی زیادی با دبستان کامران که تعدادی از کلاسهای آن در مسجد صاحبالزمان فعلی مرکز شهر برگزار میشد نداشت. اما افزایش جمعیت آنچنانکه ایجاب میکند که ما مدارس، ادارات، بانکها، بیمارستانها و .... بیشتری داشته باشیم به همین نسبت حسینیهها و هیاتهای مذهبی بیشتری هم به وجود میآیند. امروزه حتی در یک روستا شاهد تعدد اینگونه مراکز هستیم اما با وجود این که مجالس و مکانهای جدید پدید میآیند نمیتوان منکر ریشهی مشترک آنها شد.
بر این اساس در روستای صیدی جم هم با توجه به پیشینه غنی فرهنگ تعزیه و پتانسیل قوی که مرحوم پدر در این روستا و مجموعه روستاهای مجاور آن سراغ داشتند و با همکاری و همدلی آنها اقدام به تاسیس دومین مجلس تعزیهی جم نمودند. اخیرا هم چند سالیاست که این توفیق نصیب اهالی روستای حسینآباد و روستاهای مجاور شده و بعید نیست با افزایش جمعیت شاهد برپایی هرچه بیشتر مجالس تعزیه در سطح منطقه شویم. شکی نیست که روح مرحوم محمدعلی خان بزرگ که هدفی جز اعتلای منطقه و اتحاد و همدلی مردم نداشت از این اتفاق شاد و راضی خواهد بود.
اما وظیفهی ماها به عنوان هیاتهای تعزیهخوانی و وامدار مرحوم محمدعلی خان بزرگ در سطح منطقه چیست؟
به نظرم مهمترین وظیفهی هریک از ما کمک به یکدیگر در جهت گسترش فرهنگ تعزیه و ایجاد همدلی و وفاق بیشتر در این راستا میباشد. مثلا هیاتها میتوانند در مورد تهیه و تامین نسخه، اسب، تجهیزات، آموزش و سایر موارد با همدیگر همکاری کنند. ما به عنوان هیات عزاداری صیدی در این مدت چندین ساله سعی کردهایم در حد توان و بضاعت خود در این راستا گام برداریم. استدعا دارم مواردی که اشاره میکنم حمل بر خودستایی نشود و صرفا جهت اطلاع اهالی فرهنگدوست منطقه میباشد:
1-یکی از مشکلاتی که ما در شروع کار داشتیم تهیهی نسخههای تعزیه بود. قصد گله و شکایت ندارم. صرفا به عنوان یک درددل که ممکناست در آینده برای هر هیاتی پیش بیاید عرض میکنم که متاسفانه در این مورد در منطقه کوچکترین همکاری با ما صورت نگرفت. چون آن روزها از دیدگاه بعضی دست اندرکاران تعزیهی جم کپی گرفتن از نسخ تعزیه یا رونوشت برداری از آنها خط قرمز به حساب میآمد.
حتی تا زمانی که ما اقدام به انتشار فیلمهای تعزیه نکردیم به هیچ وجه فیلمی از تعزیهی جم در اختیار کسی قرار نمیگرفت. هنوز هم برایم سوال هست که این کارها در آن روزها چه کمکی به گسترش فرهنگ تعزیه میکرد. به هرحال با سفارش مرحوم پدر و با مشکلات فراوان ما موفق شدیم نسخهها را از منطقهی دارالمیزان که میدانستیم مشابه نسخ جم هست تامین کردیم. اما کاری که ما کردیم هرچند به مذاق بعضی از دوستان خوش نیامد تایپ کامپیوتری و ویرایش نسخهها و انتشار آن در فضای مجازی با قابلیت چاپ بود. انتشار در فضای مجازی هم از طریق وبلاگ اختصاصی تعزیه صیدی و هم به صورت کتاب موبایل تعزیه در قالب و فرمت آندروید صورت گرفت.
نسخههای تعزیه با قابلیت چاپ را به صورت سی دی در اختیار علاقمندان از جمله هیات تعزیهخوانی شاه نشین و همچنین هیات تعزیهخوانی دارالمیزان که نسبت به آنها احساس دین میکردیم قرار دادیم. انتشار نسخهها و این کتاب مورد استقبال فراوانی در سطح کشور قرار گرفت و حتی در بعضی مناطق با کسب اجازه درخواست اجرای تعزیه به سبک و سیاق تعزیهی جم در منطقه خود داشتند و ما هم در این راستا با ارسال فیلم سعی کردیم به آنها کمک کنیم.
خوشبختانه این کتاب هم اکنون در اپلیکیشن بازار آندروید وجود دارد و علاقمندان میتوانند به طور رایگان دانلود کنند.
2-کاری که من در مورد نسخ تعزیه از سال 1383 به طور جدی شروع کردم علاوه بر تایپ نسخهها ویرایش نسبی آنها با حضور مرحوم پدر بود. سابقا در نسخهها بعضی عبارات سخیف و سبک وارد شده بود که بعضا عامیانه شاید با توجه به دیدگاه و فرهنگ سالهای دور تا حدی سازگار بود. اما امروزه قابل پذیرش نیست. حتی بکار بردن بعضی از این عبارات در اینجا موجب شرمساری است و متاسفانه این عبارات، بعضا در دیالوگها و مکالمات اهل بیت آمده بود. ما اینگونه عبارات ناپسند را حذف کردیم. همچنین ایرادهای لغوی و وزنی که در بعضی اشعار و ابیات به چشم میخورد اصلاح کردیم و تصور میکنم هنوز هم مواردی باقی مانده باشد و بنده بارها اعلام کردهام چنانچه نقدی در مورد کتاب و ویرایشهایی که در نسخ تعزیه انجام گرفته وجود دارد با آغوش باز میپذیرم و در جهت بهتر شدن آن اقدام میکنم.
در مورد نسخههای تعزیهی جم ذکر چند نکته ضروری است. اولا کلیهی مکالمات و دیالوگها به نظم و شعر مي باشد و كوچك ترين عبارت نثر در كل مجالس تعزيه خواني جم ديده نمي شود. سنت مرسوم و متداول قدیم جم برای حفظ و ثبت و ضبط نسخهها همچون سایر مناطق این بوده که همهی نسخهها، به وسیلهی خوش نویسان چیره دست و با خط زیبای نستعلیق یا شکسته نوشته میشدهاند. ثانیا اشعار موجود در ديالوگ ها و نسخ موجود به روش سينه به سينه از نسلي به نسل بعد منتقل شده و اصالت خود را حفظ كرده اند. صحت موضوع از آنجا روشن تر مي شود كه اهالي منطقه ي جم با داشتن سابقه ي ادبي و فرهنگي درخشان در برگزاري جلسات مشاعره و كتاب خواني و داشتن حساسيت فراوان و برخوردهاي سختگيرانه در امر درست خواني اشعار كه حتي گاهي مثلاً به خاطر محل يك مكث در جايي از يك بيت، کار به بحث و جدلهای طولانی میکشیده و گاهي آنقدر موضوع برايشان اهميت پيدا مي كرده كه مجبور مي شده اند با انجمن هاي ادبي زمان خود در شهرهاي بزرگي مثل تهران يا شيراز مكاتبه كنند و در انتظار پاسخ بمانند. بنابراين دراصالت اشعار متن تعزيه ي جم شكي نيست. و اين امر يكي از افتخارات منطقهي جم به حساب میآید.
برخلاف بعضي از مناطق كه اقدام به وارد كردن اجزا و عناصر هنرهايی مثل تئاتر و غيره به خصوص در امر ديالوگ ها و متن تعزيه كردهاند و در نتيجه تركيب و معجوني از تئاتر و تعزيه و ساير هنرهاي نمايشي را تحت عنوان تعزيه ارائه ميكنند. البته شايد اين روش از بعضي جهات جالب باشد اما به طور قطع اصالت تعزيه را ندارد. سوم این که نسخههای تعزیه جم (البته نه همهی آنها) در مقایسه با سایر نسخ موجود در سطح کشور مثل «میرانجم» و «میرعزا» که خیلی هم معروف و متداول هستند از نظر محتوی غنیتر و از نظر فنون و آرایههای ادبی قویترند. حاضرم در حضور کارشناسان و متخصصان ادبیات این امر را به ثبوت برسانم. این نشان میدهد که هرچند نسخههای تعزیهی جم برگرفته از نسخ موجود در شهرهای دیگر مثل شیراز یا مرودشت میباشد اما اهالی ادیب و اندیشمند جم با درایت و ذوق سرشار خود تغییراتی شایسته در آنها داده و به شکل کنونی درآوردهاند و درواقع این هم خود سند دیگری بر افتخارات فراوان فرهنگ منطقه است.
2- سومین کاری که ما در جهت گسترش فرهنگ تعزیهی جم انجام دادیم راه اندازی نخستین وبلاگ تعزیه درسطح استان بود. ( jamtazieh.blogfa.com) این وبلاگ در سال 1389 شروع به کار کرد. هرچند با پیدایش اپلیکیشنهایی مثل تلگرام، واتساپ، اینستاگرام و ... فعالیت وبلاگ کم رنگ شده اما در آن زمان کار بزرگی بود و ما موفق به انتشار بسیاری از مطالب و عکسها و معرفی تعزیه جم شدیم.
3- تهیه بانک اطلاعاتی از کلیه عوامل و دست اندرکاران تعزیه در تمام سالهای اجرای تعزیه. در این بانک اطلاعاتی اسامی نقش آفرینان و سایر عوامل تعزیه از شروع کار تا کنون و نیز مکاتبات انجام شده، ثبت مسایل مالی از جمله درآمدها و هزینههای انجام شده موجود است.
4- ایجاد ابتکار و خلاقیت در صحنهآرایی و نیز ایجاد تغییرات و اصلاحات در صحنهها. هرچند این تغییرات در آغاز مورد انتقاد و ایراد قرار میگرفت اما بعدها مورد استفاده و تقلید واقع میشد.
5- با افتخار اعلام میکنم که برای اولین بار در سال 1388 هیات تعزیهخوانی صیدی در سوگواره استانی که در درودگاه دشتستان برگزار شد شرکت کرد و تعزیه جم برای نخستین بار در سطح فرامنطقهای معرفی شد. با وجود اینکه اولین تجربهی ما در این سطح بود اما در آن سوگواره موفق به کسب سه جایزه در بخش اشقیاخوانی، طفل خوانی و کارگردانی شدیم. توضیح این که برگزاری سوگواره در آن زمان به صورت امروز نبود که یک هیات تعزیهخوان به عنوان میزبان تعدادی از هیاتهای سایر مناطق کشور را دعوت و اقدام به برگزاری سوگواره کند. آن موقع هیاتها تعزیهخوانی، فیلمها و نسخههای تعزیه خود را به اداره کل فرهنگ و ارشاد استان ارسال میفرستادند و منتظر نتیجه میشدند. خوشبختانه هیات تعزیهخوانی صیدی یکی از هفت هیاتی بود که انتخاب شد و به سوگواره راه پیدا کرد.
6- یکی دیگر از اقدامات ما آموزش و آماده سازی کسانیاست که قصد ورود به مجلس تعزیه دارند. قطعا در سایر مجالس هم این کار صورت میگیرد. به نظرم هیاتهای تعزیهخوانی مدارس تعزیه هستند و یکی از ریشهای ترین و ماندگارترین کار این هیاتها همین آموزش هست. چند سالیاست که ما با داشتن افراد پیشکسوت متبحر، مجرب و کاردان کمیتهای موسوم به آموزش تشکیل دادهایم و طبق برنامهی منظم همه ساله حدود بیست روز قبل از شروع محرم اقدام به برگزاری کلاسهای آموزشی میکنیم که خداراشکر حاصل آن فراوانی، تعدد و تراکم قابل توجه نقشآفرینان در هر پست میباشد.
صحبت آخر این که وظیفهی همهما گسترش عملی این فرهنگ غنی و حفظ و نگهداری و افزودن بر آنچه نیاکان و گذشتگان نیک اندیش ما به وجود آورده اند میباشد. زمانی میتوانیم به گذشته خود افتخار کنیم که در این جهت عملا گام برداریم و صرفا با بیان آمار و تاریخ و نام بردن و منسوب کردن خود به گذشتگان بسنده نکنیم.
هرچند یادآوری نام گذشتگان وظیفهی ماست و موجب تشویق و دلگرمی نیروهای درگیر و دست اندرکار تعزیه میشود اما باید نشان دهیم که واقعا اهل این کاریم. به قول شاعر:
گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؟
دیگر این که اتحاد و همدلی را فراموش نکنیم. یادمان باشد تعزیهی قدیم جم با حضور همهی اقشار و طوایف و اخانید منطقه با صمیمیت هرچه بیشتر برگزار میشده. اجرای تعزیه، علاوه بر صرف هزینههای مالی فراوان، کاری گروهی و مستلزم همکاری تعداد زیادی از عوامل مختلف از جمله تعزیهخوانان، لشکر و سیاهی لشکر، بخش خدمات رسانی و تدارکات، صحنه آرایی و تهیه اسباب و تجهیزات لازم مثل اسب ، شتر، لباس، شمشیر، خود، نیزه و ... میباشد. این عشق به حضرت اباعبدالله(ع) بوده که موجب میشده مردم اختلافات و درگیریهای قومی خود را که معمولا در هرمنطقهای رایج است کنار بگذارند و دعوت متولی برگزاری تعزیه را به گوش جان بشنوند، لبیک گویند و در کنار هم به سوگواری و اجرای تعزیه بپردازند. امیدوارم این اتحاد و همدلی نه تنها در برگزاری تعزیه و امور فرهنگی بلکه در هر بخشی از مسائل اجتماعی به وجود بیاید و تداوم و توسعه پیدا کند.
مرتبط با نویسنده: