0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000006634548_8291.jpg

 

آینه جم/احمد خواجه حسنی:

 به اغلب احتمال همگان واقفیم که پیروی از اصل مهم ثبات مدیریتی و کاستن از میزان جابجایی افراد توانمند، منتج به افزایش بهره وری و کاهش هزینه های تغییر نیروی انسانی خواهد شد.
بی شک علم مدیریت موضوعی پیچیده،تخصصی و حائز اهمیت است، شوربختانه امّا در کشور ما با نگاه سیاسی حاکم بر قاطبه ی امور، دانش مدیریتی موضوعی پیش پا افتاده و کم اهمیّت به شمار می رود، گواه بر مدعایم رکورد شکنی اخیر استان بوشهر در تغییر مدیران بازمانده از دولت قبل است که با واکنش وزارت کشور همراه و ملازم گردیده است.
مفتخرم بدون مقدمه و با ترک تشریفات، شما را به تحسین و تقدیر وزیر کشور از تغییرات مدیریتی در استان بوشهر نوید دهم، آنچنان رکوردشکنی حاصل شده که شادروان پیتر براكر بخت برگشته در قامت پدر علم مدیریت، انگشت به دهان، افق را زل زده و همچنان که بغض راه گلویش را گرفته از شرمساری، سرخی گونه هایش به کبودی گرائیده است!
استان زر خیز و درمانده بوشهر امّا از این ثبت رکورد جدید، مسرور و شادمان است!

ثبات یا بی ثباتی مدیران دولتی به عنوان محور اصلی اجرای سیاست های عمومی، رابطه ی مستقیمی با کسب موفقیّت در امور محوله یا عدم آن دارد.

سؤالاتی که در این میان به اذهان متبادر می شود بر این بنا استوارند که آیا این رویه که با یک تغییر کلان سیاسی در کشور، انتظار تغییر رأس تا ذیل مسئولین را به نظاره بنشینیم و تا رکورد را نشکسته دست از تلاش برنداریم شایسته و جامعه پسند است؟

آیا جمیع این مدیران تغییر یافته ناتوان و ناکارآمد بوده و ظرف این همه سال در مسند امور مردم تکیه زده بودند، یا برخی ها کارآمد، سالم و مسؤلیت پذیر بوده اند لیکن به صرف نگاه سیاسی و جناحی باید تغییر می کردند؟

آیا با ثبت این رکوردشکنی و تسخیر صدر جدول و دریافت مدال افتخارِ منجر به تغییر این تعداد از مدیران، مشکلات استان رفع خواهد شد؟

و اینکه، کدام یک از نمایندگان برای صیانت از آراء خود به قصد راهیابی و جلوس بر کرسی سبز مجلس، کیسه دوزی کرده و با حمایت های نابخردانه و جامعه گریزش در چینش مدیران باب میل خود اصرار و ابرام داشته است؟

فارغ از مرزبندی های سیاسی، باورمندم این رویه سرطان بدخیمی است که ساختار اداری استان را در برگرفته و ما ناغافل خرسند و شادمان، این افتخار آفرینی را فاتحانه رسانه ای کرده و آشکارا به خود می بالیم!

بی ارتباط با موضوع نیست نظر اخیر یکی از متوّلیان امر را مرقوم دارم که فرموده اند؛  "تغییر و تحوّل یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و امروز این تغییر و تحوّل ها از ابعاد سلامت اداری است" !!!
به گواه تجربیات گذشته، کمتر گمانی نیست که بی ثباتی در مدیریت راسأ از عوامل اصلی و بستر ساز فساد اداری است.
مبانی مدیریت کدامین نظریه پرداز بر تغییر فلّه ای بدین سان تأکید داشته و در کجای قانون اساسی این تغییرات، اجتناب ناپذیر قلمداد شده، یا بی ثباتی مدیران، قانونی نانوشته و وحی منزل است؟
آیا ملاک و اجتناب ناپذیر بودن تغییرات بر مبنای نظام ارزیابی عملکرد شاخص های مدیریتی است یا معیار و مبنا بر پایه نگرش های حزبی و جناحی است؟

هزینه گزاف این حجم از تغییرات را چه کسی عهده دار است؟
آیا دیواری کوتاه تر از مردم سراغ دارید؟

با تکرار اشتباهات گذشته و پافشاری بر تغییر صدر تا ذیل مدیران، عملاً خاک ارّه را مدام ارّه می کنیم و بیهوده در بسیاری امور درجا می زنیم.

نیک آگاهید که نگرش ها به این مقوله سیاسی است و با تداوم این رویکرد است که نظام و دولت وصنعت کشور به این وضع نابسامان مبتلا شده اند.
از آفات و مصائب مدیریتی همان بس، که مدیری نسبت به فردای کاری خود اطمینان نداشته باشد.

اجازه دهید از در مصادیق وارد شوم، همین فرماندار سابق دشتستان که استاندار فعلی صراحتاً به کارآیی و توانمندی جنابش اذعان داشتند و در روز تودیع ایشان جمیع سخنرانان متفق القول بر توانمندی ایشان صحّه گذاشتند به یکباره امّا در یک شب سرد زمستانی، در کسری از ثانیه ناکارآمدی ایشان اثبات و تصمیم به تغییر مشارالیه گرفتند !!!

هراس مدیر از تیغ برنده تغییر، سبب خواهد شد که مدیر، قادر به تعریف و تبیین چشم انداز نباشد و نتواند حول این نقشه راه ترسیمی ابتکار عمل به خرج داده و برنامه هایش را اجرایی كند، تحت چنین شرایطی حتی نباید انتظار داشت یک برنامه کوتاه مدت ترسیم و راهبری نماید چه برسد به اینکه از وی تفکرات و اندیشه های توسعه طلبانه استمداد کرد!
در این بین معدودی از آنها ناچار به داشتن نقاب های ایدئولوژیک سیاسی و اجتماعی خواهند شد و تظاهر و ریا کاری پیشه خواهند کرد که در نوع خود نیازمند واکاوی و آسیب شناسی است.
بدون تردید هراس از بی ثباتی، مدیر را به روزمرگی دچار كرده، از اقتدار ساقط و قدرت تصمیم گیری فرد را به شدّت کاهش می دهد، چنین مدیری همواره دست به عصا راه می رود، مدام ترس آن دارد که مبادا حرکتی از او سر بزند و خوشایند حزب و جناح همسو نباشد یا به تریج قبای بالا دستان بر بخورد و بدون توجه به کارنامه و عملکرد ایشان از مدیریت برکنار شود.
در این وادی جای تعجب ندارد اگر ترجیح منافع حزبی و جناحی بر منافع عمومی از ارجحیت های چنین مدیرانی باشد.

پ ن؛  
✓  ملتفت باشید روی سخن نگارنده تنها معطوف به تغییر مدیران در دولت فعلی نیست، وجه کلان نوشتار رویکردی انتقادی به رویه تغییر مداوم مدیریتی ظرف دهه های گذشته است کما اینکه در دولت دوازدهم شاهد به کار گماشتن مدیری بودیم که از اداره یک مهد کودک بی ستاره، عاجز و ناتوان بوده اند.
✓  پوشیده نیست که تثبیتِ مدیر ناکارآمد نیز به هر قیمتی خطاست، از این رو مدیریت اقتضایی ایجاب می کند که تغییر مدیر ناتوان، خاطی و هنجارشکن در اولویت باشد.

 

 

* اتحادخبر

[کد خبر:AJ38359]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم