آینه جم، قرار شد ما بريم جبهه بجنگيم، شما هم بمونيد بچههای ما رو تربيت كنيد؛ حالا قضاوت كنيد كي کمفروشی كرده! (پرويز پرستويي - موج مرده(
امروزه رسانهها آنقدر گسترشیافتهاند که در بیشتر خانهها، مردم با فناوری قرارداد استفاده از خدماتشان را بستهاند. یکی از قدیمیترین محصولات فناوری، یار دیرینه پدربزرگ و مادربزرگها، رادیو هست. این فناوری دگرگونکننده ارتباطات در جهان بود؛ البته بعد از اختراع تلگراف. این رودخانهی تولید، دوباره جاری شد و درنتیجه تلویزیون اختراع گردید. محصولی که تمام دنیا را در یک مستطیل جا میکند و نشان ما میدهد.
شاید بتوان گفت عجیبترین محصول انسان پس از کشف برق، تلویزیون بوده است. این وسیلهی حیرتانگیز، دنیای رسانهها را دگرگون کرد. این محصول آنقدر سریع گسترش یافت که هنوز با سنی کمتر از دو قرن در تمام خانهها یافت میشود. هرچند که به دنبال اختراع آن محصولاتی همچون سینماهای خانگی، گیرندههای دیجیتال، گیرندههای ماهوارهای و... اختراع و مورداستفاده قرار داده شد؛ ولی بهسرعت تلویزیون مورداستفاده قرار نگرفتند. چراکه تلویزیون ریشه و پایهی آن اختراعات بود.
تلویزیون رو روشن کن
تلویزیون در سال 1884، توسط یک دانشآموز آلمانی به نام پائول نیکو متولد شد. در این تلویزیون فقط تصاویر ثابت قابلنمایش بود. در سال 1907، بوریس روزینگ دانشمند روس تبار برای نخستین بار توانست با استفاده از لامپ پرتو کاتدی در دستگاه گیرنده تلویزیونی، شکلهای ساده هندسی را از طریق تلویزیون منتقل نماید. در سالهای نخست دهه ۱۹۰۰ (۱۲۸۰خورشیدی) مهندسان دریافتند که میتوان تصویر را با استفاده از امواج رادیویی فرستاد. اما این کار تا سال ۱۹۲۶ (۱۳۰۵خورشیدی) عملی نشد. سرانجام جان لوگی برد دانشمند اسکاتلندی با استفاده از دیسک نیپکو برای نخستین بار موفق شد تصاویر متحرک تلویزیونی ضد نور (در سال ۱۹۲۵) و تصاویر متحرک سیاهوسفید (۱۹۲۶) را در لندن منتقل نماید. اختراع جان لوگی برد نخستین انتقال تصویر واقعی تلویزیونی به شمار میرود.
در این متن پیداست که یک نفر نتوانسته تلویزیون را بهطور کامل اختراع کند و این محصول پس از طی کردن نیمقرن سن توانست بهصورت نیمههوشمند تکامل یافته است. این متن برخلاف تصورها که توماس ادیسون این فناوری را اختراع کرد، است. نکته جالب اینجاست که حتی نام توماس ادیسون در تاریخچهی تلویزیون یافت نمیشود.
تلویزیون به حقیقت پیوست:
شاید پس از اختراع تلویزیون برای مردم هنوز عجیب بود که چگونه انسانها و یا بعضاً تمام زمین در این مکعب جا میشوند، حتی گاهی هم دیدهشده بود که انسانها تلویزیونها را میشکستند تا انسان کوچولوهایی که در تلویزیونها نقشآفرینی میکنند را نجات دهند. حتی تصورش هم جالب است که تلویزیون اینگونه باشد؛ اما علم این را رد میکند و این فقط یک رؤیایی است که زاده ذهن انسانهای خیالپرور است.
مهمترین سالهای گسترش تلویزیون بین سالها 1960 تا 1989 است. دهه ۱۹۵۰یک دوره زمانی مهم و طلایی در پیشرفت تلویزیون به شمار میآید. مبدأ تلویزیونهای سیاهسفید سال ۱۹۵۶است. هزینه دستگاه تلویزیون سرانجام در این زمان کاهش پیدا کرد. در سال ۱۹۵۳ (۱۳۲۲خورشیدی) تلویزیون رنگی و در دو دهه اخیر تلویزیونهای مسطح اختراع شدند.
افکار مردم، همان اخبار تلویزیون است
پس از همهگیر شدن این فناوری همهی کشورها باید برای شهروندان خود برنامههایی تولید میکردند تا آنها را ساعتها سرگرم کنند. در کشورهای توسعهیافته طبیعتاً تعداد شبکهها نسبت به کشورهای درحالتوسعه بیشتر بود؛ از همین رو این کشورها توانستند افکار بیشتر مردم را به دست خود بگیرند. این دسته از کشورها با سرمایهگذاری در این بخش پرسود، توانستند در لحظه افکار این افراد را همچون پرچم تغییر دهند. بهعبارتدیگر آنها باد بودند و به هر طرف که میوزیدند، پرچم هم به همان طرف تغییر مسیر میداد. چه این اخبار صحت داشتند و چه صحت نداشتند، بینندگان آن را باور میکردند و یا آنها نظر انسانها را نسبت به یک عدهی خاص مثبت یا منفی میکردند.
اختراع تلویزیون، اختراع مدگرایی
مد یک الگوی کاذب است که در اثر گذر زمان تغییر میکند. صاحبان شرکتها با استفاده از چهرههای مشهور و محبوب میان مردم، محصولات و خدمات خود را تبلیغ میکردند و طوری این تبلیغات را جلوه میدادند که بینندگان فکر کنند درصورتیکه از آن محصول یا خدمت بهره نبرند از دنیا عقبماندهاند. این باعث میشد که مردم خود را به هر دری بزنند تا پول آن را فراهم کنند و از آن محصول استفاده نمایند؛ اما غافل از آنکه این محصول بهاصطلاح در حال دِمُده شدن (از مد افتادن) است و بدین تربیت، افراد در یک دایرهی قرمز قرار میگرفتند که هرگز نمیتوانستند از آن با این طرز فکر خارج شوند و این چرخه ادامه پیدا میکرد تا زمانی که افراد دیگر توانایی خرید نداشتند.
در بعضی از سریالها دیده میشود که خانواده ازلحاظ مالی بسیار ضعیف است؛ ولی در خانههای چند صد میلیون تومانی زندگی میکند و یا از لباسهای آنچنانی استفاده میکند. طبیعتاً این خود آغاز یک دردسر هم برای تلویزیون و هم برای مردم آن جامعه است.
تبلیغات:
یکی از بزرگترین و گرانقیمتترین رسانهها برای تبلیغات، تلویزیون است. فروشندگان برای معرفی کالاهای خود به دیگران نیازمند یک رسانه برای معرفی آنها هستند، از همین رو آنها از فراگیرترین رسانهها استفاده میکنند. طبیعتاً، تلویزیون یکی از این رسانههای فراگیر است. حالا میخواهیم این رسانهی فراگیر را ازنظر قیمت در بازار پرسود تبلیغات بررسی کنیم. همانطور که در قبل گفته شد تلویزیون یکی از گرانترین رسانهها در این عرصه است و این گرانیها به دلایل مختلفی به وجود آمده است. اولین دلیل این گرانی فراگیر بودن آن است. برای مثال در بعضی از مواقع دیدهشده که در برنامهی پربینندهی تلویزیونی، یک تبلیغ چندثانیهای برای فروشنده کالا 120 میلیون تومان آبخورده است یا حتی در بعضی از مواقع به دلیل طولانی بودن آن به یک میلیارد تومان هم رسیده است. همچنین تولید و ایده پردازی برای تولید یک تبلیغ جذاب هم خود یکی از این دلایل میتواند باشد.
این گرانیها دردسرهایی هم تولید کرده است. برای مثال در دو سال گذشته تلویزیون محصولاتی تبلیغ کرده است که مجوزهای آنها تقلبی بوده است و یا آن محصول چنان بیکیفیت بوده که تمام مردم بجای اینکه از فروشنده شکایت کنند، از تلویزیون شکایت کردهاند. جالبتر از همه اینجاست که پس از اعلام تقلبی بودن کالا و یا بیکیفیت بودن آن، تلویزیون دست از تبلیغ آن کالا برنداشته و به تبلیغ آن ادامه میداده.
تأثیر این غول خانگی بر روی اخلاق:
برای همه واضح است که هیچ رسانهای بیتأثیر نیست و بالاخره بر روی یک دسته از انسانها تأثیر بد یا خوب دارد. در قشر تأثیرپذیر اجتماع یعنی جوانان و نوجوانان ایرانی، سریالهای تلویزیونی مخصوصاً با محوریت طنز دارای محبوبیت بیشتری است؛ از همین رو میتوان گفت این دسته از جامعه بیشتر الگوهای رفتاری و اخلاقی خود را از این سریالها انتخاب میکنند، اما نکتهی مهم اینجاست که آیا آن نقش خوب است یا بد. اگر خوب باشد که هیچ ولی اگر بد باشد نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت. برای مثال در دههی اخیر تلویزیون، فیلمهای خارجی بیشتری پخش کرده است و بعضاً در این فیلمها خشونت جاری است بطوریکه در این عرصه ژانر جدیدی ظهور کرده است به نام ژانر اکشن. خوب اگر به این موضوع توجه کنیم که این قشر تأثیرپذیرتر است و در کنارش این فیلمهای کشت و کشتار را پخشکنیم؛ چه بلایی سر این افراد میآید؟ آمارها نشان میدهد که صبر افراد در چند دههی اخیر بهشدت در حال کاهش بوده است و افراد زود عصبانی و پرخاشگر میشوند؛ حتی در بعضی از موارد فرد تشنج کرده است. خوب طبیعتاً این فیلمها در رفتار این افراد بیتأثیر نبوده است.
اطلاعات عمومی بازگشت!
در چند سال اخیر اطلاعات عمومی مردم بسیار ضعیف شده بود و به همین دلیل برخی سودجویان از طریق تولید و پخش خرافه میان مردم، سود کلانی به دست آوردند، اما با فراگیر شدن این رسانه این عرصهی سودجویانه رو به ضعف قدم نهاد. در حال حاضر میبینیم که اخبار در لحظه به گوش مردم میرسد و مردم از برنامههای تلویزیونی بهرهی کامل را میبرند. برای مثال یکی از این برنامهها، برنامهی ایرانی و خارجی دانستنیها است. این برنامه با آشنا کردن مردم با ساخت انواع محصولاتی که در بازار یافت میشوند، سطح اطلاعات مردم را بالا میبرند و یا حتی برنامهی بسیار قدیمی راز بقاء که میتوان گفت بنیانگذار برنامههای مستند در ایران و جهان است.
قسمت آخر سریال:
در دنیای امروزی هیچ اختراعی تکاملیافته و بی نقض نیست. هر اختراعی نقاط مثبت و منفی خود را دارد؛ مهم این است که ما نقاط منفی آن را بگیریم و یا نقاط مثبتش را. اگر نقاط منفی آن را بچسبیم، قطعاً مقصدش تباهی است، اما اگر نقاط مثبت آن را بچسبیم؛ مطمئناً راه درست را انتخاب کردهایم. همچنین نقش تولیدکنندگان برنامهها هم جدا از بحث نیست. آنها هم با استفاده از تولید برنامههای زیبا و آموزنده میتوانند بیننده را مجذوب خود کنند. در کل میتوان گفت راهی که تلویزیون دارد میرود، درست است، اما در بعضی از مواقع میبینیم که کمی متمایل بهسوی تباهی هم میشود.
نویسنده: علیرضا فقیه
[کد خبر:AJ6960]