آينه جم : نسل جوان ایرانی از خردسالی «تبلت» و گوشی به دست دارد و در فضای مجازی سیر میکند، فضایی که بیشتر «سرگرمی» است... حال این نسل و نسلهای پیاپی چه میزان «سواد» و «تخصص» خواهند داشت سؤالی است که...
آينه جم؛ محمدعلی بختیاری: جامعه ما از مشکلات فراوانی رنج میبرد. بیشتر ما ایرانیان با بیشتر این مشکلات از نزدیک و گاهی با تمام وجود آشنا هستیم. مشکلاتی که با عمق و وسعتی که دارند بایستی آنها را «بحران» نامید. بحران آب، بحران اقتصاد و معیشت، بحران اعتماد، بحران آسیبهای روانی و اجتماعی، بحران فساد و... یکی از این مشکلات و بحرانها نیز «بحران سواد» است.
البته جامعه ما همانند دیگر جوامع دارای اقشار و لایههای مختلف اجتماعی از جمله قشر نخبه و فرهیخته است ولی مسألهای که به ویژه در سالیان اخیر به چشم میآید و کاملا ملموس است، گسترش و افزایش قشر کم سواد و کم دان در سطح جامعه است.
نگارنده در این نوشتار کاری به دلایل گسترش این پدیده در جامعه و حتی در میان قشر جوان و به ظاهر تحصیل کرده ندارد. حتی میتوان کاهش سواد و معلومات عمومی را به پای تخصصی شدن دانشها نوشت و اینطور گمان کرد که مثلا آقا یا خانم مهندس جوانی که گاهی معنای واژههای ساده فارسی را نمیداند و نوشته چند خطی وی دارای چندین غلط املایی و انشایی است فردی است که در رشته خود «متخصص» است و دنبال کردن متون و اطلاعات تخصصی او را از آموختن آنچه که ما سواد و معلومات عمومی مینامیم بازداشته است...
امید که دستکم چنین باشد! با این حال گاهی این کم سوادی به شکل خیلی زشتی نمود پیدا میکند که نمایانگر «مشکل» و بحرانی است که بدان اشاره شد.
مدتی پیش و در ابتدای سال تحصیلی در سایت اینترنتی "دیوار" که ویژه خرید و فروش آنلاین است یک آگهی دیدم که در آن نوشته بود یک باب اتاق برای سه عدد دانشجو مورد نیاز است !!
از متن آگهی برمیآمد که سه نفر از دانشجویان غیر بومی که امسال در یکی از دانشگاههای بوشهر قبول شدهاند نیاز به یک محل برای سکونت دارند. متن درهم ریخته آگهی به ویژه بکار بردن کلمه «عدد» برای دانشجو طوری بود که من گمان کردم پدر پیر و کم سوادی برای فرزندانش که در بوشهر دانشجو شدهاند آگهی زده است. چند روز بعد مجددا همان آگهی با همان عنوان و با انشایی بدتر از قبل در سایت مذکور تکرار شد.
کنجکاو شدم که بدانم واقعا چه کسی است که دانشجویان مملکت را با عدد میشمارد!
به شمارهای که داده شده بود زنگ زدم. مرد جوانی گوشی برداشت. معلوم شد نویسنده این آگهی نه یک پیرمرد یا پیرزن کم سواد بلکه خود این سه جوان دانشجو هستند که برای خودشان آگهی نوشتهاند... سه جوان ایرانی از یکی از شهرهای بزرگ کشور که دست کم دوازده سال درس خواندهاند و اکنون دانشجو هستند آنقدر نمیدانند که نباید خودشان را همچون اشیا با «عدد» جمع ببندند!
از این دست موارد واقعا بسیار است و این داستان یکی از دهها و صدها موردی است که مرتبا در همه جای جامعه و از سوی همه اقشار سنی و اجتماعی دیده می شود. این کم سوادی عمومی که در جامعه مشاهده می شود را گاهی میتوان «وحشتناک» توصیف کرد ولی همانطور که گفته شد آنقدر دور و بر ما ایرانیان با «بحران» و «مشکل» پر شده است که متاسفانه مسایلی همچون سواد و فرهنگ و دانش و کتاب و کتابخوانی جزو مشغلههای آخر ذهن اکثر ما ایرانیان است...
نسل جوان ایرانی از خردسالی «تبلت» و گوشی به دست دارد و در فضای مجازی سیر میکند. فضایی که بیشتر «سرگرمی» است... حال این نسل و نسلهای پیاپی چه میزان «سواد» و «تخصص» خواهند داشت سؤالی است که باید از پدرها و مادرها و نیز برنامه ریزان و مدیران جامعه پرسیده شود.
منبع:خليج فارس
[کد خبر:AJ9837]