آینه جم-:احمد خواجه حسنی
ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت جان سوز حضرت امام رضوان الله، در باب انتقاد پذیری مسؤلین و تأکید به انتقاد منصفانه، از جانب امام راحل موارد متعددی را می توان برشمرد بدین مضمون که امام انتقاد را عامل محركی برای ارتقاء عمل كرد، اصلاح و پیشرفت فرد و جامعه دانسته و بر نهادینه نمودن فرهنگ انتقاد پذیری سفارش داشتند، از مصادیق بارز این مهم، می توان نامه ای به وزیر وقت امور خارجه و ضرورت انتقاد پذیری در آن نهاد را اشاره داشت مشخصاً آن جا که مدبّرانه فرمودند؛ شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه باید تحمل انتقاد را، چه حق و چه ناحق، داشته باشید.
نقل است از میان شخصیت های سیاسی جهان، حضرت امام تنها شخصیتی بودند که بیش از یک میلیون نامه به دفترشان ارسال می شد و نیز در مطبوعات دنیا از عمل کرد ایشان مطالبی منتشر می گردید، امام زمانی به مرحوم حاج احمد آقا گفته بودند مگر می شود کسی در چنین مسئولیتی باشد اما هیچ کس به او انتقاد نکند و یا حتی ناسزا نگوید؟ پس چرا در میان خلاصه مطالبی که برایم ارسال می شود، چنین مواردی را نمی بینم؟ پاسخ شنیده بودند که برای آنکه وقت شما تلف نشود، حرف های بی ربط را در این خلاصه نویسی ها حذف می کنند!!! امام در پاسخ گفته بودند از میان ایرادها و اشکالات و حتی ناسزاهایی که به ما می گویند، می توانیم به اشکالات خودمان پی ببریم، بنا براین مرا از چنین مواهبی محروم نکنید...
مفروض بر این که نقد کردن و انتقاد پذیری را به معنای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب در نظر گیریم، شوربختانه در این مقطع، ضعف فرهنگ نقدپذیری مابین بسیاری از مدیران و مسؤلین ملموس و محسوس است، در این وادی بی توجهی و بی اعتنایی به نظریات عمومی و بستن فضای انتقاد از آسیب های جدی فراروی نظام است، بیراهه نرفته عنوان نمایم رژیم پهلوی نیز از همین ناحیه آسیب پذیر نشان داد و در نهایت فرو پاشید (در اردیبهشت ۱۳۵۶ سه تن از سران جبهه ملّی به نام های کریم سنجابی، شاپور بختیار و داریوش فروهر نامه ای به شاه نوشتند و ضمن نقد شرایط حاکم به او گفتند فقط شما می توانید با تغییر سیاست ها کشور را از این شرایط خارج کنید، شاه در اوج تبختر و غرور در یک سخنرانی در پاسخ به آن نامه گفت: «مه فشاند نور و سگ عو عو کند»! اما یک سال و نیم بعد ناگزیر شد به همان ها متوسل شود که پست نخست وزیری را بپذیرند و سرانجام شاپور بختیار آن را پذیرفت در حالی که بسیار دیر شده بود).
هر چند مسائل و مصائب امروز جامعه بر کسی پوشیده نیست و وضوح دارد امّا در لزوم و ضرورت انتقاد نمی توان مماشات کرد، حیات اجتماعی ما مشروط به کنشگری، مطالبهگری و انتقاد منصفانه است.
امروز بر اقشار مختلف جامعه تکلیف است که برای صلاح و فلاح ایران با اطلاع و احترام به نقد سازنده و منصفانه اهتمام ورزیده و از یاد نبرند که بایسته می نماید امورات مداوم در معرض کنترل و اصلاح قرار گیرند و بر مسؤلین نیز واجب است از دیوار کشیدن های هولناک و ناصواب پرهیز نموده، به پل زدن ممارست نمایند، نقد پذیر بوده، مردم را به مشارکت در امور تشویق و ترغیب نمایند.
دوستان
هراسناکتر از نابینایی
دیدن است
با دو چشمِ باز
که چه بر سر سرزمینمان میآید.
(بلاگا دیمیتروا)
