000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000ima0325.jpg

 

آینه جم؛ مطابق با اطلاعات موجود و مصاحبة انجام شده با مهندس شاپور رجایی، مدیر عامل شرکت آب منطقه ای استان بوشهر کلیة دشتهای استان در وضعیت بحرانی به لحاظ سفره های آب زیرزمینی قرار دارند.

«مدیر مطالعات پایه منابع آبِ شرکتِ آب منطقه‌ای بوشهر گفت: به سبب خشکسالیها و کاهش بارندگیها، دشت‌های استان بوشهر با مخاطره کم‌آبی مواجه هستند به‌گونه‌ای که مخازن زیرزمینی آب دشتستان با ۱۴ میلیون متر مکعب کسری آب مواجه هستند. حسین تقی‌زاده اظهار داشت: «به سبب برداشت بی‌رویه، خشکسالیهای پی در پی و کاهش بارش باران، دشتهای استان بوشهر در برداشت آب ممنوع شده است». وی در گفتگو با تسنیم با بیان اینکه دشتهای شهرستان دشتستان در معرض نابودی قرار دارد افزود: شهرستان دشتستان، رتبه نخست بیلان منفی و کسری مخزن آب زیرزمینی در استان بوشهر به خود اختصاص داده است.

مدیر مطالعات پایه منابع آب شرکت سهامی آب منطقه‌ای بوشهر، از وضعیت فوق بحرانی منابع آب زیرزمینی در دشت‌های شهرستان دشتستان خبر داد و خاطر نشان کرد: بیشتر دشتهای شهرستان دشتستان نظیر گلدشت، پشت پر، خون، طلحه، فاریاب، بوشکان، دهرود، تنگ ارم در حالت فوق بحرانی بوده و نیازمند صیانت و حفاظت بیشتری هستند. از سوی دیگر در مصاحبة روزنامة پیام عسلویه با مدیر عامل شرکت آب منطقه ای استان بوشهر عنوان شد که تراز دشتهای استان بوشهر منفی بوده و با 140 میلیون مترمکعب کسری آب رو به رو هستند و کلیة دشتهای استان در وضعیت بحرانی و دشتهای دشتستان و جم در وضعیت فوق بحرانی قرار دارند. نشست زمین، افزایش تراکم خاک و کاهش قدرت نفوذپذیری آن و در عین حال فرسایش شدید خاک از جمله مواردی است که اقلیم استان با آن رو به روست.

خبر دوم؛ فرسایش شدید خاک
ایران رتبة نخست فرسایش خاک در جهان را به خود اختصاص داده است. وضعیت فرسایش خاک در ایران به قدری حاد و بحرانی است که بسیاری از کارشناسان، بحران خاک را عمیقتر و عظیمتر از بحران آب در کشور ارزیابی می کنند (خوزستان و اهواز را در نظر آورید). وضیعت فرسایش خاک برای استان بوشهر نیز بسیار بالا و نگران کننده است. متوسط فرسایش جهانی خاک 12 تن در هر هکتار است و در ایران 5/16 تن در هر هکتار برای کل کشور و 20 تا 25 تن در هر هکتار برای استان بوشهر است (منبع: http://boushehr.irib.ir). بنا به آمار و ارقام که توسط معاون منابع طبیعی استان روز 28 خرداد ماه سال جاری عنوان شد، عرصه های بیابانی استان بوشهر 331 هزار و 682 هکتار شامل زمینهای شور، تپه های ماسه ای و زمینهای با پوشش کم و یا فاقد پوشش گیاهی و 16 کانون بحران فرسایش بادی به مساحت 400 هزار هکتار دارد (http://www.ina.ir). از سوی دیگر ارزش هر تن خاک از دست رفته در فرسایش بادی معادل 28 دلار برای هر تن خاک می باشد . اگر در هر هکتار 20 تن خاک فرسایش یابد از اراضی فرسایش بادی استان ما سالانه 8 میلیون تن خاک فرسوده می شود و این 8 میلیون تن خاک با قیمت 28 دلار برای هر تن، معادل 224 میلیون دلار ارزش خاکی است که سالانه در استان بوشهر فرسایش پیدا می کند و از بین می رود. اما به غیر از این اراضی کشت دیمی را هم باید به آن افزود. همچنین دقت شود که ما دست پایین را حساب کرده ایم و بنا به قرائن موجود ارزش خاک فرسایش یافته در استان ما به بالای 400 میلیون دلار در سال می تواند بالغ شود.
خبر سوم؛ نابودی تدریجی آبزیان سواحل استان
منابع آبزیان سواحل استان بسیار تقلیل رفته. معتمدِ صیادان بوشهری در مصاحبه با روزنامة پیام عسلویه از کاهش شدید منابع آبزیان سواحل بوشهر خبر می دهد و می گوید در اثر برداشتهای بی رویه، حیات بسیاری از گونه های ماهیها در سواحل نزدیک استان رو به کاهش نگران کننده نهاده و برای صید، ملونان مجبور به رفتن به آبهای عمیقتر می شوند. حاج رسول غریبی در این گفتگو و گفتگو با ایلنا آلودگیهای شدید دریا، صیدهای غیر اصولی و بی رویه و غیر قانونی و بی برنامگی و بی تدبیری مسئولان را از جملة مهمترین عوامل کاهش شدید آبزیان در آبهای سرزمینی ایران در سواحل بوشهر عنوان کرد. از سوی دیگر سازمانهای مسئول از جمله شیلات و سازمان حفاظت از محیط زیست استان بوشهر به شدت و به جد در تمامی این سالها نسبت به بروز خطرات جدی و بعضاً برگشت ناپذیر به منابع غنی حیات در خلیج فارس در سواحل استان بوشهر هشدار داده اند. ورود درداور و پایان ناپذیر فاضلابها به دریا، صیدهای هول انگیز ترال که کف دریا را می روبد و امکان تجدید نسل در گونه ها را ناممکن می کند و آلودگی های جبهه ای نفتی در خلیج فارس از مهمترین عوامل کاهش 50 درصدی (منبع: http://www.eghtesadonline.com) منابع آبزیان در سواحل استان بوشهر قلمداد می شود.

تصویر مرتبط

ماجرا از چه قرار است؟

در روزهای اخیر به دو مناسبت تلخ و نامیمون کشته شدن صیاد بی دفاع بوشهری به دست نیروهای نظامی سعودی و همچنین مشکلات آب استان دو گفتگو در پیام عسلویه با دو کارشناس خبرة حوزة صیادی و آبخیزداری انجام شد. از سوی دیگر پرویز دانش پور، رئیس اداره امور بیابان اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان نیز در مصاحبه ای با خبرگزاری جمهوری اسلامی مطالب مهمی در خصوص فرسایش خاک استان بیان کرد که همانگونه که ملاحظه شد با قرار گرفتن در کنار سایر اطلاعات، ترسیم کنندة یک فاجعة تمام عیار اما خاموش و خزنده و کمتر دیده شده در استان می شود.
مطابق با اطلاعات موجود و مصاحبة انجام شده با مهندس شاپور رجایی، مدیر عامل شرکت آب منطقه ای استان بوشهر کلیة دشتهای استان در وضعیت بحرانی به لحاظ سفره های آب زیرزمینی قرار دارند. اتمام منابع آبی در برخی از شهرستانهای استان مثل جم و دشتستان ده ها هزار هکتار از اراضی کشاورزی را یا نابود کرده است یا در معرض نابودی قرار داده. شهرستان دشتستان به عنوان قلب و قطب کشاورزی در بوشهر، با میلیونها متر معکب کمبود آب رو به روست که هیچ منبعی نیز برای جبران این کمبود آب در دسترس کوتاه مدت کشاورزان قرار ندارد. همین لحظه نیز این شهرستان با چنان بیلان منفی آب در حوزة آبخوانهای زیرزمینی دست و پنجه نرم می کند که بیم آن می رود این دشتها برای همیشه به لحاظ داشتن سفره های آب زیر زمینی و از لحاظ مسائل زمین شناسی «بمیرند» و امکان تشکیل مجدد این سفره ها در سده های آینده نیز ممکن نگردد.
وضعیت سفره های آب زیر زمینی در استان بوشهر به اندازه ای بغرنج و بحرانی است که استان ما در زمرة یکی از سه استان اول در زمینة بروز تنشهای آبی در سالهای اخیر در کل کشور بوده است . وضعیتی که در سال جاری نه تنها تغییر نکرده، بلکه بنا به شواهد و قرائن موجود باید در انتظار سالی سخت تر از سالهای گذشته در زمینة تأمین آب برای بخشهای مختلف و از جمله شُرب استان باشیم. منابع آبی در سد کوثر، چشمه ساسان فارس و منابع آبی کازرون با کاهشهای چشمگیری مواجه بوده و توانایی تأمین آب مورد نیاز استان بوشهر را از دست داده اند. این کاهش حقابة ما از استانهای همجوار فشار بسیار مضاعفی بر سفره های آب زیرزمینی استان آورده و همچنان نیز می آورد که آیندة زمین را در استان ما با مخاطرات بسیار جدی رو به رو می کند.
از سوی دیگر ایران سالانه با بیش از 4 میلیارد تن فرسایش شدید خاک خسارتی به اندازة تمام درآمدهای نفتی خود متحمل می شود: خاک مرغوب و حاصلخیزی که در این فرسایش از دست می رود بیش از 56 میلیارد دلار ارزش دارد. این خاک مرغوب و سرشار از منابع آلی برای کشت و زرع، چیزی است که در گذر هزاران سال پدید می آید و هر یک سانیتیر متر آن جز به گذشت هزاران سال باز نخواهد گشت. سهم استان بوشهر از این فرسایش شگفت انگیز خاک در کشور که چهار برابر میانگین جهانی ارزیابی می شود، حدود 8 میلیون تن از محل کانونهای تولید گرد و غباراست که ارزش ریالی آن معادل 224 میلیون دلار می شود. اگر اراضی بایر مانده ای که در حالت عادی زیر کشت دیم می رفته اند و با کاهش شدید بارندگیها و رها شدن اراضی دیمی استان بوشهر از یک سو و نابودی پوشش گیاهی و مراتع اراضی بیابانی در اثر نبود بارش یا وقوع سیلِ بسیار شدید سال گذشته از سوی دیگر، می توان مقدار واقعی فرسایش خاک در استان را بسیار بالار از 400 هزار هکتار پیشبینی کرد. میزان متوسط فرسایش خاک در حالی در استان ما 20 تا 25 تن در هر هکتار است که در ایران این مقدار کمی بیشتر از 16 تن در هکتار رخ می دهد.
اینها در کنار کاهش منابع صیدی استان و فقیرتر شدن سواحل خلیج فارس در مجاورت بوشهر به لحاظ تأمین منابع حیاتی برای حضور آبزیان از یک سو و صیدهای بی رویه از سوی دیگر، بحران ناپیدا و عظیم دیگری در بطن دریا پدید آورده است. کاهش نگران کنندة 50 درصدی منابع آبزیان در سواحل استان بوشهر به هیچ عنوان آمار و ارقامی نیست که به سادگی از کنار آن گذر کنیم. گذشته از تبعات اجتماعی ناشی از فقیرتر شدن یا بیکار شدن هزاران بوشهری که معاششان با دریا و صید گره خورده است، بیم آینده ای می رود که خلیج فارس در مرزهای استان بوشهر مبدل به برهوتی آبی و خالی منابع اقتصادی شود؛ همانگونه که امروز دشتهای ما عملاً فاقد هرگونه امکان بهره برداری اقتصادی در زمینة کشاورزی شده اند و یک به یک به دامان مرگ و تباهی سقوط می کنند.

وضعیتِ بسیار پیچیده و نگران کننده
آمار و ارقام فوق در کنار یک دیگر وضعیتی بسیار پیچیده در برابر ما می گذارد. شاید این وضعیت ترجمة همان عبارت و تیتری باشد که زمستان سال گذشته روزنامة پیام عسلویه در مصاحبه با کارشناس مسائل آب و هوایی استان بوشهر بالا برد :«بوشهر در چهارمین درجة خشک سالی، یعنی خشکسالی اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته و یک درجه با قحطی فاصله دارد». خشکسالی قطعاً عامل اصلی در پدید آمدن شرایط سخت کنونی است. اما آنچه که این شرایط سخت را به بحران و بلکه فاجعة تمام عیار این سالها تبدیل کرده بی گمان سوءِ مدیریتها و بی تدبیری محض متولیان امور بوده است. اکنون سالهاست که از تحلیل رفتن و حتی تمام شدن منابع آبی کشور سخن گفته می شود. به تعبیر مهندس رجایی، مدیر عامل شرکت آب منطقه ای استان پس از سالها پنهان کاری و انکار مشکل و اصرار بر تصمیمات غیر کارشناسی و لجام گسیختگی در عرصة مدیریت آب و به بار آمدن خسارتهای بعضاً جبران ناپذیر در این زمینه، سرانجام دریافته اند و پذیرفته اند که این چالشها وجود دارد و باید تدبیری کرد و به علم و کارشناسی تن در داد.
اما در زمینة فرسایش خاک و خسارت سالانه 50 میلیارد دلار به اقلیم کشور هنوز هیچ گوشی به شنیدن گشوده نشوده است. از آن خسارت بارتر وضعیتی است که به صورت بسیار نرم و خزنده در دریا و خلیج فارس در حال رخ دادن است: فاجعه ای برای پایان بهره برداری اقتصادی از خلیج فارس در آینده ای نه چندان دور. همانگونه که دیگر هیچ بهره برداری اقتصادی از سفره های آب زیر زمینی استان نمی توان کرد و عمدة آن هم بنا به مصاحبه با مهندس رجایی به بی تدبیری محض مسئولین وقت باز می گردد که در بیست سال گذشته آب این استان را به این روز انداخته اند، باید منتظر ماند تا ظرف ده سال آینده دریا نیز بخشکد و کلیة سواحل استان همچون کلیة دشتهایش ممنوع الصید و «ممنوع البرداشت» شوند.
آلودگیها و صیدهای غیر اصولی و غیر قانونی، فقر رو به گسترش و بیکاری فزاینده در استان که در سال گذشته 2 رقمی شد و فشاری که در نواحی مختلف برای کسب درامد از دریا، بر منابع زیستی خلیج فارس وارد می شود زمینه ساز بحرانهای عظیمی است که دود آن از هم اکنون برخاسته است. ایران سرزمینی شده که تنها بعد از رسیدن به نقطه و خط بحران و گذشتن فرصتها و سر رسیدن تهدیدات و به بار آمدن ده ها خسارت جبران ناپذیر مدیران محافظه کار کشور تن به ساحتهای کارشناسی می دهند و به دنبال راه حل می گردند. بیم آن می رود این سه فرسایش هولناک و در حال وقوع «در بیخ گوش» مسئولین، زمانی به درستی دیده شود که بر هم چنان انباشته شده و در هم چنان تنیده شده باشند که حل شدن آن ممکن نگردد.

فاجعه چه زمانی خواهد رسید؟
بروز خشکسالیِ دراز مدت و هشدارهایی که به موقع شنیده نشد، پس از گذشتن قریب به 20 سال به موقعیت کنونی ختم شده است. فاجعة فقیر شدن خاک در اثر فرسایشهایی تا این اندازه شدید و اضمحلال تدریجی منابع زیستی خلیج فارس در سواحل استان بوشهر، درست همزمان با آغاز دوران خشکسالی شروع شده است. شواهد و قرائن و هشدارها در خصوص کاهش تدریجی منابع زیستی خلیج فارس تا اوائل دهة هشتاد و در زمینة فرسایش خاک تا یک ده قبل از آن نیز به عقب باز می گردد. برای درک فهم مشکل در این دو زمینه، کافی است به همسایگان جنوبی خود در منطقة خلیج فارس نظری بیفکنیم. کشورهایی همچون امارات و قطر و کویت وارد کنندة خاک هستند. چه خاکی؟ همان خاکی که سالانه به ارزش 50 میلیارد و به وزن 4 میلیارد تن در ایران فرسایش پیدا می کند و از بین می رود: خاک شیرین و سرشار از مواد آلی و حاصلخیز برای کشت و زرع. و باز در همین کشورها به واسطة آلودگی های شدید نفتی و کاهش حضور آبزیان صید بسیاری از گونه های ماهی ممنوع شده است.
فاجعه رخ داده است. تنها باور آن زمان می برد. همانگونه که بیست سال طول کشید تا باور شود آب نیست و آب تمام شده! فاجعه رخ داده است و زمانی بحران عمیقتر می شود که به بودجه های تخصیص یافته برای مقابله با این مشکلات اشاره شود. استاندار بوشهر در جلسة پرسش و پاسخ با خبرنگاران در هفتة گذشته در پاسخ به خبرنگار روزنامة پیام عسلویه در خصوص برنامه های استانداری برای نجات کشاورزی،  تنها به گفتن این نکته اکتفا کرد که «برای تحول کشاورزی در دشتستان برنامه و طرح بسیار بزرگی داریم که در این طرح بیش از 1700 میلیارد تومان هزینه و سرمایه گذاری خواهد شد تا بتوانیم شاهد صنعتی شدن و رونق کشاورزی در این منطقه از استان باشیم».
این پاسخ در حالی ایراد شد که کل بودجة هزینه شده در استان بوشهر در سال گذشته به زحمت به 1200 میلیارد تومان می رسیده است. بزرگترین طرحهای عمرانی استان برای کنترل سیلابها و مهار کردن آنها به علت نبود بودجه بر زمین مانده و علی رغم اینکه مطالعات آن به پایان رسیده و طرحها باید اجرایی شود در منگنة نبودِ اعتبار گیر کرده است و این طرحها صرفاً به عنوان طرحهای مصوب بر کاغذ موجودیت دارند. از سوی دیگر برای جبران تراز منفی آب نیاز به یک سرمایه گذاری 1000 میلیارد تومانی جهت به روز رسانی خطوط انتقال آب از تولید به مصرف هستیم تا اتلاف 40درصدی آب ناشی از فرسودگی خطوط انتقال را از بین ببریم که در سال گذرشته اعتبار تخصیص یافته به این حوزه نزدیک به صفر بوده است.
اینها همه در حالی است که برای کنترل وضعیت به صدها میلیارد تومان سرمایه گذاریهای مستقیم در هر سه حوزة آب و خاک و دریا نیازمندیم. در وضعیتی که دولت به گفتة مقامات اجرایی اش به زحمت سالانه می تواند بیش از 15هزار میلیارد تومان بودجة عمرانی خود را محقق کند و به طرحهای مصوب خود اختصاص دهد. باید باور آورد که ایران طلایی ترین فرصت خود را در کسب درامد پشت سر نهاده است. بحران بودجه در کنار این بحرانهای عمیق و ویرانگر به معنی آن است که سالها از مرز بحران عبور کرده ایم و در زمین فاجعه ایستاده ایم. هیچ یک نیز هیچ راه حلی ندارند جز یک راه حل: گشایش سیاسی و دگرگونی سبک مدیریت و تصمیم گیری و همچنین تغییر رفتار سیستم در عرصة بین المللی برای جذب سرمایه ها و تکنولوژیهای نوین برای جبران عظیمترین خسارتهایی که تاریخ این مملکت به خود دیده است. آیا چنین خواهد شد؟

** پیام عسلویه

[کد خبر:AJ22118]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم