00000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000325.jpg

آينه جم؛ استان بوشهر سرزمین آرمیده در جوار گستره نیلی رنگ تا ابد فارس، هماره به مهر و مهربانی، شادابی و پویایی خویش را از کرامت خلیج می ستانده است.
نویسنده : حسن محدث زاده
 دریا نه تنها معبری حیاتی برای تجارت بومیان این دیار بوده، بلکه تامین کننده بخش اعظمی از نیازهای غذایی و روحی آنان نیز بوده است. زمانی تصور می شد که دریاها آنقدر بزرگ هستند که آدم ها نمی توانند آنرا آلوده نمایند و یادگاری سیاهی از خود بر جای گذارند. اما هوس تولید ثروت در برهوت عسلویه، خط بطلانی بر این باور معیوب کشید.
سالهاست که نفس سیاهی گرفته ی زاییده از هرم تنوره کشیده ی درون فلرهای قد برافراشته در میانه تلی از آهن آلات پیچ در پیچ، در جغرافیایی محدود به رقص در آمده اند تا بی رحمانه هوا، دریا، آب و خاک را  ببلعند. حال ما شاهدان زنده ای هستیم که باید برای آیندگان شرح دهیم که چگونه تحت الارضی، سطح الارضی را سوزاند و دود سفره دریایی مردم را ربود تا آبی زلال دریا به افسانه ای برای آنها بدل شود.

 تا بوی پول در سرزمین زجرکشیده عسلویه به مشاممان رسید، به سرعت انشای "علم بهتر است یا ثروت" را با تاکید بر دومی نوشتیم تا در نتیجه آن عسلویه و کنگان به تنگی نفس بیفتند. روستای اختر را در زیر چرخ ارابه صنعت به آرشیو تاریخ و نیستی فرستادیم و آلودگی را به جایگزینش ستاندیم. پارس جنوبی در سایه غفلت همگان، بی آنکه بایسته های خود را بداند، رشد کرد و شد آنچه نمی باید شد.

 رییس جدید سازمان محیط زیست که اخیراً به عسلویه سفر کرده و از اینکه صنعت، شتابان راه خود را پیموده بی آنکه احساس نیازی برای همراهی محیط زیست کند، اظهار شکوه و گلایه کرده است. اما سازمان تحت نظر عیسی کلانتری به عنوان متهم ردیف اول باید پاسخگوی این سوالات باشد که آیا تاسیسات برآمده در جنوب استان بوشهر، مجوزهای لازمه را از نهاد متولی پاسداری از اصل پنجاهم قانون اساسی اخذ کرده اند یا بی مجوز، به جان طبیعت افتاده اند؟ اگر مجوز قانونی داشته اند پس چرا امروز، همه کاسه "چه کنم؟ چه کنم؟" دست گرفته ایم ؟ مجوزداران، قانون را دور زده اند یا صادرکنندگان جواز، با دیده اغماض مهر بر پای برگ جواز آنها زده اند؟ و اگر مجوز نداشته و ندارند، پس چرا محیط زیست در بازگرداندن آنها به ریل قانون، آن چنان قاطعیت و همت ندارد؟

برای ابهامات و سوالات رسوب کرده محتملا چنین پاسخ داده می شود که شود که فلر فلان فاز یا پالایشگاه خاموش شده و بقیه نیز تا چند سال آینده از نفس می افتند یا اینکه قرار است مهندسان سرزمین لاجوردی پوشان به عسلویه آمده و از این گازهایی که روزانه  17میلیون مترمکعب دود شده تا لای جو خسته و سرفه زده انباشته شوند، برق بسازند و حتی اینکه گازها سر از کارخانه سیمان کنگان در آورند اما اینها کافی نیست که اگر هم  باشد، در دست اندازهای روزمره اداری، سرعت کافی ندارند.

سازمان محیط زیست همانطور که جگونگی احیای دریاچه ارومیه را به درستی در سرلیست مصوبات دولت یازدهم قرار داد، عسلویه و کنگان را برای خروج از وضعیت فعلی باید ویژه ببینید . امروز عسلویه و کنگان خود ایران کوچکی هستند زیرا ده ها هزار نفر از کرد تا لر، از ترک تا بلوچ و فارس و از همه قومیت ها، روزی خود در این سرزمین تشنه می جویند و اگر نتوانیم آلودگی را از چهره این خطه بزداییم نه تنها ساکنین بومی بلکه هموطنانی از سراسر کشور متضرر خواهند شد.
فردا روزی که دیر هم نیست، دیر و دشتی و تنگستان هم محصور در فنس ها و آهن آلات پارس شمالی خواهند باشند و ما بیم آن داریم که دریای بکر و دست ناخورده و فریبای این مناطق نیز به سرنوشت بدفرجام همسایگان جنوبی دچار شوند. هر چند بر سالهای رفته افسوس می خوریم اما برای آینده مان تدبیری بیندیشید که اگر این مهم نیز در جاده روزمرگی و به بهانه بیکاری و ایجاد شغل بیفتد، نشاط دریایی برای همیشه از این دیار رخت بر خواهد بست. همتی بگمارید که شرکت ها و تاسیسات مستقر در محدوده پارس شمالی نتوانند به دریا و زیبایی آن تعدی کنند. همتی فراتر از بخشنامه های متعدد، کسل کننده و سست فعلی. اگر امروز دست بر دست بگذاریم و آینده نگری نکنیم، سرنوشت پارس جنوبی برای همنام شمالی محتوم و قطعی است. اگر این نیز چنین شود، آیا برای پاسخ گویی به آیندگان حتی بهانه  بچه گانه ای هم برایمان باقی می ماند.
 
** پيام عسلويه
[کد خبر:AJ23301]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم