عبدالحمید شعرانی
ناخدا كه جهازش را راهي مطاف مي كرد هيچگاه فكرش را نمي كرد كه قبل از او كشتي ها و شناورهاي تحقيقاتي و غير تحقيقاتي صيدگاهشان را زير و رو كرده اند! و هر سال آمار صيدشان پايين و پايين تر می آید...
و هيچ كس نمي داند كه با هر بار به دريا رفتن جاشوي بندر تن مادران اين بندر مثل بيدهاي محله ي عرب ها تا محله خنيا مي لرزد و فرزندان بندر نگراني هايشان را با ديوار ساحلي تقسيم مي كنند...
سردخانه ها و عمل آوري هاي اين بندر قديمي فداي تصميمات نادرست مديريت سليقه اي شده اند و ديگر كمتر ميگويي از بندر دير به اروپا صادر مي شود و بسته بندي هاي شيك ميگوي صادراتي كه نام بندر ديّر و بوشهر بر روي آنها نقش مي بست ديگر خيلي كم به چشم مي آيند...
نمي دانم "ويليامز" تاجر معروف محصولات دريايي اروپا هنوز ميگوي مطاف را مرغوبترين ميگوي جهان مي داند و مي شناسد يا او هم مثل همين مسئولين مركز استان اين بندر با همه ي داشته هايش را فراموش كرده است...
باور كنيد "ميگو" و فصل صيد آن هنوز بخشي از خاطرات كودكي ما را تشكيل مي دهد و همچنان مردمان بندر وقتي از كوچه پس كوچه هاي محله ي عربها عبور مي كنند بوي ميگوهاي خشك شده ي بر پشت بام ها را با همه ي وجودشان حس مي كنند... هنوز هم جاشوها صيدهايشان را با همسايه ها تقسيم مي كنند...
كاش كسي بود و باور مي كرد صدها كيلومتر مرز آبي و اين همه امكانات و منابع روي زمين، زير زمين و آسماني پتانسيل آن را دارد كه شكوفايي و توسعه را به اين استان و بندر برگرداند.
سهم اين روزهاي بندر و جاشوهاي از مطاف برگشته نه بسته هاي شيك صادراتي ميگو و نه سردخانه ها و شيلات هاست، سهم اين بندر اين روزها فريادهاي همين كودك است كه داد مي زند:" بيووووو ميگوووووي تازه ببر"
[کد خبر:AJ17241]
