001000b7512.jpg

 

آینه جم- غلامحسین کروبی
اینک که نماینده دشتستان، به پشتوانه اختیارات قانونی خود به عنوان نماینده مردم در مجلس، شجاعت به خرج داده و در پی مطالبات گسترده مردم در قبال اقدام و بی توجهی وزارت نفت نسبت به موضوع درمان، سلامت و حفظ جان کل اهالی استان بوشهر و شاغلان و ساکنان مناطق محل استقرار نفت، گاز و پتروشیمی، با عنوان رئیس مجمع نمایندگان استان بوشهر، آقای اوجی وزیر نفت را به صحن علنی مجلس احضار کرده و از وی سؤال نموده و خواسته تا چرایی عدم احداث بیمارستان در استان بوشهر و اقدام به کلنگ زنی بیمارستان ۲۰۰ تختخوابی در شیراز را پاسخ دهد، خیلی مهم و ضروری است تا ۳ نماینده دیگر کنونی در مجلس و ۲ منتخب جدید، نماینده مردم در مجلس خبرگان، استاندار، رسانه ها، تشکل های مردمی و‌ مدنی، وجدان های بیدار، همه شخصیت های ذی‌نفوذ و صاحب نظر با هم متحد، همدل و همصدا شوند و بدون مسامحه و با قاطعیت و با پشتوانه مردم، نگذارند وزیر نفت با جواب معمولی و توجیه بلاوجه و یا وعده سر خرمن، از کنار این سؤال مهم و مطالبه فراگیر مردم سراسر استان بوشهر، عبور کند.
مقامات ارشد، صاحب منصبان، نمایندگان، کاندیداهای انتخابات مجلس دوازدهم و مجلس خبرگان و… همگی در ۱۱ اسفند و قبل از آن، برای افزایش سطح مشارکت مردم در انتخابات و یا جلب آراء آنان، برای پیگیری مطالبات، بیان راه حل مشکلات و نقد عملکرد دولت ها و مجالس قبل، از یکدیگر سبقت می گرفتند و مکرر وعده دفاع از حقوق استان و منافع مردم را می دادند.
بنابراین حالا بهترین زمان و مجال مناسبی است تا یکبار هم که شده وزیر نفت، دولت و مجلس، نسبت به حقوق مسلم و مطالبات طبیعی و مغفول مانده مردم، متذکر و متوجه شوند.
اگر جواب وزیر نفت، جز پذیرش واقعیت و خواسته بحق مردم استان بوشهر مبنی بر متعهد شدن کلنگ احداث قریب الوقوع بیمارستان ۲۰۰ تختخوابی وزارت نفت در استان بوشهر (علی القاعده در یکی از ۴ شهرستان جنوبی) باشد، نباید قانع شد.
این موضوع مهم را میتوان به نوعی یک آزمون و ملاک سنجش مردم از اقتدار، همدلی، همصدایی و اتحاد مسئولان استان به پشتوانه مردم دانست.

 

0001j70.jpg

آینه جم ؛ امید جهانشاهی- هر ملتی قصه هایی دارد که هویت سازند و هم منبع ارزش‌هایشان هستند. نوروز یکی از آن دست قصه‌های ناب ایرانی است، آکنده از نمادها و ارزش‌های معنابخش: مهر، شادی و آشتی جویی، و ستایشگری پاکی و نور و باور به پیروزی نور. رفتن سردی و تاریکی و پیروزی نور و سرور و سرسبزی، از مهم ترین منابع تعلّم و تفرّج در فرهنگ ایرانی است. 

   به راستی چه زیباست این رسم و آیین فرخنده و خجسته؛ این دیرپاترین، پایدارترین و بزرگترین آیین ایرانیان. 

   نوروز دیرینه‌ای به درازنای روزگاران دارد. برخی دیرینگی آن را به روزگار جمشید بازبرده‌اند و جشن ارجمند جمشید را درفش فرهنگ ایرانی دانسته‌اند.  

  چنین جشن فرخ از آن روزگار
  بماند از آن خسروان یادگار (فردوسی)

   راز پایداری و مانایی این رسم ایرانی در این است که با آتش و نور نسبت دارد. سراپا ستایش نور است و سرور. در روزگاران باستان، فصل سرما طولانی بود و طاقت سوز و از آن زمان که آرزوی زندگی در گرما و روشنی، نقشی از خیال می نمود و مردم به جان‌پناه‌های زاگرس جان از سوز سرما به سر می‌بردند؛ برافروختن آتش، نه برای پرستش آتش بلکه نماد امید به نور بوده است. آتش در فرهنگ ایرانی نماد نور، روشنایی و پاکی است، همه پاکی‌ها و راستی‌ها نورند و هم باور داریم که «خداوند نور آسمان‌ها و زمین است.»  


   برافروختن آتش نزد ایرانیان از باستان، از فرخنده‌خویی و از نشانه‌های نیکو‌نهادی است. از همین رو، فّر نوروز و آتش و نور همیشه همراه بوده‌اند.

   نوروز نه تنها دیرپاترین و پایدارترین که بزرگترین جشن هم است. نوروزیان محدود به مرزهای سیاسی امروز نیستند. در مجموعه‌ای از ایران بزرگ فرهنگی، از افغانستان مظلوم و در بند تا تاجیکستان عزیز و سربلند و چندین کشور دیگر این رسم دل افروز و این جشن فرخنده و فراگیر را گرامی می‌دارند. در ایران اما این جشن بُستان‌ها و شکفتن‌ها جایگاهی والا دارد که گفته‌اند سنجه فرهنگ ایران است. جای جای ایران جشن ارجمند جمشید برپاست. از نوروزخوانی پرشور زنان شادان رشت و بابلسر، تا رقص و شادی مردان و زنان رنگین‌پوش و رخشان‌روی کردستان، تا خیام خوانی زنان زیبای بوشهر، شهر آواز ناب حزن و شور جناب جنوب، و ... اینها همه قاب روشنی از عشق به نور و زندگی است. منشوری ماندگار به نام فرهنگ تمدن ایران زمین.

   نوروز تنها امری مانده از دیروز نیست بلکه آغشته و آکنده از نمادهای امروزین هم است. برای ما که در زمانه‌ای زمین‌گیر شده‌ایم که شادی دشواریاب شده است. نکوداشت این آیین فرخنده غنیمت بزرگی است. نماد نوروز نوعی نیروست، نیرویی به سوی شادی و سرزندگی. از این منظر، می‌توان گفت که امروز برپا داشتن آیین شاد نوروز نوعی زندگی به مثابه مقاومت نیز است. این جشن باشکوه پیشواز نوروز در کردستان صرفاً و فقط به رسم نوروز نیست؛ صدایی است که پیام هم برای امروز دارد. گاهی این پیام صدایی زشت دارد و زننده مثل ترقه بازی‌های آزاردهنده و خسارت‌خیز و گاهی صورتی خوش مثل رنگارنگی و رقص و خیام خوانی و دف‌زنی‌های دوست‌داشتنی.


هر برگ از ادب ایرانی که بگشاییم نشانی و ستایشی از بهار و نوروز در آن خواهیم یافت:

   آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
   هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است (سعدی)

     برآمد باد صبح و بوی نوروز
     به کام دوستان و بخت پیروز
     مبارک بادت این سال و همه سال
    همایون بادت این روز و همه روز (سعدی)

 

 

 

 

*** عصر ایران 

 

0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000snn456096.jpg

 

آینه جم- محمد تاج‌الدین

سرنوشت رسانه‌ها در دولت‌های سیزدهم، دوازدهم، یازدهم و دهم تفاوت چندانی با هم ندارد و دلیل این موضوع نگاهی است که اصحاب قدرت به رسانه دارند. سیاسیون رسانه را نه مرجعی برای اطلاع‌رسانی که تریبونی برای بازنمایی و گاهی بزرگ‌نمایی دستاوردهای جناح خود می‌دانند. در تازه‌ترین اظهار‌نظر، ابراهیم رییسی در دیدار با مدیران مسوول رسانه‌ها، از دوگانه امیدآفرین و یأس‌آفرین صحبت به میان آورده ‌است.
این نگاهی است که جریان رسانه‌ای کشور را به این روز انداخته است. دولت انتظار دارد رسانه‌های آزاد نیز مانند مدیران روابط عمومی وزارتخانه‌ها یا رسانه‌های دولتی، هم‌پای رییس‌جمهوری از رسیدن به قله‌های موفقیت و پیروزی دم بزنند.
در حالی که با دلار ۶۰ هزار تومانی، تورم بالای مواد غذایی، رسیدن نرخ اجاره‌بها به آستانه انفجار، سقوط بورس، مشکلات صندوق‌های بازنشستگی و‌… صحبت از موفقیت بیشتر شبیه رویا‌بافی است.
در نگاه رییس‌جمهوری این یادداشت و نگارنده آن در دسته و گروه یأس‌آفرینان قرار می‌گیرد، اما بهتر است همه به دامان حقیقت پناه ببریم. بازنمایی امروز جامعه می‌تواند کمک‌حال اصحاب قدرت باشد. اگر نتوانیم و نخواهیم آنچه هست را بپذیریم، در دام شعار و بی‌برنامگی دست و پا خواهیم زد. مثل آنچه دولت سیزدهم در سه سال گذشته با آن دست‌به‌گریبان بوده‌ است.
رسانه‌های غیر‌دولتی با وجود مشکلات ریز و درشت از سانسور گرفته تا گرانی کاغذ و نگاه بدبینانه اصحاب قدرت، ترجیح می‌دهند تا روزی که حیات دارند و تا آنجایی که تیغ سانسور اجازه می‌دهد، بازنمای حقیقت باشند.
بهتر است رییس‌جمهوری و تیم رسانه‌ای دولت، هرچه زودتر نگاه خود را به رسانه تغییر دهند. دوگانه امیدآفرین و یأس‌آفرین، ظلم به اصحاب رسانه و ذات حرفه روزنامه‌نگاری است. یک خبر بد را نمی‌توان در کاغذ کادوی رنگی پیچید و به خورد مخاطب داد. طعم سختی‌ها و تلخی‌ها در کام مردم، آزاردهنده است. رویگردانی از حقیقت و دم زدن از آرزوها تنها نتیجه‌اش بی‌اعتباری رسانه‌های داخلی در برابر شهروندان است.

 

000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000003680063.jpg

 

 

آینه جم: ابراهیم قیصری ؛
در سالی که گذشت رسانه های جنوب استان بوشهر پیرامون دو موضوع بیشترین انتقاد به استاندار داشتند. 
یکی از موضوعات دخالت نا به جا در شورای راهبردی پتروشیمی های منطقه پارس جنوبی بود و دیگری عدم‌ دخالت و پیگیری جدی برای وصول عوارض آلایندگی است‌.
جناب استاندار با این سیاست که از این اعتبارات سودي عايد شهرستان هاي شمالی استان نمی شود سیاست تفرقه افکن در پیش گرفت.
دو سال از عدم‌ پرداخت عوارض آلایندگی می گذرد و هنوز اقدامی جدی برای وصول این منابع انجام‌ نگرفته است ترک فعلی که مدعی العموم نیز می تواند ورود کند ؛ صد ها میلیارد تومان پولي که در شرایط اقتصادی سال گذشته می توانست یاریگر شهرداری هاو دهیاری‌های شهرستان های عسلویه، کنگان ، جم و دير باشد. 
پیرامون شورای راهبردی نیز عیان شد جناب استاندار از حضور فرماندارانش در جلسه تفاهم‌نامه شورای راهبردی ممانعت کرد و اين دخالت سبب شد در توزيع اعتبارات شورای راهبردی پتروشیمی های منطقه پارس ناهماهنگی هایی ایجاد شود و در پایان تمام اعتبارات به مصوبات سفر رئیس جمهور اختصاص یافت. 
چهار شهرستان جنوبی استان بوشهر به ویژه شهرستان عسلویه از آلایندگی صنایع مستقر در پارس جنوبی متاثر است و کمترین حق مردمان نجیب جنوب استان اختصاص اعتبارات آلایندگی و اعتبارات شورای راهبردی برای عمران ،  آبادانی و بهبود محيط زيست منطقه‌ است. 
توقع می رود استاندار به عنوان نماینده عالي دولت در استان ، با توجه‌ به شرایط هر شهرستان سیاست گذاری ها را انجام دهد،  اعتبارات آلایندگی و مسئولیت های اجتماعی حق مسلم مردم‌ جنوب‌ استان است .
مردم عسلویه، کنگان، جم و دیر دخالت‌ های نا به جای استاندار در شورای راهبردی پتروشیمی‌های منطقه پارس و عدم‌ دخالت برای وصول‌ اعتبارات عوارض آلایندگی را فراموش نخواهند کرد، در کنار شخص استانداری مدیران ديگري نيز بله قربانی گوی ایشان شدند سکوت این مدیران نيز فراموش نمی شود!.

 

00470.jpg

 

آینه جم ؛ مصطفی داننده - کمتر از یک هفته دیگر تا آغاز سال تازه زمان باقی نمانده است. متاسفانه به دلیل تورم و گرانی شدید این سال‌ها دیگر خیلی نوروزها رنگی نیست و مردم حالی برای دیدن روزهای دست نخورده‌ای که می‌دانند با گرانی و بی‌پولی همراه است ندارند.
  دوست دارم برای یک روز، تنها برای یک روز دولتمردان و نمایندگان مجلس سری به بازار شب عید بزنند. یا کت و شلوارشان را در بیاورند و لباس مستاجران را به تن کنند تا کمی حال آنها را درک کنند.
  مستاجری که می‌داند با آمدن سال جدید یا باید به دنبال خانه باشد یا پول پیش و کرایه افزایش دهد، حس جشن گرفتن دارد؟ یادمان نرفته این همان مستاجری است که سال‌ها به او می‌گفتند «خوش نشین»
  اشکالی ندارد برای یک روز وزیر کار یا نه اصلا شخص رئیس جمهور دست سه فرزند یک خانواده را بگیرد، حقوق سرپرست خانواده را در جیب بگذارد و به بازار برود.
 ببینم آقای رئیسی چگونه این خانواده را مدیریت می‌کند؟ چگونه می‌تواند با یک حقوق کارمندی هم لباس عید بخرد و هم زندگی را بچرخاند.
نمایندگان مجلسی که شب و روز خود را برای قانون حجاب گذاشته‌اند، از حال و هوای مردم استان‌های خود خبر دارند؟ می‌دانند آنها شب عید با تورم چه می‌کنند؟ البته بعید می‌دانم، خیلی از آنها تا چندی پیش تنها به دنبال رأی بودند و خیلی کاری با مشکلات نداشتند. دیدید در اولین جلسه بعد از انتخابات هم برخی از آنها غایب بودند مثل کلاس‌های خالی بعد از سیزده به در!
چه می‌گویم؛ مسئولان که خیال‌شان راحت است، هرماه سر وقت حقوق‌شان با همه اضافات به حساب واریز می‌شود و به راحتی سر سفره شام و ناهار می‌نشینند و برای مردمی که شاید چند ماه حقوق نگرفتند تصمیم می‌گیرند و البته شعار هم می‌دهند.
  روزهای آخر اسفند برای خانواده‌هایی که وضع به سامانی ندارند، از تلخ‌ترین روزهاست. فرزندان خیلی نمی‌دانند حقوق نگرفته‌ام یا همه حقوق به اجاره خانه می‌رود یعنی چه. آنها ذوق لباس نو عید را دارند و دوست دارند آجیل عید را بخورند.
  آنها تمام سال را منتظر مانده‌اند تا نوروز بیاید تا سفر بروند و حالا به آنها بگو که خرج یک سفر دو برابر حقوق سرپرست خانواده است.
  شاید شما هم دیده باشید که پیران شهر هم رو به مسافر کشی آورده‌اند. به یاد دارم در یکی از همین روزهای پایانی اسفند یکی از همین رانندگان در میان حرف‌های رد و بدل شده میان مسافر و راننده، گفت: بچه‌ها عید میان خونه، شام و ناهار هم میان، فامیل میاد دید و بازدید تازه کنه، به خاطر همین گفتم کمی با ماشین کار کنم. خرج زیاده آقا، درآمدمون کفاف زندگی را نمی‌دهد.
  آقایان مسئول، شرمندگی بد دردی است. برخی حاضرند بمیرند اما شرمنده خانواده خود نشوند. دست از شعار دادن بردارید. شعار برای مردم نان و آب نمی‌شود. با واقعیت‌های ایران و جهان زندگی کنید تا مردم هم کمی نفس بکشند و بتوانند همچون گذشته با آمدن نوروز کمی لبخند بزنند.
* عصر ایران

جدیدترین مطالب