امید زاهد

چندی پیش در کوچه ما، ناخدا نوروز درگذشت. اینکه ناخدا نوروز در آستانه نوروز 1399 آسمانی شد برایم امری عادی و طبیعی نبود. ناخدا نوروز از آخرین بازمانده های ناخدایان قدیم ما بود و این در حالی است که نام نوروز و نوروزها که یادآور شادی ها و شادکامی های ماست، در عصر دیجیتال و قرن بیست و یکم، برای فرزندی برگزیده نمی‌شود! و اما بعد... .

امروز هر جا که می روید سخن از کروناست که نقل محفل هاست. من این روزها به این فکر می کنم که در بوشهر قدیم مردم چگونه با رویدادهایی از این دست (فراگیری بیماریها) برخورد می کردند؟

در بوشهر دوره قاجار به فراخور ناخوشی هایی که چه خبرش و چه خودش به بوشهر می رسید، در کمترین زمان قرنطینه ورودی های شهر از دریا و خشکی آغاز می شد. دروازه ورودی شهر، ورودی شیف، ورودی بوشهر از سمت تنگستان راه مسیله (مشیله) و برج مقام که با رسیدن خبر ناخوشی در کشورهایی همچون هندوستان، بحرین، عراق و... اقداماتی را انجام می دادند.

 آنچه در این گزارش‌ها حائز اهمیت است فعال شدن قرنطینه هاست و این که به محض رسیدن خبر کارشان آغاز می‌شد.

حکمران بوشهر و بنادر اعلانی صادر می کرد و عموم اهالی خبردار می شدند. در این گیرو دار برخی هم از محله های شهر شروع به مهاجرت به بیرون از محدوده شهری می کردند و به اصطلاحا رو به صحرا می آوردند. در این میان فتاوای علمای بلاد، تدارک برگزاری آیین‌های سوگواری همچون روضه خوانی، دعا و استغاثه، سنج و دمام و مراسم سینه زنی از یک سو و تلاش های پزشکان  انگلیسی و کارکنان قرانتین (قرنطینه) و دستورات و اعلانات حکام در بوشهر دوره قاجار در رویارویی با ناخوشی های فراگیر همچون وبا و طاعون و... جالب توجه است و شاید امروز با وجود همه پیشرفت ها، درسی فراروی ما باشد.

حکایتی هم هست که گفتنش خالی از فایده نیست. (البته برای اهالی دعا و منبر): آورده اند که امیر یکی از بلاد در وقت حمله مغولان، به نزد درویشی رفت و التماس دعا نمود. درویش به امیر گفت: پیش از بلا، دعا به کار آید و پس از بلا، چاره فقط رضاست! آری این چنین است.

امروز هم برخی هموطنان ما به عزم فرار از مناطق آلوده، ترک شهر و دیار می کنند، برخی هم به ذکر و دعا و استغاثه مشغول هستند و برخی هم مشغول درمان کردن و دادن هشدارهای پزشکی هستند که هر سه مورد مشابه در بوشهر قدیم گزارش شده است.

از میان چندین گزارش و خبر ناخوشی ها در بوشهر قدیم یکی گزارش روزنامه مظفری چاپ بوشهر یکصد و سیزده سال پیش (1328ه.ق) است از این قرار:

«تجدید محرم
اهالی دیندار بوشهر که در تولای به خاندان عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین دقت و مراقبتی فوق العاده دارند در شیوع این مرض طاعون مانند که هر کس را به واهمه انداخت هر چه بیشتر شدت کرد و هر قدر بیشتر به توهّم اهالی افزود بیشتر در انعقاد مجالس تعزیه داری افزودند. تا امروز که می توان گفت گویا ماه محرم و صفر در بوشهر تجدید شده. شب و روز در اغلب خانه ها و تمام مساجد و تکایا حتی صبح های جمعه در بازارها و ایام روز در قهوه خانه‌ها بساط روضه خوانی گسترده، همه مشغول سوگواری به سالار شهیدان ارواحنا و ارواح العالمین له الفدا هستند نیز چند شب است که پس از ختم مجالس روضه در محلات به سینه زنی و نوحه سرایی قیام نموده اند. امید است این مرض خاصه واهمه اش که به مراتب بیشتر موثرتر و مضرتر است از برکات محمد و آل محمد و نیات حسنه موالیان اهل بیت اطهار رفع شود...».

این حکایت مردم صد سال پیش بود. جالب آنکه روزنامه مظفری می نویسد: «این مرض خاصه واهمه اش به مراتب بیشتر موثرتر و مضرتر است» که امروز هم از سوی پزشکان و کارشناسان تاکید می شود استرس می تواند مستعد انتقال کرونا باشد (به دلیل ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن). به هر ترتیب اموری از این دست نه اولین  هستند و قطعا آخرین هم نخواهند بود!

و حال برگردیم به واقعه درگذشت ناخدا نوروز! ناخدا نوروز رفت که بگوید با آمدن سال نو نوروزی دیگر خواهد آمد، چه ناخدا نوروز باشد چه نباشد! برماست که نوروز نو بسازیم چون این روزها گذراست... .

نوروز که آید دوباره روزگار نو می‌آید که آنچه مقّدر است مکتوب است.

[کد خبر:AJ31876]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب