139411191452512157072684.jpg

آنچه در چند روز گذشته انتخابات و رقابت های انتخاباتی خواندنش، بازنمایی وجوه مختلفی از رفتارها و خلق و خوهای ما ایرانی ها بود و کاریکاتوری از دموکراسی را به نمایش گذاشت که فقط می تواند در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ما ظهور یاید. قطعا می توان در باب این پدیده ی اجتماعی مقالات و حتی کتاب ها نوشت ولی من در این نوشتار کوتاه بر آنم که به اختصار فقط چند دریچه به این هنگامه عظیم باز نمایم و از چند زاویه به ابعاد گونه‌گون این ماجرا بنگرم.

1- ترس
تاملی کوتاه و مختصر به مضامین مناظره ها، گفتگوها، تحلیل ها، پیام های منتشر شده در فضای مجازی، تنش ها، استرس‌ها و رفتارهای گروه‌های مختلف این دریافت را تقویت می‌کند که «ترس» یکی از موثرترین و مهم‌ترین عوامل کنش‌های انتخاباتی در این دوره بود. هر دو سوی این ماجرای انتخاباتی سعی نمودند مردم را – به راست و دروغ – از پیروزی طرف مقابل بترسانند. بر همین اساس، نامزدهای ریاست‌جمهوری و هواداران آنها کمتر از برنامه ها و ایده های خود – البته اگر می داشتند – حرفی به میان آوردند یا چشم اندازی معرفی کردند.

روی دیگر این ماجرا مردمانی ترسیده از حوادث روزگاران قرار داشتند که با چوب ترس، فعالانه بسیج شدند و کنش اجتماعی و سیاسی خود را بر مبنای این عامل تاریخی هزار ساله سامان دادند. بسیاری از پیام ها، تحلیل ها و موضع گیری ها با همین مضمون تاریخی شکل گرفتند. تابلوی راهنمایی که «روحانی» را خط مسقیم نشان می داد و بازگشت را «رییسی» که به احمدی نژاد ختم می شد یا تابلویی که سند 2030 سازمان ملل را برابر با آزادی جنسی و همجنس بازی قلمداد می کرد، فقط دو نمونه از هزاران پیام و موضع گیری بود که بر مبنای ترس شکل می گرفتند.

http://pgnews.ir/gozaresh/uploads/p1bgd7ga19ck21ph318b31hdk11bk8.jpg

2-شیدایی اجتماعی
در انتخابات شوراها نیز تعدد و تنوع ستادهای انتخاباتی، بلندگوهایی که سعی می کردند صدای گوش خراششان را در رقابت با صدای بلندگوهای ستادهای دیگر تا جایی که توان تکنولوژی شان اجازه می داد بلندتر و بلندتر کنند، آهنگ ها و موسیقی هایی که فقط برای این شش روز مجوز پخش پیدا کرده بودند، بندری، رقص، دود، آتش، فشفشه، ترقه، بوق، شوی لباس و آرایش، راه بندان، کاغذهای رنگی، عکس های مد روز نامزدهای شوراها که حتی به شوخی شایع شد که مد جدیدی به نام مد آرایش نامزدی انتخاباتی به مدهای آرایش گری ها اضافه شده، استفاده از روبان و شال و عینک و هر چیزی که بتواند جلب توجه کند، خیابان ها را در جنونی بزرگ غرق کرده بود. کارناوالی از غلبه ی احساسات و عواطف و جشنی از تحریک پذیری و بی ساختاری و بی قاعدگی اقشار مختلف را در درون خود می بلعید و همه ی این ها ظاهرا برای ایجاد دموکراسی و یا هر ساختار دیگری بود که قرار است بر مبنای آن کشور و شهر و روستا را اداره کرد!

3- عقل گریزی نامزدها و ستادها

نامزدهای انتخاباتی در هر دو سطح ریاست جمهوری و شورا و نیز ستادهای آنها که باید نماد خردگرایی و ساختارسازی و برنامه محوری باشند، مبنا را بر شورآفرینی و تولید هیجان گذاشته بودند. مناظره های ریاست جمهوری تبدیل به حملات افراد به یکدیگر و بستگان یکدیگر شده بود. نامزدها در عوض پاسخ به سوالاتی که مجری تلویزیون مطرح کرد، نخست فصل مفصلی در ذم و و تخریب و افشاگری طرف مقابل ارایه می دادند و اگر فرصتی باقی می ماند اشاره ی مختصری به سوال مربوطه می کردند. رابطه ی رهبران و پیروان جناح های سیاسی یکسره به پیروی رهبران از پیروانشان تبدیل شده بود و هر دو سوی رقابت سعی می نمودند به پیروی از خواست هوادارانشان و هیجان اجتماعی که به وجود آمده بود، گوی رقابت را از دیگری بربایند و هر چه به پایان مناظره ها نزدیک‌تر شدیم این جریان شدت بیشتری پیدا می کرد.

ستادهای انتخاباتی نیز به همین شیوه عمل کردند و سخنرانی های صرفا شورانگیز ارایه دادند و تلاش نمودند هیزمی برای فوران هرچه بیشتر آتش هیجان و شیدایی عمومی فراهم سازند. و همه چیز دست به هم داد که همه چیزمان مثل همه چیزمان باشد.

http://pgnews.ir/gozaresh/uploads/p1bgd7ga191rnr1mvi1gfpme8vp63.jpg

در این میان نامزدهای شوراها نیز از قافله عقب نماندند و غرق در جشن و پایکوبی خیابانی شدند و در هر قدم هنگامه ای از شور و هیجان ایجاد نمودند و صدای برنامه و گفتمان و تخصص و... – اگر که می داشتند – در انبوه سروصدای هیستریک جمعیت گم شد و به ناچار نامزدها نیز به مصداق اینکه «رهبر باید پیرو پیروان خود باشد» به رقص و پایکوبی و تحریک دیگران پرداختند و خود نیز تحریک و غرق در هیجان شدند.  

4-منفعت گرایی افراطی
روی دیگر سکه ی جامعه ی توده ای که با سروصدا و قیل و قال گوش آزار به راه افتاده بودند و کارناوالی بزرگ را از بی قاعدگی و بی ساختاری به وجود آورده بودند، جامعه ای بود که به شدت ذره ای شده و هر ذره در جست وجوی منافع فردی خویش بود. بوی کباب بسیاری از مشام ها را تیز و تحریک کرده بود و افراد زیادی به دنبال ایجاد ستاد و اگر فرصت و توانش نبود، حداقل ابلاغی که شاید روزی به کار آید که ظاهرا نیز به تجربه ی افراد به کار می آید.

بخش عمده ای از این منفعت گرایی مربوط به تازه اصلاح طلبانی بود که به صورت تصاعدی و در لحظه تکثیر می شدند. با همه نیرویی که جناح اصولگرا به کار گرفت، تقریبا مشخص بود که دولت روحانی رای می آورد و بنا به همین دریافت حسابگرانه،‌ کثیری از چهره های خاص اصلاح طلب شده بودند و سعی داشتند از هر اصلاح طلب ریشه داری اصلاح طلب تر باشند و حتی اگر بتوانند دیگری را تخریب نمایند که او اصلاح طلب نیست و من هستم.
جالب این که اصلاح طلبان با سابقه نیز تلاش وافر نمودند که از این غوغا دور نمانند و دسته بندی های ریز و درشتی را ایجاد کردند و با قاعده و بی قاعده لیست دادند و ستاد بر پا نمودند.

http://pgnews.ir/gozaresh/uploads/p1bgd7ga197ekqb4ps06h51ogol.jpg

5-عبور از حریم خصوصی افراد
یکی از ویژگی های رفتاری ما ایرانی ها عدم رعایت حریم خصوصی و به رسمیت شناختن فردیت دیگران است. این ویژگی در انتخابات اخیر نیز به انحاء و ابزارهای مختلف تشدید شد. شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای مدرن ارتباطی در جهان امروز– به محمل اصلی این ویژگی رفتاری سنتی ما تبدیل شدند. بسیاری از نامزدها و هواداران آنها به صرف داشتن شماره تلفن دیگران و بدون کسب هرگونه اجازه از آنها این افراد را به گروه ها و کانال های مجازی خود اضافه کردند. رقابت در این میدان نیز هر لحظه بیشتر شد و هر کس سعی نمود که تا حد امکان گروه واتساپی یا تلگرامی خود را توسعه دهد و افراد بیشتری را به آن بیفزاید. در این شرایط هر فرد در هر لحظه و به طور ناخواسته به گروه های مختلفی اضافه می شد و مورد بمباران پیام ها، عکس ها، فیلم ها، اظهارنظرها و... قرار می گرفت.

در سطح دیگر، هواداران جناح های سیاسی طرف مقابل را مورد توهین قرار می دادند و برچسب های متنوعی را در مورد آنها به کار می بردند. اجبار و فشار و توهین به افرادی که به هر دلیل نمی خواستند رای دهند از این نیز بیشتر بود. چسباندن عکس و بروشور روی اتومبیل ها و انداختن کارت و اقلام تبلیغاتی داخل آنها نشانگر دیگری از این ویژگی فرهنگی و اجتماعی بود. این سلسله ی نماد و نشانه ها را می توان پی گرفت و لیستی بزرگ از مصادیق عدم رعایت حریم خصوصی و به رسمیت شناختن فردیت دیگران نوشت که البته خارج حوصله ی این نوشتار است.

6- ایجاد شکاف اجتماعی
موضوع دیگری که در این دوره انتخاباتی به وضوح به چشم می خورد، شکاف اجتماعی و اقتصادی و تقابل اقشار و گروه های اجتماعی بود. به طور عام، طیف سنتی و اقشار ضعیف اقتصادی در یک سوی موضع گیریهای انتخاباتی و اقشار متوسط و غنی و عموما متجدد جامعه در یک سوی دیگر قرار گرفتند. مشاهده افرادی که در ستادهای «روحانی» و «رییسی» حضور فعالی داشتند، این تقابل و شکاف اجتماعی را به روشنی نشان می داد. اکثر هواداران «رییسی» را زنان چادری و مردان ریشی و تیپ های سنتی و اکثر هواداران «روحانی» را زنان مانتویی و آرایش کرده و مردانی با پوشش های مد روز تشکیل می دادند. «سنت» و «مدرنیسم» که من ترجیح می دهم این آخری را به «تجدد» تعبیر کنم بار دیگر در مقابل هم ایستادند و بر این تقابل قشر اقتصادی نیز بار شد.

این شکاف اجتماعی وضعیت بسیار خطرناکی را نشان می دهد که می تواند همزیستی و زندگی مسالمت آمیز افراد و گروه های اجتماعی را نشانه رود، تخم کینه و نفرت بپراکند و دشمنی ایجاد نماید. همانطور که در موضع گیری های این دو گروه در جریان تبلیغات انتخاباتی، افراد و گروه های سنتی و عموما از اقشار ضعیف جامعه، طبقه متوسط و بالای جامعه را غرب زده و گاه «بی غیرت» می دانستند که عامل از بین رفتن ارزش های سنتی و دینی شده اند و فقر خویش را با رفاه طبقات بالادست مقایسه می کردند و از سوی دیگر، طبقه متوسط و بالا و برخی از نویسندگان و روشنفکران وابسته به این طبقه، اقشار فقیر و محروم را خوراک «پوپولیسم» قلمداد نمودند که با وعده بی پشتوانه چند برابر شدن یارانه و کار و غذا و ... بسیج می شوند.

http://pgnews.ir/gozaresh/uploads/p1bgd7ga19im41t3j1m0618r17bgd.jpg

7- چند پرسش
و البته از زوایای دیگر نیز می توان به انتخابات اخیر نگریست.
آیا می توان امیدوار بود که در دل و در نتیجه این همه بی ساختاری و بی قاعدگی و بی نظمی، ساختار و قاعده ای به وجود آید که به وسیله آن کشور و شهر و روستا را مدیریت کرد؟
 چگونه از دل بی نظمی، نظم و از دل بی ساختاری و بی قاعدگی، ساختار و قاعده بیرون خواهد آمد؟

 رفتارهای انتخاباتی که در یادداشت حاضر به برخی از آنها اشاره شده، کدام گفتمان اجتماعی و سیاسی را تولید کرد؟ و آیا اساسا گفتمانی در این هیاهو و غوغا شکل گرفت؟

بازتولید خلق وخوها و رفتارهای تاریخی و فرهنگی این جامعه تا کی و کجا ادامه خواهد یافت و تکلیف ما با عناصر و مولفه های جهان مدرن نظیر دموکراسی، خردگرایی، عقلانیت، قانون، ساختار، نهادسازی و... چیست؟

ظاهرا به شکلی طنزآلود تکنولوژی های مدرن در خدمت خلق و خو و رفتارهای سنتی هزارساله ما قرار گرفته و به آن شدت بخشیده اند. این پارادوکس مدرنیته ی ایرانی را چگونه می توان توضیح داد و چگونه باید در پی رفع و حل این حالت بغرنج و پیچیده بر آمد؟

و سوالات بسیاری از این دست...

[کد خبر:AJ21762]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب