12162m.jpg

 

 

 

 

 

آینه جم :  عبدالمهدی رادمند | کارشناس ارشد مدیریت و انرژی

تجزیه و تحلیل گفتمان‌های توسعه پس از انقلاب، نشان می‌دهد که هر گفتمان توسعه حول یک نیاز زمانی به وجود آمده ولو اینکه نیاز تبلیغات انتخاباتی باشد. اصولا پس از انقلاب باب توسعه از پایان جنگ بر روی کشور باز شد. یکبار توسعه بر ستون رشد اقتصادی بنیان گذاشته شد بار دیگر بر اصلاحات و آزادی، یک بار عدالت ستون توسعه شد و بار دیگر تدبیر. نمی توان هیچ کدام را غلط دانست اما غلط آنجا بود که هر ستونی که بنا نهاده شد تبر بر ستون دیگر نهادند و این گونه اقتصاد، آزادی، عدالت و تدبیر همه با هم به محاق رفتند.

اما داستان استان ما جالب تر است. این همه نعمت خدادادی که از تکرار زیاد، گفتنش هم دیگر لوث شده را از همان اول نادیده گرفتیم و نه تنها با قرائتهای ذکر شده دولتها به نان و نوایی نرسیدیم بلکه اغلب موارد به نوعی به دنبال سیاسی بازی آن گفتمان ها رفتیم.

آنچه همگان بر آن اذعان دارند عقب ماندگی استان از قطار توسعه است نه سیاست. منظور از توسعه، توسعه متوازن و فراگیر بر پایه اقتصاد و صنعت استان هست.  اصولاً استان بوشهر به لحاظ فاصلۀ مکانی از پایتخت و همچنین جمعیت کم حتی در مرکز استان، تقریباً هیچ‌گاه وزنۀ مهمی در سیاست کلان کشور نبوده است؛ سهم هم‌استانی‌هایمان در بدنۀ دولت، صفر بوده است؛ هیچ‌گاه مدیری بوشهری نتوانسته تا حد وزارت پیش برود؛ حتی هنگامی که نمایندگان استان هم به حزب و دسته‌ای سیاسی وارد می‌شوند، برای استان دست‌آورد ملموسی ندارد و بعد از این همراهی حزبی هم نتوانسته‌اند سهمی در ارکان قوۀ مجریه داشته باشند. (بوشهر راه ناهموار توسعه، عبدالمهدی رادمند، انتشارات نای بند)

اما نسل جدید از سیاست بازی خسته شده است، به قول شهید سلیمانی "این چپه اون راسته این اصلاح طلبه اون اصول گراست خوب چی رو می خواین حفظ کنید؟" و چه زیبا نسل جدید که از انواع رسانه برخوردار است تجزیه و تحلیل می کند. نسل جدید اندیشه های جدید دارد، با گفتمان های برخاسته از پایتخت همنشین نمی شود. خوب می داند که آن احزاب فقط جهت به اکثریت رسیدن صندلی هایشان در مجلس یار گیری می کنند. جوانان امروز خوب می دانند نیاز اساسی امروز استان ما گفتمان توسعه بر اساس نیازهای استان و با توجه به پتانسیل های موجود است. اتفاقاً با مرور حوادث اخیر کشور در حال آموزه های جدید است، اینکه تک صدایی در هر رکنی به فساد می انجامد. جوان امروز یاد گرفته که تعامل کند یعنی به تکثر احترام بگذارد و اما صدای گفتمان را از درون استان بشنود، گفتمان توسعه. به قول دکتر رنانی، نسل جدید بن‌بست نمی‌شناسد؛ نه بن‌بست فکری و نه بن‌بست عملی و حتی بدون کمک رهبران سیاسی، قدرت انسجام دارد.  

از به دنبال احزاب سیاسی پایتخت نشین رفتن چه عاید استانمان شده است؟ چند طرح ماندگاری هم اکنون در استان مان وجود دارد که با پشتیبانی احزاب به ثمر رسیده اند؟ حتی یکی دو طرحی که با کاندیدای مطرح اصلاح طلبان و اصول گراها به بار نشسته با کار و تلاش خود آن نمایندگان بوده است نه پشتوانه های سیاسی شان.

نیاز استان ما توسعه همه جانبه است، ایجاد ساختاری برای حذف و حداقل رسانی نقاط ضعف و تهدید با استفاده از نقاط فراوان و خدادای قوت و فرصت.

مبنای این نوشتار زیر سوال بردن شخصیت های بزرگوار استان نیست، کما اینکه بعضی از این نمایندگان که از نزدیک با آنان کار کرده ام هیچگاه بر سر منافع استان معامله نکرده اند.

باید همه مان به سمت گفتمان توسعه برویم، کدام کاندیدای مجلس طرح و برنامه ای برای استان دارد؟ استراتژی کدام نامزد بر محور توسعه است؟ اصلا کدام نامزد ادبیات توسعه را از بر است؟ بنیه تخصصی کدام کاندیدا توان بر دوش کشیدن پرچم توسعه را دارد؟ حالا شاید قضیه برعکسی هم اتفاق بیافتد، مثلا حزبی کاندیدای مطرحی نداشته باشد از یک مستقل حمایت کند، تا همین جا خوب است و بعد از آن هم نباید در دام بالا و پایین احزاب افتاد.

تمام حرف نگارنده پاسخ به دو پرسش و پیشنهاد یک راه است:

1- نمایندگان عزیزی که با پشتوانه احزاب پایتخت نشین به مجلس رفته اند چه دست آورد قابل قبولی که نشان دهنده پیگیری احزاب باشد برای استان داشته اند؟

2- نمایندگان عزیزی که با پشتوانه احزاب به مجلس رفته اند سرانجام آنها چه شد؟ مثلا چرا پس از خروج از مجلس نتوانستند به پاس همراهی با آن احزاب، صندلی ای در ارکان قدرت به دست آورند که دست گیر مردم و مسئولین استان باشند؟

و پیشنهاد اینکه مردم این بار به کسانی رای دهند که با پشتوانه سواد و تخصص و تجربه خود آمده اند، وگرنه کارنامه نمایندگان چهار دهه اخیر استان سرشار از ناکامی های مردمیست که همراهی کردند و همراهی ندیدند.

 

خلیج فارس 

[کد خبر:AJ31063]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب