در داخل اسراییل این اجماع وجود دارد که ایران در راس فهرست تهدیدهای اسراییل قرار دارد، به خصوص بعد از اینکه تحریم هایآن برداشته شود که از دیدگاه اسراییل این مسئله توانایی نظامی و اقتصادی ایران و همپیمانانش را بیشتر خواهد کرد. از دیگر عوامل برگزاری این مانورها این است که اسراییل با جدیت کامل با شعارهایی برخورد میکند که درباره خطرناک بودن ایران بعد از توافق، سر داده بود.
اسراییل میخواهد بگوید، توافق هسته ای به آن اطمینان نداده است بلکه بر عکس، نگرانی هایش را بیشتر کرده است. به خصوص اینکه ایران به تحقیقات خود برای توسعه سانتریفوژها ادامه خواهد داد. اسراییل همچنین میخواهد تاکید کند به توافق هسته ای توجه ندارد و در نتیجه میخواهد بگوید این مانور در راستای تبلیغات تل آویو و برخی طرفداران آن در آمریکا قرار دارد که با توافق هسته ای مخالفند.
از سوی دیگر، اسراییل با این مانور خواست به جمهوری اسلامی پیام دهد که اگر بخواهد توافق را نقض کند یا در برابر اسراییل قرار بگیرد، گزینه نظامی بر ضد آن همچنان روی میز است.
اما باید اشاره کرد مشکل واقعی اسراییل و آمریکا، در رویایی با ایران آنهم هنگامی که به صورت متوالی در برنامه هسته ای خود پیشرفت هایی به دست می آورد، توانایی برای حمله محدود به ایران نبود، بلکه مشکل اصلی مرحله بعد از حمله و واکنش هایی بود که اسراییل با آن مواجه میشد. در آن صورت این سوال مطرح میشد که سرنوشت راکتور هسته ای دیمونا و بسیاری از تاسیسات راهبردی چه میشود؟ اگر یکی از این دو، آمریکا یا اسراییل، یا هر دوی آنها،
میتوانستند نتایج امیدوار کننده ای از حمله به ایران پیش بینی کنند، هیچ کدام در حمله به این کشور تردید