000000000000re.jpg

آینه جم؛ سید مصطفی هاشمی نژاد: در گذشته ای نه چندان دور شهر جم و ریز را هم تراز و همسنگ با جنت و بهشت  می پنداشتند و تفاوت را تنها در زمینی و الهی بودن آن می شماردند  ، چرا که اگر یک قدم بالاتر ( دارالمیزان : جم و جنت که جای محوشان است   جهنم گوشه ی دارالمیزان است ) پایین تر ( عسلویه و …. ، راست ( گله دار ) یا چپش ( دولت آباد و فراشبند )  پا نهی به کجا آبادی خواهی رسید که گرمایش طاقت فرساست و زمینش چون لوت . سخنم در بیت زیر محرز می شود :

” مگر جم قطعه باغ جنان است                                              زهر سو جوی چون کوثر روان است  ”

123 (23)

این گونه ابیات در وصف طبیعت جم وریز  آنقدری هست که در میان استان بوشهر از جم به نیکی یاد می کنند. در جایی شاعر گناوه ای چونان شیفته آب و هوای جم است که خود سرمست از طبیعت جم شده و فارغ از همه چیز ابیاتی به زبان می چکاند که گویی در بستر تاریخی جم همچون سنگریزه ها ی کف رود می زیسته و طبیعت جم و ریز جانش را صیقل  داده و اینگونه می سراید :

ای صبا چون گذر آری به دیار جم وریز/   توتیـا کن پی چشمت ز غبـار جم و ریز

ملک دل، شهر صفا جلوه مهر، آیت لطف /  عرصه نعمت بی حـدّ و شمار جم و ریز

درّه ای در دل کهسار، چو درّی به صدف /  گل به دامن ز یمین و ز یسـار جم و ریز

حالیا زمزم  از این چشمه سر آورده  برون /  صافی آب خوش آینـه وار جم و ریز

123 (21)

در خاطرات پیشنیانمان جم و ریز را آنگونه وصف کرده اند که که وقتی به گذشته اش در خیالاتم  سیر می کنم فی الحالش در مصوراتم صورت نمی گیرد و تنها آه و افسوسی برایم باقی نمی ماند .

جبال پدری جم بس زرین است                                         صفای باغ چون خلد برین است

کس از انهارو جنت یاد نارد                                                 که آبش هم لبن هم انگبین است

به دل گفتم مگر فصل بهار است                                          به گوشم هر طرف بانگ هزار است

زه پدری به جوشد هم چو کوثر                                            زعشق گلرخان”گلزار زار است

ebi12

اما امروز چه شده است که در ادبیات امروزی شاعران ما لبهایشان جز اینگونه ابیات را به دهان نمی رانند و چشم هاشان جز اینگونه نمی بیند؟!

ای ملت جم و ریز ای مردمان هوشیار            بنموده ظلم بر ما این شرکـــــت ستمکار

ده سال حرفها را کردیم ما تحــــمل                دیگر نمانده طاقــــت کردند بس که آزار

جمله زمین ها را کرده خراب و ویران            یا خط لوله کرده یا کرده خاک انــــــبار

با حفر کردن چاه بــــگرفته آب از ما               کو نهرهای جاری کو آب های بســــیار

ما ملت کشاورز بی آب و بی زمیـــنیم             گردیده ایم مجبور با کارگری کنیم کــار

ای تا سران شرکت با بومیــان شده بد              گویا در این میانه بومی بود گنهــــــکار

zis1

محقق سید علی موسوی نژاد در یادداشتی در وصف جم  می نویسد که پر بیراه نیست به آن اشاره کنیم . وی می نویسد : ” در گذشته، اگر چه باغهای جم و ریز، محدود به اراضی زیر آب قنوات بود و در ساختار آنها بجز نخل و لیمو، بقیّه درختان ارزش و جنبه ی اقتصادی چندانی نداشت، امّا فضای سبز و تنوع درخت در آنها بافتی فرح بخش و تفریحی به وجود آورده بود. 

تجسّم نشستن زیر درختان میوه دار و پر سایه و خنک، در کنار جوی آب روان و برگزاری مجالس و محافل ادبی در چنان فضای رؤیایی، برای مردم این زمان نیز که از بسیاری امکانات رفاهی و سرمایه ها و زمینه های تفریحی برخوردار می باشند، دست نیافتنی است!. نگارنده، اجلاس چهار صد نفری بزرگان جم با حضور علمای منطقه را به یاد دارد! که در صحن باغ و زیر درختان نارنج و لیمو و انار برگزار می شد.

افزون بر نزهت باغها و بوستانها، طبیعت درّه ها و صحراهای منطقه ی جم و ریز نیز به ویژه در فصل بهار، شایان تذکار است!. اکنون از آن نزهتگاهها چه مانده است؟!. درست است که ساختار زندگی مردم با گذشت زمان و تغییر بافت مکان دچار دگرگونی شده و ایجاد باغهای تازه و نو، زمینه های جدیدی را برای محافل جوانان ایجاد نموده است، امّا آب جاری کاریزها و صحن باغهای سنّتی، عرصه ی دلپذیرتر و طبیعی تری به وجود آورده بود.

امروز از آن روح نوازی و روحیّه پردازی اثری نیست. دیگر برمهای و استخرهای طبیعی در بستر رودخانه وجود ندارد و ماشین آلات صنعتی، جای آنها را با برداشت بی رویّه ی شن و ماسه تخریب و بی ریخت نموده است!. باغهای مفرّح قدیمی به علّت از بین رفتن قناتها و کمبود آب، خشکیده و یا تعمّداً برای جایگزینی ساخت و ساز منازل مسکونی و کارگاهها و مغازه ها مورد تخریب و انهدام قرار گرفته است. البتّه؛ این شبیخون ها زاییده ی زندگی صنعتی و تجاری است . “

IMG_0144

در ادامه باید گفت روح مدرنیزاسیون در تمام بافت شهر و روستاهای جم و ریز رخنه کرده و طبیعت بی بدیل جم که در استان بوشهر وهمسایگان شهر جم و ریز زبانزد خاص و عام بوده است به سوهانی که روح آدمی را می خراشد و روح و روان آدمی را با اصطکاک به فرسودگی می کشاند تبدیل کرده و این ارمغان مدرنیته ی محض است .

عوامل زیادی دست به دست هم داده تا زیست کره شهر جم وریز را دگرگون کند . اما سخن را به  حاشیه نمی رانم و تیتر وار به این عوامل اشاراتی می کنم . صد البته این گفته ها نمی تواند چنان که باید و شاید ثمر بخش باشد و باید از قول خود را برهانیم و به عمل بپیوندیم . ولی بازگویی و تکرار موضوع شاید ما را به جنبش و کنشی عظیم سوق دهد تا چاره بیاندیشیم .

نیازهای بشری و فوق مهم مردم جم از جمله کسب در آمد از راه کشاورزی

مصرف بی رویه آب در کشاورزی، صنعت و مسکن

 هدر رفت آب و نیل آب به سوی دریاها و عدم احداث سد 

آلودگی های زیست محیطی صنعت به خصوص نفت و گاز و سنگ شکن ها

IMG-20150428-WA0117-1024x576

 شکار غیر مجاز و بی رویه طیور و حیوانات کوهی

مصرف بی رویه آب در کشاورزی سنتی و کم بازده 

عدم استفاده از شیوه های نوین آبیاری 

تغییر غیر اصولی کاربری زمین های مزروعی به مسکونی و تجاری

123 (28) 2013-03-17 10.11.59 1740672

به آتش کشیدن مزارع و باغات به عنوان ترفندی برای تغییر کاربری زمین های مزروعی به تخریب چرخه ی زیست محیطی و بکر جم منجر شده و زیست محیط شهر جم و ریز را تحت تاثیر خود قرار داده و در صورت ادامه به نابودی محض خواهد کشاند .

دلم در نام جم یادی نکو زد

صفای سینه ام ز آن گفتگو زد

چو گفتی نکته ای از شهر جم گو

صفای باغ و بستان را از او زد

IMG_0537 IMG-20150626-WA0004 201402175041 zard1 IMG-20150626-WA0005 201402175054 Screenshot_2015-07-28-15-06-03 IMG22425895

 

منبع: سی سواران

[کد خبر:AJ6447]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب