«آینه جم»؛ یک پژوهشگر حوزه فرهنگ و تاریخ میگوید، مرحوم حسن زنگنه، نویسنده فقید بوشهری خلیج فارس را چون ناموسش دوست میداشت.
به گزارش «آینه جم»؛ عباس عاشورینژاد در خصوص نقش مرحوم زنگنه در اعتلای ترجمه در حوزه جنوب به خصوص خلیجفارس به بامداد جنوب گفت: ترجمه به دلایل متعدد در بوشهر سابقه دیرینه و درخشان دارد. از جمله این دلایل، همجواری با کشورهای خارجی، رونق تجارت در این بندر، ارتباطات فرهنگی ایران و هند در دوره قاجاریه است. بنابراین مترجمان بزرگی در اینجا پرورش یافتند که از جمله آنها زندهیاد استاد عبدالحسین شریفیان و استاد نجف دریابندری است. با وجود این بزرگان، زندهیاد استاد حسن زنگنه بهدلایل متعدد از جمله تمرکز عاشقانه وی بر مسائل مربوط به خلیج فارس، دریچه جدیدی در ترجمه به روی ما گشود.
وی در ادامه در خصوص دیدگاه عاشقانه زنگنه نسبت به خلیج فارس توضیح داد: او خلیج فارس را مثل ناموس خودش دوست میداشت و نسبت به خلیج فارس آنچنان حساسیت داشت که نهتنها تحولات و مسائل تاریخی و سیاسی آن را رصد میکرد، بلکه نسبت به مسائل جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن نیز حساس بود و در این زمینه اطلاعاتش بهروز و تحلیلهایش همهجانبه بود.
این استاد دانشگاه در ادامه با تاکید بر اینکه استادحسن زنگنه نسبت به مسائل خلیج فارس و حتّی کرانهها و پسکرانههای آن جامعالاطراف بود، افزود: این ویژگی او باعث شده بود که در حاشیه و زیرنویس ترجمههایش از مسائل تاریخی و سیاسی، اطلاعاتی نیز درباره مسائل ژئوپلتیکی (از «ژئو» به معنای زمین و «پلیتیک» به معنای سیاست تشکیل شده است. ژئوپلیتیک شاخهای است از جغرافیای سیاسی و به آن بخش از معرفت بشر اطلاق شد که به معلومات ناشی از ارتباط بین جغرافیا و سیاست مربوط میشود) فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیاورد که درک متنِ ترجمه شده را راحتتر کند. همچنین زنگنه بهدلیل تمرکز بر خلیج فارس نسبت به بسیاری از دقایق این سرزمینها تخصص ویژه یافته بود. او بسیاری از سرزمینهایی که ما از طریق کتابها میشناسیم، و خط و ربطهایی که بسیاری از مولفان و مترجمان خلیج فارس روی نقشه درک کرده بودند، از نزدیک دیده بود. جمله منتسب به ابنسینا که در نتیجه احتمالا دیدارِ احتمالیاش با شیخ اشراق نقل شده است، درباره او در مورد خلیج فارس صادق است. ابنسینا در پایان گفتوگوی طولانیاش با شیخِ اشراق گفته بود: «آنچه ما میدانیم او میبیند». واقعا آنچه بسیاری از مولفان و مترجمان شهیر درباره خلیج فارس میدانند، او میدید. اینها بخشی از ویژگیهای اوست که باعث شده بود کارهای زنگنه از سوی صاحبنظران مورد توجه و تقدیر قرار بگیرد.
عاشورینژاد در پاسخ به این پرسش که کدام یک از آثار مرحوم زنگنه شاخصتر است، گفت: چون کار اصلی مرحوم زنگنه ترجمه بود و تشخیصِ میزان وفاداریاش نسبت به متن و میزان استفاده بهینه او از معادلِ واژههای انگلیسی برای من مقدور نیست اما این را میدانم که احاطهاش بر زبان انگلیسی کمنظیر و جغرافیا واژههای فارسیاش بسیار وسیع بود، بنابراین ترجمههایش روان، جذاب و دقیق است. من از مطالعه برخی از ترجمههایش نظیر «هجوم انگلیس به جنوب ایران» نوشته: جیبیکلی، «لشکرکشی انگلیس به ایران» نوشته گرنی داد و «دریای پارس و سواحل متصالح» نوشته دونالد هاولی بیشترین استفاده و لذت را بردم.
مسوول انجمن دوستداران حافظ شعبه بوشهر در ادامه با ذکر خاطرهای از دیداری که با استاد عبدالحسین زرینکوب در سال 72 داشته است که در آن دیدار آقای زرینکوب سفارش سه نفر را میکند که عبارتند از: منوچهر آتشی، حسن زنگنه و بهمنبیگی، گفت: با وجود اینکه دیدگاه تفصیلیِ استاد عبدالحسین زرینکوب را درباره زنگنه نمیدانم اما شاید برخی از دلایلِ توصیه موکّد او به من برای مطالعه کارهای استاد زنگنه این است که اگر کسی کارهای استاد زنگنه را درباره تاریخ خلیج فارس نخوانده باشد، اساسا فهمِ تاریخ و سیاست در خلیج فارس برایش خیلی خیلی دشوار میشود، چون برخی از ترجمههای او درباره خلیج فارس واقعا بدیع و حاوی اطلاعاتی است که در کمتر جایی قابل دسترسی است.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه من نمیدانم که چرا دکتر زرینکوب، آتشی، زنگنه و بهمن بیگی را نسبت به بقیه مفاخر جنوب جدا کرد و نظر شخصیوی راجع این مفاخر چه بود، خاطرنشان کرد: اما بهعنوان یک دانشآموخته رشته تاریخ و فرهنگ، این را امروز با تمامِ وجود درک کردهام که میزان ارزشمندی و تاثیرگذاری این سه شخصیت در تاریخِ جنوب منحصربهفرد است و هر کدام منشا تاریخ و جریانی در فرهنگِ ایران و بهطور اخصّ در جنوب کشور شدند که در نهایت به درکِ بیشتر ما از هستی و اعتلای انسانیت منجر شد. من درباره هرکدام از این بزرگان سخنانی گفته و مطالبی نوشتهام که علاقهمندان میتوانند از طریق فضای مجازی بشنوند و بخوانند.
این پژوهشگر در پایان در پاسخ به این پرسش که آیا بعد از مرحوم زنگنه تالیف و ترجمه در حوزه خلیج فارس به شکل مطلوب ادامه یافت، گفت: بهطور قطع بعد از زنگنه تالیف و ترجمه در خلیج فارس ادامه یافته و مییابد و با مرگ این و آن زندگی هرگز از حرکت باز نمیایستد اما فقط درباره تالیفات، ترجمهها و زندگی این بزرگمرد میتوانم از زبانِ استاد سخن بگویم: «بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید/ روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید/ صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را/ تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید/ این لطافت که تو داری همه دلها بفریبد/ وین بشاشت که تو داری همه غمها بزداید/ رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد/ زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید/ نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی/ پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید/ گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی/ چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید/ دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم/ هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید/ با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری/ ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید/ گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی/ آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید/ چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند/ پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید/ سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن/ نظری گر بربایی دلت از کف برباید».
یادآوری میشود، حسن زنگنه روزنامهنگار، مترجم و نویسنده تاریخ جنوب ایران 28 شهریورماه 93 دیده از جهان فروبست. وی یکی از مترجمان شهیر جنوب بود که با وجود آثار ماندگاری که از خود در حوزه خلیج فارس بهخصوص در دانشنامه بوشهر بهجا گذاشت اما سومین سالکوچ وی در خاموشی در استان سپری شد.
منبع: روزنامه بامداد جنوب