آينه جم-علی دانشمند: چند روز پیش مصاحبه ای از معاون عملیات شرکت ملی گاز بر خروجی سایت اطلاع رسانی شرکت فجر جم قرارگرفت، مصاحبه ای که با بازخوردهای نه چندان مثبتی در شهرستان جم مواجه شد.

 عبدالحسین ثمری در بخشی از این مصاحبه به موضوع محیط پیرامونی اشاره کرده و می گوید:

"در اين منطقه نيز فرودگاه وبيمارستان اولين امكاناتي بود كه فراهم شد.ما در اين منطقه مشكلات زيادي داريم اما متاسفانه به اعتبار اينكه شركت پالايش گازفجر جم در اين منطقه است ديگر بخش ها وسازمان هاي موجود براي فراهم كردن نيازهاي اساسي منطقه ، نقش خودشان را به شكل فعال بازي نمي كنند.

اين مسئله به جايي رسيده است كه مثلا در مسئله جاده جم به پالايشگاه كه جاده اختصاصي فقط براي ما نيست و روستاهاي زيادي در طول مسير اين جاده قرار دارند و از آن استفاده مي كنند؛ ما ناچار شديم كه در اين جاده خودمان مستقيما وارد عمل شويم و وارد عمل هم شديم .

در مورد آب نيزما بخشي نگري نكرديم وبا سازمان آب قراردادي بستيم كه با تامين اب منطقه هم رفع مشكل شهرك ها وتاسيسات شاهد باشيم وهم منطقه جم. ما در اين زمينه با ديدي كلان نگر اين موارد را در اولويت قرار داديم."

به دنبال سخنان مهندس ثمری در خصوص نقش نفت و گاز در توسعه شهرستان جم، لازم دیدیم از منظری دیگر موضوع را مورد واکاوی قرار دهیم تا اگر قرار است جوالدوزی به نفت و گاز بزنیم سوزنی نیز به خود زده باشیم.

حدود سی سال است که شهرستان جم میزبانی نفت و گاز را به عهده دارد و طی این دوران هم سختی های این میزبانی را به جان خریده و هم منافع آن را چشیده است. البته پرواضح است که زیان های این میزبانی بسیار بیش از منافعی است که عاید شهرستان و مردم این دیار شده است و هیچ عقل سلیمی نیز نمی تواند بر زیان های مستمر نفت و گاز بر آب و هوا و سرسبزی این شهرستان و نیز آسیب های اجتماعی و فرهنگی و ... خط بطلان بکشد.

اما به راستی شهرستان جم در قبال آسیب های ایجاد شده به حق خود رسیده است؟ دولت در یک سو و نفت و گاز در سوی دیگر چقدر به توسعه متوازن شهرستان کمک کرده اند؟ شهرستانی که از بالا تا پایین آن در انحصار خطوط غول پیکر لوله های گاز قرار گرفته و با وجود تامین بخش مهمی از منافع اقتصادی کشور، هنوز از دستیابی به منافع قانونی خود بازمانده قطعا شایسته سرزنش آقای ثمری و یاران نفت و گازی اش نیست چه انکه اگر ما برای خود کاری نکرده ایم شما نیز لطفی به ما روا نداشته اید که اکنون آن را صدقه جاریه بدانید.

هر چند نفت و گاز هیچگاه خدمتی را بی چشمداشت انجام نداده اند و اگر سنگی از سر راه مردم برداشته اند نه برای رضای حق که برای این بوده که بخشی از این سنگ در مسیر خود آنها نیز قرار داشته است.

اما موضوع مهم تر از وظایف و تکالیف و نفت و گاز ، بار مسئولیتی است که در شهرستان جم و حتی استان بوشهر بر زمین مانده و هیچ کس برای به دوش کشیدن آن پیشگام نمی شود.

در دنیا، دولت ها به عنوان نمایندگان مردم در جذب درآمدهای عمومی و توزیع عادلانه آن در قالب خدمات عمومی انجام وظیفه می کنند و در راستای ایفای این رسالت مهم، چرخه ای از وزارتخانه ها، ارگان ها، نهادها شکل گرفته تا هر کدام بخشی از خدمات را سامان دهی کنند.

مثلا وزارت نیرو موظف به تامین آب و برق مردم است، وزارت راه موظف به تامین راه امن، وزارت نفت موظف به تولید و تامین نفت و گاز و فراورده های آن، وزارت بهداشت موظف به تامین سلامت مردم  و قس علی هذا...

اما اتفاق تلخی که در مناطق نفت خیز و به تبع آن در شهرستان جم رخ نموده به هم ریختن چرخه طبیعی خدمات رسانی دولت است و معضل اصلی مدیرانی است که چشم به نفت و گاز دوخته اند و گو اینکه قلم تکلیف در شهرستانی چون جم از این جماعت برداشته شده است و آنان تنها وظیفه ای که دارند این است که توپ مشکلات را به زمین نفت و گاز بیاندازید و بی هیچ نگرانی عمر مدیریت به خوشی بگذرانند.

در این نگاه تاسف بار، نفت باید هم آب را تامین کند، هم راه را بسازد، هم بیمارستان احداث کند، هم فرودگاه دایر کند و هزاران هم دیگر ، در حالی که همه اینها متولیانی دارد و هر کمکی هم اگر قرار است نفت انجام دهد باید از کانال متولی خاص خودش انجام شود.

در اینکه وزارت نفت باید نگاهی ایجابی و مثبت به محیط پیرامون داشته باشد تردیدی نیست و قطعا کمک به توسعه شهرستان، کمک به استمرار مطلوب تولید و پالایش است اما این موضوع نافی وظیفه وزارت خانه های دیگر و ادارات زیر مجموعه در شهرستان نیست و لازم است خواب سی ساله ادارات بیکار جم پایان یابد.

اتفاقی که در جم رخ داده است مصداق بارز شرایط کنونی کشور در اتکای بی حد و حصر به نفت است. هر چه اتکا به نفت فزون تر، پایدار کمتر.  

اینکه وضعیت آب جم بحرانی است درست است، اینکه وضعیت راه جم به پالایشگاه اسفناک است نیز جای هیچ بحثی باقی نگذاشته، اینکه آلایندگی پالایشگاه و نار و کنگان برای جم مصیبت بوده و هست هم جای انکار ندارد اما چه کسی می بایست این عواقب را پیش بینی می کرد و از بروز آن پیشگیری می شد؟ وزارت نفت؟ متولیان قانونی آب و راه و محیط زیست؟ یا مردم؟

امروز متولیان آب نمی توانند توپ اهمال و ضعف خود را به زمین نفت بیندازند و مرتب در تریبون ها فریاد کنند که بخشی از مشکل آب جم ناشی از حضور نفت و گاز است. پس مجوز برداشت آب و حفر چاه عمیق را چه کسی صادر کرده و می کند و چه کسی متولی تامین آب مردم است؟

وزارت راه و شهرسازی نمی تواند در قبال کشته های راه جم به پالایشگاه از خود سلب مسئولیت کند این وزارت خانه چه پروژه ملی و کلانی در بخش مرکزی جم اجرا کرده است؟

دانشگاه علوم پزشکی چه گلی به سر مردم جم زده است؟ تامین اجتماعی با درآمد سرسام آور خود در جم، چه خدماتی ارائه کرده است؟ اگر فجر جم آلاینده است چه کسی باید پاسخگوی مردم باشد محیط زیست یا وزارت نفت؟  

اگر وزارت راه معتقد است راه جم به پالایشگاه، راه اختصاصی نفت است، گناه 20 هزار نفری که در کنار این مسیر ساکن اند چیست؟ وزارت نفت راه برای خود ساخته است. وزارت راه هم وظیفه دارد راه برای مردم احداث کند. اینکه مرتب بگوید این راه به من ربطی ندارد جز فرافکنی چیزی نیست.

اگر بیمارستانی در جم از قبل نفت و گاز احداث شده آیا دانشگاه علوم پزشکی بوشهر مسئولیتی در قبال مردم ندارد؟ دانشگاه علوم پزشکی بوشهر اعلام کند چه خدمات شاقی به مردم جم ارائه می کند؟ مردم جم از اینکه در بیمارستانی ویزیت شوند که در کوچکترین خدمات " رسمی و غیر رسمی" ملاک عمل است  قطعا راضی نیستند اما در این موضوع بیمارستان توحید مقصر نیست بلکه متولیان درمان استان و وزارت بهداشت کوتاهی کرده اند.

آنچه مشخص است اینکه برخی دستگاه های متولی خدمت به مردم در استان و شهرستان، با سوق دادن نگاه ها به سوی نفت، خود را از روند خدمات رسانی خارج کرده اند و فاجعه زمانی شکل خواهد گرفت که نفت و گاز در جم تمام شود.

شهرستانی را تصور کنید که از زیر ساخت آب، راه، مخابرات، فرهنگ و ... بی بهره است و دیگر نفتی هم وجود ندارد که به آن تکیه کند؟ آن موقع جم چه خواهد بود؟ نفت نیست، گاز نیست، راه نیست، آب هم نیست، ادارات توانمند قابل اتکایی هم وجود ندارد، با این وصف بازگشت به دوران پارینه سنگی را باید جشن گرفت!

پرواضح است که برای توسعه جم، راهی جز هدف گذاری مشخص در قبال نفت و گاز نیست. هدف گذاری ای که مدیرکل استانی را از مدار خدمات رسانی خارج نکند و همانگونه که دشتستان را می بیند جم را هم ببیند.

واقعیت این است که امروز نه وظایف وزارت نفت در قبال مردم جم مشخص است و نه وظایف سایر ادارات. اتکای بسیار زیاد شهرستان به نفت و گاز، دستگاه های خدمات رسان را آسوده خاطر ساخته و مردم را سرگردان. وصد البته که نفرین نفت و گاز به عنوان تنها مرهم زخم های مردمان زجر کشیده جم است.

این روند کجدار و مریز باید یک روز متوقف شود و اگر امروز باشد بهتر از فرداست. نفت مقصر هیچ مصیبتی در شهرستان نیست، مصیبت مسئولانی هستند که وظیفه خود را انجام نمی دهند و مدام مجوز داده و می دهند و تایید می کنند و به علت وابستگی به نفت و گاز، توان دفاع از حقوق مردم در برابر نفت وگاز را هم ندارند.

مقصر مسئولانی هستند که مجوز برداشت آب داده و در سایه عوارض دریافتی سال ها آسوده اند و خود نیز کاری برای آب جم نکرده اند، مقصر مسئولانی هستند که آلایندگی اظهر من الشمس نفت و گاز را می بینند و مرتب لوح تقدیر حواله می کنند و صنعت سبزشان را تایید می کنند.

مقصر مسئولانی هستند که راه برای مردم نمی سازند و مدعی نفتی هستند که به هر دلیل کوره راهی بنیان نهاده است، مقصر مسئولانی هستند که با وجود جمعیت کارگری فراوان، حاضر به احداث درمانگاهی برای درمان بی منت مردم نیستند...

و مقصر ما هستیم که شرایط را برای ادامه این روند هموار می کنیم... جم را دریابیم پیش از آنکه دیر شود./ آواي جم