آینه جم ➖ سیف اله حسنی پور:
ماجرا از این قرار است که مردی خروسی داشت که به پشت بام فرار کرد و به خانه یکی از همسایه ها رفت. صاحب خروس هم در خانه ی همسایه ها را می زد و دنبال خروسش می گشت. مردی که خروس در خانه اش بود ناگهان صدای در را شنید و چون حدس زد صاحب خروس باشد، آن را بلافاصله زیر عبایش پنهان کرد و در را باز کرد. تا مرد را دید که نشانی خروس را می گرفت سریع گفت: "به حضرت عباس قسم خروست به خانه ی من نیامده است." ولی دم خروس که از گوشه عبای مرد بیرون زده بود بهترین شاهد بر دروغ بودن حرف آن مرد داشت. صاحب خروس هم نگاهی به مرد انداخت و گفت: "دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس"
به هر حال این مقدمه ای بود برای کسانی که داستان را نمی دانستند. اما داستان دیگریست و قسم یاد کردنی دیگر...
ادامه مطلب: آب مایه حیات است نه جاروی حیاط/ دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس! اضافه کردن دیدگاه جدید