آینه جم:فرماندار شهرستان جم گفت: بارشهای شب گذشته باعث ریزش کوه شده بود و با تلاشهای صورتگرفته مسیر باز است.
فتحالله نوروزی در گفتگو با خبرنگار آینه جم اظهار داشت: شب و روز گذشته شاهد بارندگیهای شدید در سطح شهرستان جم بودیم و این موضوع باعث ورود خسارت به برخی تاسیسات شهری و زیرساختها شد.
وی ادامه داد: این بارندگیها باعث شد تا در چند نقطه از مسیر جم - سیراف شاهد ریزش کوه باشیم و اکیپهای راهداری بلافاصله به محل اعزام شدند.
فرماندار شهرستان جم خاطرنشان کرد: مسیر جم - سیراف هماکنون باز است و اکیپهای راهداری نیز در حال جمعکردن ریزشها هستند.
به گزارش خبرنگار آینه جم، یک سامانه بارشی از روز گذشته در استان بوشهر فعال شده است که روز گذشته در شهرستانهای شمالی و از شب گذشته در شهرستانهای جنوبی استان فعال شده است.
این بارندگیها باعث بروز خسارتهایی در شهرستانهای جنوبی استان بوشهر بهویژه جم و عسلویه شده است.
بارش ۱۲۵ میلیمتری در جم
فرماندار شهرستان جم در گفتگو با خبرنگار آینه جم با اشاره به اینکه از روز گذشته تاکنون ۱۲۵ میلیمتر بارندگی را در سطح شهرستان جم داشتهایم، گفت: در حال بررسی وضعیت خسارتهای بارندگی در سطح شهرستان هستیم.
فتحالله نوروزی به آمادهباش نیروهای امدادی این شهرستان اشاره کرد و ادامه داد: بر اثر شدت بارندگیها و حجم بالای آب، سد هشتاد هکتاری شهرستان جم شکسته شد.
وی به ریزش کوه در محور جم - سیراف نیز اشاره کرد و گفت: با اقدامات صورتگرفته و حضور اکیپهای راهداری، مسیر مذکور باز است و تردد در حال انجام است.
سد «هشتاد هکتاری» شهرستان جم شکسته شد
سد «هشتاد هکتاری» شهرستان جم بر اثر بارندگیهای شدید و حجم بالای آب شکسته شد.
عضو شورای اسلامی بخش مرکزی شهرستان جم در گفتگو با آینه جم با اشاره به شکستهشدن سد «هشتاد هکتاری» شهرستان جم اظهار داشت: از روز گذشته شاهد بارشهای شدیدی در سطح شهرستان جم بودهایم.
مصطفی نصیری ادامه داد: بر اثر این بارشها شاهد جمعشدن حجم زیادی آب پشت سد هشتاد هکتاری شهرستان جم بودیم و حجم بالای آب باعث شکستهشدن این سد شد.
وی اضافه کرد: روستای گرمک شهرستان جم در مسیر آب این سد قرار دارد که جاری شدن آب سد باعث ورود خسارتهایی به روستا و مزارع کشاورزی شد.
عضو شورای اسلامی روستای آبگرمک افزود: خوشبختانه این حادثه خسارت جانی در پی نداشته است.
نصیری بیان کرد: شکسته شدن سد هشتاد هکتاری باعث شد تا مزارع گوجهفرنگی در این منطقه به صورت کامل خسارت ببیند و شاهد نابودی مزارع هستیم.
عضو شورای اسلامی بخش مرکزی شهرستان جم گفت: شکسته شدن سد و جاری شدن آب باعث تخریب دیوار خانهها و همچنین ورود آسیب به معابر و پلهای روستای آبگرمک شده است.
نصیری از تخریب سد چاهه نیز خبر داد و گفت در صورت عدم بازسازی، آن سد در بارشهای آتی به طور کامل تخریب می شود
دیدگاهها
باز باران،
با ترانه،
با گهر های فراوان
می خورد بر بام خانه.
من به پشت شیشه تنها
ایستاده
در گذرها،
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم
یک دو سه گنجشک پر گو،
باز هر دم
می پرند، این سو و آن سو
می خورد بر شیشه و در
مشت و سیلی،
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی.
یادم آرد روز باران:
گردش یک روز دیرین؛
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان.
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده،
از خزنده،
از چرنده،
بود جنگل گرم و زنده.
آسمان آبی، چو دریا
یک دو ابر، اینجا و آنجا
چون دل من،
روز روشن.
بوی جنگل،
تازه و تر
همچو می مستی دهنده.
بر درختان میزدی پر،
هر کجا زیبا پرنده.
برکه ها آرام و آبی؛
برگ و گل هر جا نمایان،
چتر نیلوفر درخشان؛
آفتابی.
سنگ ها از آب جسته،
از خزه پوشیده تن را؛
بس وزغ آنجا نشسته،
دم به دم در شور و غوغا.
رودخانه،
با دو صد زیبا ترانه؛
زیر پاهای درختان
چرخ میزد، چرخ میزد، همچو مستان.
چشمه ها چون شیشه های آفتابی،
نرم و خوش در جوش و لرزه؛
توی آنها سنگ ریزه،
سرخ و سبز و زرد و آبی.
با دو پای کودکانه
می دویدم همچو آهو،
می پریدم از لب جو،
دور میگشتم ز خانه.
می کشانیدم به پایین،
شاخه های بید مشکی
دست من می گشت رنگین،
از تمشک سرخ و مشکی.
می شندیم از پرنده،
داستانهای نهانی،
از لب باد وزنده،
رازهای زندگانی
هر چه می دیدم در آنجا
بود دلکش، بود زیبا؛
شاد بودم
می سرودم
“روز، ای روز دلارا!
داده ات خورشید رخشان
این چنین رخسار زیبا؛
ورنه بودی زشت و بیجان.
این درختان،
با همه سبزی و خوبی
گو چه می بودند جز پاهای چوبی
گر نبودی مهر رخشان؟
روز، ای روز دلارا!
گر دلارایی ست، از خورشید باشد.
ای درخت سبز و زیبا!
هر چه زیبایی ست از خورشید باشد.”
اندک اندک، رفته رفته، ابر ها گشتند چیره.
آسمان گردید تیره،
بسته شد رخساره ی خورشید رخشان
ریخت باران، ریخت باران.
جنگل از باد گریزان
چرخ ها می زد چو دریا
دانه ها ی [ گرد] باران
پهن میگشتند هر جا.
برق چون شمشیر بران
پاره میکرد ابر ها را
تندر دیوانه غران
مشت میزد ابر ها را.
روی برکه مرغ آبی،
از میانه، از کرانه،
با شتابی چرخ میزد بی شماره.
گیسوی سیمین مه را
شانه میزد دست باران
باد ها، با فوت، خوانا
می نمودندش پریشان.
سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا.
بس دلارا بود جنگل،
به، چه زیبا بود جنگل!
بس فسانه، بس ترانه،
بس ترانه، بس فسانه.
بس گوارا بود باران
به، چه زیبا بود باران!
می شنیدم اندر این گوهر فشانی
رازهای جاودانی، پند های آسمانی؛
“بشنو از من، کودک من
پیش چشم مرد فردا،
زندگانی – خواه تیره، خواه روشن -
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا.”
خدا رحمتش کند. شعر از (( کلچین گیلانی))
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا