000000001007hggg.jpg

 

آینه جم-مهدی جعفری زاده
بعد از اتمام مهلت قانونی استانداردهای ۸۵گانه خودرو، حالا سازمان ملی استاندارد از تدوین استانداردهای ۱۲۰گانه خبر داد. این در شرایطی است که به‌دلیل قیمت‌گذاری دستوری و نبود رقابت، استانداردهای قبلی به طور کامل اجرایی نشد.
روی کاغذ، قوانین مقررات دستور العمل ها و بخشنامه های زیادی آمده اما آیا همه آنها اجرایی و عملیاتی می شود؟
در مرحله گفتن و نوشتن خیلی چیزها الزام آور است و همه باید به آن متعهد و پایبند باشند ولی متاسفانه در مقام عمل این گونه نیست. از جمله آنها صنعت خودروسازی کشور است که فریاد همه را بلند کرده و تولیدات آن مورد اعتراض و انتقاد رهبر تا روسای جمهوری، وزرا نمایندگان مجلس، پلیس راهور کشور، مسئولان قوه قضاییه سازمان ملی استاندارد و عموم مردم بوده و سالهاست که به این اعتراضات وقعی نمی نهند.
حال معاون سازمان ملی استاندارد گفته استانداردهای مجموعه خودرو قبلا ۸۵ گانه بوده که اکنون ۱۲۰ نوع استاندارد تدوین شده است، اما برای اجرای آنها در شرکتهای خودروسازی باید شرایط لازم و زیر ساخت ها آماده شود.
در این زمینه باید گفت؛
اولا چرا تاکنون پس از دهه های زیاد هنوز این زیر ساخت ها آماده نشده است؟ نه تنها کشورهای پیشرفته بلکه کشورهای ضعیف تر به سرعت در دهه های گذشته زیر ساخت های لازم و به روز در همه بخش های اقتصادی را فراهم کرده اند و زبانزد همگان شده اند، چرا هنوز ما اندر خم یک کوچه ایم؟
ثانیا موقعی که زیر ساخت ها آماده نباشد، تدوین استانداردهای ۱۲۰ گانه به چه درد می خورد؟
ثالثاً موقعی که همان استانداردهای ۸۵ گانه قبلی هنوز توسط خودروسازان وطنی رعایت نمی شود و کیفیت خودروهای تولیدی داخل بسیار پایین و غیر استاندارد است چگونه انتظار دارید که استانداردهای ۱۲۰ گانه جدید – حتی اگر زیر ساخت ها فراهم باشد – را رعایت و عملیاتی کنند؟
مشکل جامعه ما این است که ذهنیت ها یا ایده آل ها با واقعیات موجود همخوانی ندارد، طوری که میان آنچه باید باشد با آنچه که هست در تمام زمینه ها و ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اعتقادی و … از زمین تا آسمان فاصله دارد.
 
 
* خليج فارس

 

000000001jjh70.jpg

 

آينه جم-  یزدان شهیدزاده-   عدم توسعه یافتگی یا محروم دانستن استان های صنعتی جنوب نظیر بوشهر و خوزستان مصداق بارز دست دراز دولت ها در گرفتن و دست کوتاهش در دادن است. از سالی اكتشاف نفت در خوزستان آغاز شد تا زمانى كه طرح های توسعه گازی پارس جنوبی در بوشهر رقم خورده تا به امروز که با استقرار صنعت بزرگ پتروشیمی از خام فروشی عبور کرده ایم  هنوز استان های میزبان اين صنعت از بدیهی ترین حقوقی که به نام مسئولیت های اجتماعی، حق آلایندگی، اشتغال و ... باید به توسعه محیط پیرامونی کمک می کرد عاجز مانده.

موضوع، مقوله ای گسترده و کلان است و نمی توان از صدر تا ذیل آن را در یک یادداشت جا داد، شاید آوردن نمونه ایی ملموس از نادیده گرفتن فضای پیرامون توسط این ابرشرکت ها و یا هلدینگ ها مخاطب را متوجه نقطه عطف اين ناعدالتی یا سوءمدیریت خواهد كرد.
ورزش به خصوص رشته پرطرفدار فوتبال امروز مرزهای مشترک گسترده با اقتصاد و درآمدزایی و فرهنگ و جامعه پیدا کرده، که اگر نبود همسایگان ما پرتوان نام فوتبال خود را به دنیا معرفی نمی کردند و لیگ های فوتبالشان را ویترین نمی کردند تا برند شوند و خود را به دنیا نشان دهند، اما داستان در سرزمين ما متفاوت است ما اینجا بلايى بر سر پرطرفدار ترین تیم های آسیا درآورده ایم که با نزديك به سی، چهل میلیون هوادار هیچ شرکت خصوصی حاضر نیست برای مالکيت بر آنان دست در جیبش کند، چون می داند از فوتبال عایدی که ندارد، فشار هوادار هم بر گرده مدیرش سنگینی می کند.
 بعد از کش و قوس های فراوانی که آسیایی ها مدیران ما را مجبور کرده اند که نباید دو باشگاه بزرگ پرسپولیس و استقلال مالکیت مشترکی داشته باشند و دولت بدنبال مشتری می گردد و مزایده ها ادامه داشته تا که پرسپولیس برای بانک ها و استقلال برای هلدینگ خلیج فارس!
دل یادداشت من اینجاست، وصل به تن جنوب اما شیر باز و بسته کردنش از جایی دیگر فرمان می گیرد، استقلال به هلدینگ خلیج فارس واگذار می شود، هلدینگ کیست و کارش چیست؟ یک اًبَرشرکت شرکت متشکل از شرکت های تولیدی ، مهندسی و ... که دومین شرکت ایرانی بر پایه درآمد و بزرگترین هلدینگ پتروشیمی ایران و دومین در آسیا است.
تنها دراستان بوشهر و شهرعسلویه نزدیک به 10 پتروشیمی بزرگ و به‌نام  متعلق به هلدینگ خلیج فارس است، شرکت هایی که میزان درآمد سالیانه هر کدام شان سر به ده‌ها میلیون دلار می‌زند.
در حالی که به واسطه فعالیت‌های تولیدی محصولات شیمیایی آلودگی های شدید زیست محیطی را به مناطق پیرامونی خود را تحمیل کرده، حتی اگر بروز اين آلودگی ها هم نبود چارچوب های اخلاقی باید وجود می داشت که سیر توسعه مناطق پیرامونی با افزایش توان تولیدی و درآمدزایی این شرکت ها متناسب باشد، با گذشت 14 سال از وجود این هلدینگ یک پروژه ورزشی ملی بزرگ آبرومند در سطح استان بوشهر توسط این هلدینگ انجام نشده است اما امروز خود را مکلف می‌داند که  برای مالکیت تیم استقلال تهران هزینه کند یا به آن چنین دستور داده اند و باید تبعیت کنند.
   در حالی که در تیم ملی فوتبال ایران سه مهاجم لژیونر بوشهری عضویت دارند، تیمی از این استان اما در سطح اول فوتبال کشور حضور ندارد و حتی تنها تیم نفتی این استان، پارس جنوبی جم تا تیم های ریشه داری چون شاهین و ایرانجوان از حداقل زیرساخت های فوتبالی محروم‌اند. چگونه است که وقتی پای کمک به تیم‌های این استان می‌رسد تبصره‌ها و ماده‌های قانونی پسوند غير قانونى شان پررنگ می‌شوند اما یک شبه می توانند برای آبی و قرمز سند مالیکت صادر كنند؟
   بحث تنها بر سر گرفتن مالکیت آبی های پایتخت نیست، حتی مدارس فوتبالی هم در کلان شهرهای ایران وجود دارند که با سفارش پذیری نزدیکان از پول پتروشیمی عایدشان می شود و پسران جنوب هنوز باید فوتبال را بروی زمین های خاکی دنبال کنند.
    در استانی که تب فوتبال داغ است و جين جين استعداد ريخته و هیچ شرکتی غیر از شرکت های پتروشیمی و نفت وگازی پا نگرفته است چه کسی باید از فوتبال بوشهر حمایت کند تا شاهینی که لیگ برتر بوده امروز به دسته سوم فوتبال کشور سقوط نکند!
   کدام پتروشیمی امروز بايد اسپانسر پارس جم باشد تا این تیم با بهترین و بروز ترین امکانات در بالاترین سطح از فوتبال کشور رقابت کند؟
  چرا ایران‌جوانی که امروز نمایندگانش در تیم ملی بیشتر از باشگاه های لیگ برتری است بايد در دسته سوم لیگ فوتبال به حياتش ادامه دهد؟
  چرا یک ورزشگاه ملی آبرومند در استانی که بیشترین درآمد هلدینگ مربوط به آن است ساخته نشود!
  اگر نام هلدینگ اسمش خلیج فارس است و سود آن هم از خلیج فارس؛ چرا هیچ عایدی یی از آن نصیب بچه‌های خلیج فارس نمی‌شود؟
 
 
** عصر ایران

 

000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000download.jpg

آینه جم - محمد جوهری 
تب وتابش فروكش نمي كند، شور و هيجانش همچنان پابرجاست، هياهويش همچنان گوش فلك را پر مي كند. بله سخن از فوتبال است فرقي هم نمي كند در مستطيل سبز باشد يا در صفحه و قاب جادويي تلوزيون، پخش زنده باشد يا غير مستقيم و يا در بانكها و پتروشيمي ها.
در روزهاي اخير خبرهاي گوناگون در خصوص واگذاري دو تيم سرخابي تهراني به بانكها و پتروشيمي ها به تيتر اول رسانه هاي ورزشي تبديل شده است. گويي تصميم گيرندگان پشت پرده از هزينه هاي گزاف اين دو قلوهاي لوس و پرخرج عاصي شده و از سوي ديگر جهت متقاعدكردن كنفدراسيون فوتبال آسيا(AFC)مبني بر مالكيت غير مشترك دولتي، ساده ترين راه ممكن را برگزيده و رو به سوي نهادهاي بانكي و صنعت پتروشيمي آورده اند. هلدينگ خليج فارس قل آبي را زير پر و بال قرار خواهد داد و مجموعه اي از چندين بانك، قل قرمز را مورد لطف و مرحمت قرار مي دهند.
 اينكه ثروت سرشار جنوب چرا بايد خرج تيم آبي شود و ايضا سرمايه هاي مردم در بانكها چرا بايد به پاي قرمزها ريخته شود، خود حديث مفصلي است كه شرحش بس گران است و دل را خون مي كند.
هلدينگ خليج فارس به جاي تيم داري بهتر است به تيماري مردم جنوب بپردازد كه از خوان گسترده نعمت سرزميني خود محرومند و ممنوع. بهتر است اين هلدينگ عظيم به جاي باشگاه داري و به عبارت بهتر پول باشي به تيمي در مركز كشور كه هيچ قرابتي با جنوب محروم ندارد، به فكر آباداني و توسعه اين مناطق باشد و حداقل سهم آلايندگي را پرداخت نمايد.
 در جنوب ثروتمندي كه هنوز كودكانش در برخي نقاط در مدارس كانكسي و بدتر از آن كپري درس مي خوانند كدام انصاف و عدالت اين مجوز را صادر مي كند كه هزاران میليارد صرف تيمي شود كه اصلا متعلق به اين خطه نيست؟ چطور براي نفت آبادان و مسجد سليمان و استقلال خوزستان و پارس جنوبي جم كه در بطن و متن اين ثروت هستند پول نيست اما براي اين نورچشمي هست؟ وضعيت تيمهاي خوزستاني كه مهد فوتبال ايران هستند را همگان به عيان مي بينيد.
كجاست شاهين بلندپرواز بوشهر؟ آيا كسي از ايران جوان قدرتمند و تيم دارايي كم مانند بوشهر خبري دارد؟ اصلا آيا كسي ذره اي به فكر پارس جنوبي جم هست كه چندين سال است با خون دل ميجنگد و هميشه حتي سايه سقوط به ليگ يك را هم  پشت سر احساس مي كند؟سوي ديگر ماجرا بانكهايي هستند كه همه سرمايه هاي مردم را در اختيار دارند و به لطف همين سپرده ها صاحب آب و نان فراوان شده اند. اما همين بانكها جهت پرداخت مبلغي اندك و ناچيز چنان بلايي بر سر مشتري بي پناه و متقاضي وام مي آورند كه عطاي وام را به لقايش مي بخشد. از صف انتظار بگيريد تا چك و سفته و ضامن و كارمزدهاي بالا و سودهاي وحشتناك و حتي تاخير در پرداخت. حال چگونه است كه چندين بانك با حاتم بخشي هرچه تمامتر سر كيسه را شل كرده و بازهم سالي هزاران مليارد مي خواهند تقديم قباي سرخپوشان كنند؟ آيا با بخش كوچك و مبلغ اندكي از اين ارقام درشت معضل مردمان در اين نواحي محروم حل نمي شد؟ جايي كه هنوز بر اثر كمبود امكانات پزشكي و بهداشتي مادرانش بر سر وضع حمل فرزند به همراه نوزاد آسماني مي شوند. خطه اي كه بعضا يك بيماري ساده آواره بلاد غريبت مي كند. سرزميني كه اينقدر آلايندگي بالاست كه انواع سرطانها مهمان هميشگي معده و روده و ريه ساكنانش شده است.
ظاهرا قرار نيست وگويا به صلاح نيست كه صاحبخانه و صاحب گنج از اين نعمت متنعم شود و بايد بدون رنج صرف اين دو قلوهاي پرخرج شود و فقط نيش اژدهاي محافظ گنج نصيب صاحبانش گردد.سرزمين تفتيده جنوب با ثروت سرشار اما خسته و دل افگار در مقابل سر گران مسؤلان، دل به شدت نگران دارد. سرزمين شهيدان به خون خفته اي كه درس شهامت و انسانيت و آزادگي و شرف دادند. كتمان نمي كنم كه ثروت اين بخش از ميهن عزيزمان به كل اين خاك پاك و جغرافياي شاداب تعلق دارد اما هرگز و هرگز نمي توان از حق صاحبانش به راحتي گذشت و سهم و حق مسلمشان را ناديده گرفت. اينجاست كه باصداي رسا بايد فرياد زد و تكرار كرد چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است.

000000001kh512.jpg

 

 

آینه جم- مهدی جعفری زاده
نرخ تورم سالانه ۲۰ تا چهل و چند درصدی برابر آمار رسمی در یک دهه اخیر، رکود کسب و کار و به طور کلی و اوضاع نابسامان اقتصادی، باعث شده تا عامه مردم برای جلوگیری از تجربه تلخ جا ماندن از تورم و گرانی های متعدد، در صدد حفظ ارزش سرمایه اندوخته شان باشند.
تا قبل از وقوع اولین تورم بزرگ دهه ۹۰، حتی در مقاطعی که تورم های دو رقمی را در کشور شاهد بودیم عامه مردم در شرایط تورمی به ندرت به فکر ورود به بازارهایی نظیر ارز، طلا خودرو و… بودند و اگر در آن مقاطع دولتمردان به مردم توصیه می کردند، حداقل بخشی از جامعه به گفته های مسئولان توجه داشتند.
اما پس از چند بار تجربه تلخ تورم های کمرشکن و کاهش ارزش پس اندازها و نیز عدم تحقق وعده ها و توصیه های دولتمردان، بسیاری از مردم در دسترس ترین راه ها برای حفظ سرمایه شان را در ورود به چنین بازارهایی می دانند.
در خصوص این رفتار مردم به چند نکته باید داشت:
اول اینکه بسیاری از مردم نه با هدف کسب سود، بلکه با هدف حفظ اندک سرمایه و پس انداز خود اقدام به ورود به این بازارها می کنند.
دوم اینکه بر طبق یکی از اصول اولیه روان شناسی یعنی شرطی شدن با تجربه با آزمون و خطا با توجه به اینکه در سنوات و دوره های قبل حرف های دولتمردان مبنی بر جلوگیری از حضور مردم در این بازارها و وعده در خصوص کاهش نرخ ارز و تورم محقق نشد و در نهایت به متضرر شدن مردم انجامید عملا اعتماد عمومی نسبت به چنین اظهارنظرهایی تقریبا از بین رفته و نوعی بی اعتمادی بین دولت مردم حاکم شده است. شاید به همین علت است که گفته های این مقام مسئول بانک مرکزی با چاشنی هشدار و تهدید در خصوص اخذ مالیات همراه شده بلکه تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد.
سوم اینکه چون از نظر اقتصاددانان ورود به چنین بازارهایی از سوی مردم، خود نوعی رفتار تورمی است و منجر به افزایش تورم می شود بنابراین باید جایگزین هایی برای این بازارها به مردم معرفی شود تا مردم با سرمایه گذاری در این بازارها هم بتوانند سرمایه خود را حفظ کنند، هم این گردش سرمایه به اقتصاد کشور کمک کند.
علی القاعده یکی از روش های سرمایه گذاری که می تواند به تولید و گردش چرخ صنعت کمک کند هدایت سرمایه های مردمی به سمت صنایع و تولید از طریق بازارهای سهام و بورس است که همه به خوبی می دانیم اتفاقات تلخ بر باد رفتن سرمایه های مردم در انتهای دهه ۹۰ مردم را نسبت به این روش نیز به کل بی اعتماد کرده است.
چهارم اینکه همانطور که این مقام مسئول بانک مرکزی گفته سود اصلی را در این میان، دلال ها و سوداگران به جیب می زنند؛ لذا لازم است دولت و قوه قضائیه روش هایی عملی در پیش بگیرند تا هزینه برای سوداگران افزایش یافته و روز به روز عرصه بر آنها تنگ تر شود. حال که حدود یک دهه چنین شرایطی تجربه شده و آزمون و خطاهای متعددی نیز انجام گرفته، قابل قبول نیست که روز به روز بر تعداد سودگران افزوده و فضای جولان آنان وسیع تر شود. بنابراین نوک پیکان تهدید و فشار مسئولان و دست اندرکاران نه به سوی مردم بلکه باید به سوی سوداگران و سوء استفاده کنندگان باشد.
پنجم اینکه مطابق اخبار اعلام شده در رسانه ها و اظهارنظرهای مختلف مسئولان بیشترین تخلفات و اخلال در نظام اقتصادی نه به وسیله مردمی که قصد حفظ سرمایه داشته اند، بلکه از سوی برخی دانه درشت هایی که با سوء استفاده از شرایط و بهره گیری از رانت ارز را برای واردات با قیمت دولتی گرفته اما مانند ماجرای چای دبش به جای واردات در بازار فروخته اند، رقم خورده است.
با همه مواردی که گفته شد، همچنان این دوگانه مردم تورم بدون پاسخ باقی مانده و هیچ جواب مشخصی از سوی دولتمردان ارائه نمی شود که مردم برای در امان ماندن از آثار تورم های دهشتناک چه باید بکنند. احتمالا پاسخ عملی و شفاف به این پرسش می تواند، گره گشای وضع نابسامان موجود باشد.
 
 
 
* خليج فارس

 

0000001994689_985.jpg

آینه جم- مصطفی ارجمند

جنگ و زد و خورد، گزینه خوبی نیست؛ اولویت هیچ شخص، جامعه و حکومتی هم نباید باشد.

نسل ما جنگ ندیده ها، قطعا درکی از وحشت شنیدن صدای آژیر و موشک و اف ۳۵ و… ندارد و شاید به همین دلیل هم، از خبر جنگ، طنز می سازیم اما…

جدیدترین مطالب