00000000000000000000024458_495.jpg

 

آینه جم -سجاد بهزادی 
این روزها تصاویر فرماندار جدید جم، به خاطر برنامه های دهه فجر زیاد در رسانه ها منتشر می شود. او با اندام لاغر و البته بی پیرایه ای که دارد، روستا به روستا و شهر به شهر مشغول افتتاح اندک پروژه های کم اثری است که دیگران برایش به میراث گذاشتند. امیدوارم به قول رئیس جمهور که صادقانه اظهار داشت: "دیگران کاشتند و ما خوردیم؛ ما نیز باید بکاریم تا دیگران بخورند" ، شاهد تلاش های مضاعف فرماندار جدید جم در پیشبرد توسعه شهرستان باشیم.
تصاویر منتشر شده از فرماندار تازه جم، من را به مرور یک خاطره و سپس یک مسئله وا داشت.
حدود 20 سال پیش و در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384، مسئول ستاد انتخاباتی دکتر مصطفی معین در شهرستان جم بودم. مصطفی معین نامزد مورد حمایت جبهه اصلاحات و مشارکت بود. وی اگر چه بسیار خوش فکر و با برنامه بود و سید محمد خاتمی نیز از او حمایت کرد، اما به چند دلیل شکست خورد.
به اعتقاد یکی از دوستان روزنامه نگار ما در تهران، که یادداشتی در همان زمان در نشریات سراسری اصلاح طلب منتشر کرد، " بدن معین" یکی از دلایل شکست وی بود.
مصطفی معین ظاهری بلند قد وبسیار لاغر، چونان فرماندار کنونی جم داشت. اساسا اندام سیاست مداران هنوز برای افکار عمومی محل اعتناء است. حتی در ایالات متحده آمریکا نیز، عده ای ظاهر نحیف و رفتار بایدن را از دلایل شکست وی می دانستند و از طرفی بسیاری از طرفداران ترامپ، عاشق هیبت وظاهر اقتدار گونه او هستند. این مسئله در کشورهای جهان سوم شکلی جدی تر دارد.
گوستاو لوبون در کتاب روانشناسی توده ها می نویسد" توده ها به ظاهر رهبران خود، بیش از هر عامل دیگری توجه دارند."
روانشناسان وجامعه شناسان، آنچه را که بسیار کوتاه توصیف کردم و مثال آوردم را " زبان بدن" می نامند. فرماندار جم اگر چه می خواهد با جدیت، تجربه و دانش مسلط، نقش خود را در پیش برد امور شهرستان ایفا کند، اما "زبان بدن" وی که بنظر ذاتی و خارج از اراده اش است، اجازه اقتدار ظاهری را از او گرفته است.
و حالا سوال این است که ژست ظاهری فرماندار جم و شانه های نحیفش، چقدر مانع اقتدارگرایی او در مناسبات عمومی شهرستان، لابی گری ها با اصحاب قدرت و تسلط بر امور خواهد بود و آیا دوندگی و تلاش مضاعف او می تواند این نقیصه را جبران کند؟
توده مردم، شاید آنچه که امروز فرماندار جم به آنها وعده می دهد را فراموش کنند اما قیافه و زبان بدن او را کمتر از یاد خواهند برد. حتی بی جهت هم نیست اگر بگوییم برخی عادت دارند در پدیده ای نادرست، عملکرد یک مسئول را متناسب با کاراکتر ظاهری اندام او قضاوت کنند. ظاهرا جناب فرماندار نیز می بایست بپذیرد که متاسفانه این مسئله امری بدیهی است.
اگر چه کارشناسان علوم رفتاری اعتقاد دارند "زبان بدن و چهره" و قیافه های بیرونی افراد، نیت‌های درونی آنان را نمایان می‌کند وارتباط مستقیمی به اقتدار وموفقیت آنها دارد، اما  بنظر می رسد همیشه هم این چنین نیست.
 بعنوان مثال باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا نیز اندامی نحیف داشت. اما بسیاری او را یکی از موفق ترین روسای جمهور ایالات متحده می دانستند. اوباما توانسته بود با پویایی و رفتارهایی فوق العاده، این نقیصه خود را تا حد زیادی جبران کند.
فرماندار جم کمتر می خندد اما زبان بدن او پرخاشگر نیست وعوامل مثبت هم دارد. بنظر می رسد هوش بالایی دارد و امیدواریم " بدن فرماندار" بیش از یک عنصر نمایشی برای او عامل ضعف نزد دیگران نباشد و بر مناسبات شهرستان و رویارویی با حریفان مسلط ظاهر شود.
 
* توسعه و جامعه‌ جم 

 

 

0000000000000000000000000000000uf5vrkbgki5i5s.jpg

 

آینه جم- مهدی جعفری زاده

بازنشستگان پس از یک عمر خدمت و زحمت برای خانواده و جامعه، باید بتوانند بدون هیچ دغدغه‌ای، چند صباح باقی مانده از عمر شریف‌شان را آبرومندانه بگذرانند.

بهداشت روانی و آرامش درونی بهترین عامل پیشگیری از هجوم انواع بیماری‌ها به ویژه در نیم قرن دوم زندگی انسان است. زمانی که بتدریج قوای جسمانی فرد رو به تحلیل و ضعف می‌گراید خواه ناخواه برخی بیماری‌ها بر انسان مسلط می‌شود و باید عوامل بازدارنده و چترهای ایمنی بیشتری در این سنین، وی را احاطه کند تا در تور انواع مریضی‌ها نیفتد.

اما متاسفانه امروز ماجرا برعکس شده و دغدغه‌های پیرها و افراد مسن، بیشتر از جوانان شده است چرا که آنها، هم باید بار خود را به دوش بکشند و هم بار نسل جوان که در شرایط اقتصادی کنونی، دست خالی هستند و نیاز به حمایت و کمک بزرگان خود دارند.

این دو نسل، پایه‌های اصلی جامعه را تشکیل می‌دهند، هر کدام فرو بریزد، جامعه فرو خواهد ریخت. چه کسانی باید دغدغه‌ها و نگرانی‌های این دو نسل را رفع کنند؟ نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس خبرگان، اعضای شورای نگهبان، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، دولت، قوه قضاییه یا….

به هرحال، وظیفه هر کدام باشد باید پاسخگو باشند که آیا نخواسته‌اند یا نتوانسته‌اند؟ البته نسل سوم که کودکان امروز و جوانان و پیران فردا و فرداها هستند هنوز در عالم کودکانه خود، مشغول بازی بوده و وارد بازی روزگار نشده‌اند ولی تا یکی دو دهه دیگر آنان هم به نسل‌های موجود می‌پیوندند و سرد و گرم روزگار را خواهند چشید!

اشاره‌ای هم به اعطای وام 30 میلیون تومانی بازنشستگان و شرایط آن بکنیم و با هم پای میز محاسبه بنشینیم و ببینیم با 30 میلیون تومان در دو دهه گذشته می‌شد 5 خودرو پراید را خریداری کرد ولی امروز با این 30 میلیون تومان نمی‌توان حتی 10 درصد قطعات «یک پراید» را هم خرید….

 

 

0000000000000000067rig.jpg

آینه جم- فرضعلی سالاری*: معیشت جوامع ساحلی در مناطق صنعتی جنوبی ایران به طور قابل توجهی تحت تأثیر شرایط طبیعی قرار دارد که در درجه اول به دلیل وابستگی شدید به منابع طبیعی دریا و ساحل است.

راهبردهای جلوگیری از تغییرات اقلیم (آب و هویی) و تأمین معیشت عمومی بر زیست و توسعه پایدار جامعه که منطبق با ظرفیت محیطی بهره برداری گردد، تأکید می‌کند. اقدامات سیاستی بر مبنای ظرفیت سازگاری و نیازهای محیطی و اجتماعی ضرورت تعریف زنجیره ارزش محیطی بیان می‌کند.

مخاطرات و آسیب‌های صنایع صنعتی، نفت، گاز و پتروشیمی و فعالیت‌های مرتبط اثراتی نظیر تغییرات اقلیمی، افزایش درجه حرارت / جزیره حرارتی، گرمایی و آلودگی و تغییر میزان بارش، افزایش سطح آب دریاها و افزایش خطر آب گرفتگی و سیل، فرسایش سواحل ماسه‌ای، نفوذ شوری در زمین‌های حاشیه ساحل، از بین رفتن خورها و تشدید سایر متغییرها مانند سرعت باد، مرگ و میر ماهیان و درختان (جنگل‌های حرا- ارواح) است.

آسیب پذیری زیرساخت‌های محیطی و طبیعی ناشی از توسعه فعالیت‌های صنعتی به دنبال افزایش جمعیت و فشار بر روی منابع طبیعی و مسئله توسعه تک بُعدی اثرات نامطلوبی بر محیط زیست برجای گذاشته که اثرات توسعه صنعتی و خطرات شامل ابعاد فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی - معیشتی و زیست محیطی است.

پیامدهای اجتماعی و مخاطرات اجتماعی و پدافندی به دلیل توسعه تک بُعدی صنعتی اثرات نامطلوبی بر معیشت مانند تاثیرپذیری حوزه‌های ماهیگیری صیادی، از بین رفتن منابع ماهیگیری و رشد جلبک‌های به دلیل آلوگی آب به ویژه در سواحل است.

دگرگونی در توزیع و فراوانی گونه‌ها، وقوع بیماری‌ها مانند جلبک‌های مضر بر سلامت و کیفیت ماهی‌ها و کاهش گونه‌ها می‌باشد. آثار فیزیکی مستقیم مانند تغییر خط و ساختار ساحل و غیر مستقیم تغییر اقلیم، سیل، طوفان و ایجاد جزیره حرارتی و آلودگی از جمله اثرات است.

نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌های نفت و گاز، زیرساخت‌های ترابری ساحلی و دریایی، نیروگاه‌های ساحلی، مراکز سوخت رسانی و پایانه‌های کشتیرانی، کابل‌ها و لوله‌های زیر دریایی و خشکی موجب تغییرات تناسب زیستگاه شده است.

حساسیت زیست محیطی مناطق ساحلی از یک طرف و حجم فعالیت‌های صنعتی (نفت، گاز و پتروشیمی)، تجاری و توسعه‌ای از طرف دیگر آسیب پذیری معیشتی جوامع ساحلی ناشی از توسعه صنعتی افزایش داده است. فعالیت‌های فراساحلی نفت و گاز در کنار ترابری دریایی موجب آسیب به معیشت سنتی (صیادی مبتنی بر تور) و جوامع محلی مبتنی بر کسب درآمد و معیشت ماهیگیری شده است.

پیامدهای توسعه صنعتی و از جمله خطرات توسعه صنعتی و اقتصاد تک بُعدی، حذف فعالیت‌های متنوع اقتصادی است. آسیب پذیری بیشتر خانوارهای ساحلی ناشی از دسترسی ضعیف به امکانات بهداشتی، شبکه اجتماعی ضعیف‌تر و همچنین بلایای طبیعی و بلایای انسان ساخت است.

مناطق ساحلی مهمترین و حساس‌ترین مناطق نسبت به تغییرات محیطی است. تغییرات ۳۰ ساله خط ساحلی در جنوب ایران منطقه اقتصادی انرژی پارس بدین گونه که توسعه صنعتی سواحل مبتنی بر نفت و گاز تأثیر چشم گیری بر صیادی و ماهیگیری دریایی داشته است.

اثرات ناشی از تغییر اقلیم بویژه افزایش سطح آب دریا پیامدهای وخیم و آسیب‌های جدی وارد کند که نمونه آن خطر آب گرفتگی در سواحل کم ارتفاع و دشت رسوبی (مانند شهر دیر) است. لذا توسعه صنایع ساحلی (نفت و گاز) موجب آب گرفتگی به دلیل استحصال دریا و مختل شدن فعالیت‌ها می‌شود.

گسترش فعالیت‌های صنعتی در سواحل جنوب شرقی استان بوشهر، سبب نابودی بخش‌هایی از لندفرم‌های ساحلی و نیز بروز تغییرات قابل توجه در خط ساحلی منطقه شده است. عوامل آنتروپیک (فعالیت‌های انسانی) مانند احداث فازهای صنعتی در مقیاس وسیع، ساخت پالایشگاه، پتروشیمی، ساخت تأسیسات، بهره برداری از فرودگاه بین المللی خلیج فارس، استحصال دریا و ساخت بندر (پارس) - ساحل سازی و اسکله، همچنین موج شکن‌ها - سازه-های ساحلی، خاکبرداری در بالادست حوضه ساحلی منطقه در سکونتگاه‌های انسانی شهر عسلویه و نخل تقی (پارک ساحلی) و نیز فعالیت‌های استخراجی معادن در بالادست و فعالیت سدسازی، بارگذاری رسوبات بر روی سواحل در زمینه طول خط ساحلی و شکل ساحل، تغییرات فیزیکی ایجاد کرده است.

آسیب پذیری مناطق ساحلی واقع در محدوده منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس (عسلویه و کنگان) نسبت به افزایش سطح آب خلیج فارس به فعالیت‌های ساحلی است. بیشترین آسیب پذیری افزایش سطح آب دریا مرتبط با مجتمع‌های پتروشیمی نزدیک به ساحل است.

منطقه پارس جنوبی یک در نواحی رویش جنگل‌های مانگرو و صنایع پایین دستی در معرض بیشترین آسیب‌پذیری قرار دارد به طوری که حتی با نیم متر افزایش سطح آب دریا اراضی قابل توجهی به زیرآب خواهد رفت.

عدم توجه به خطر بالا آمدن سطح آب دریا می‌تواند در آینده خسارت اقتصادی زیادی را به شرکت‌های پتروشیمی و صنایع مرتبط همچنین به اکوسیستم‌های حساس و شکننده ساحلی وارد سازد. بنابراین استراتژی مدیریتی منطقه‌ای برای کاهش این آسیب پذیری امری ضروری است.

در بازه ۳۰ سال گذشته کاربری‌های انسان ساخت رشد فزاینده ای داشته است و ۶ برابر شده است و به صورت کلی رشد کاربری‌های صنعتی و انسان ساخت، استحصال دریا و ساحل سازی و تغییرات چشم گیری مانند کاهش پوشش گیاهی و افزایش آلودگی‌های محیطی (آلودگی عسلویه ۳۰۰ برابر حد مجاز) و بروز باران‌های اسیدی، وارد شدن پساب و آلاینده‌های شیمایی و از بین بردن جانوران دریا موجب تغییرات در اکوسیستم ساحلی و معیشتی شده است.

سازگاری فعالیت‌های گردشگری و تفریحی ساحلی و دریایی و خدمات رفاهی مرتبط با حفظ پایداری، حفظ میراث فرهنگی و تاریخی (سیراف) و تنظیم طبیعی اقلیم، بهره گیری از انرژی تجدید پذیر، مدیریت پسماند در مناطق در راستای تعادل بخشی محیطی و ساختاری و تنوع بخشی اقتصادی و فعالیتی پیشنهاد می‌شود.

آمایش توسعه مناطق ساحلی و ارزش گذاری آموزش و تحقیقات در مناطق دریایی و ساحلی مبتنی بر زیست و توسعه پایدار از جمله مهم‌ترین اولویت‌های مهم جهت در نظر گرفتن توسعه در مناطق ساحلی است.

* کُنشگر برنامه ریزی و توسعه منطقه‌ای

0000000000000000000000002646_521.jpg

 

 

آینه جم-مصطفی ارجمند
این روزها طومار و بیانیه هایی  منتشر می شود که عده ای خواهان ابقا یا انتصاب فلان مدیر هستند.
بدون داوری در مورد صندلی خواهان و توانمندی های شان، ذکر این نکات در خصوص طومارنویسی های مدیریت خواهی را ضروری می دانم:
اول: مسیر انتصاب مدیران از طومار و بیانیه نمی گذرد، تجربه سالیان هم نشان داده هیچ مدیری با طومار و بیانیه عزل یا ابقا نشده است.
دوم: مدیران بالادستی نسبت به طومارها و بیانیه ها، حساسیت دارند؛ چون از طرفی تصور  دارند پشت صحنه‌ی این طومارها، همان مدیر است و شوق صندلی او را به این مسیر کشانده تا خود را به بالادستی ها دیکته کند و از طرف دیگر حتی اگر چنین فرضی را نادیده بگیرند مدیری که عده ای حاضرند برایش رپورتاژ آگهی بروند تا بر مسند بماند را مدیر امن و تابع برای سیستم نمی دانند چرا که ممکن است این طومار نویسی ها به رویه همیشگی برای به کرسی نشادن نظر و دیدگاه های کاسبانه تبدیل شود.
سوم: انتصاب ها یا بر اساس شایستگی هاست یا لابی و چانه زنی های سیاسی و یا ترکیبی از این دو که معمولا پنهان انجام می شود تا مدیر ارشد در مظان اتهام باج دهی و انتصاب اجباری قرار نگیرد.
چهارم: اینکه فردی توانمند اما ناشناخته برای تصدی سمت ها، معرفی شود قابل درک است اما اینکه مدیری شناخته شده و آزمون پس داده ولو اینکه توانمند هم باشد  برای گرفتن سمت، تلاش کند امری مذموم است و در افکار عمومی هم به صندلی دوستی و قدرت طلبی متهم می شود.
پنجم: باوری عمیق دارم که نشستن بر صندلی قدرت، نه موهبت محسوب می شود و نه امری مذموم، اما پشت کردن به صندلی دنیا لذت بخش ترین نعمتی است که خداوند در قالب مناعت طبع و غنای نفس به انسان می دهد.
مدیریت را با خدمتگزاری و نوکری خلق، مترادف دانسته اند و حال کدام نوکری، حاضر است به هر کس و ناکس برای رسیدن به مقام خدمتگزاری متوسل شود و نهایتا هم صندلی ای عاریتی را به دست آورد که ماحصلش نه خدمتگزاری به خلق که خدمتگزاری به همانان است که التماس شان کرده تا برای رسیدن به صندلی یاری اش کنند.
نتیجه‌ی مسند دوستی و صندلی پرستی، اصلا خوب نیست و بالارفتنی چنین، پایین افتادنی چنان را هم خواهد داشت که این روزها نمونه هایش را کم نمی بینیم.
ششم: مدیریتی دلچسب است که پس از پایانش، خلق خدا هلهله‌ی شادی سر ندهند و برای رسیدن روز تودیع، لحظه شماری نکنند چه آنکه این صندلی ها می روند و ما می مانیم و خدا و مردمی که قضاوت مان می کنند و چه خوب است که بدون صندلی و امضای مدیریت، بر دلها مدیریت کنیم.
 
 
 

جدیدترین مطالب