به گزارش آینه جم؛ مهدی یوسفی برای بوشهری ها و صنعت نفت به ویژه پارس جنوبی نامی آشناست. او در دوره جوانی اش از سال ها قبل از تصدی مسئولیت مدیریت عامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس و در دوره پنج ساله حضور در این مسئولیت در رسانه حضور و بروز گسترده ای داشت اما بلافاصله بعد از خاتمه مسئولیتش در پارس جنوبی، حضور و فعالیتش در فضای رسانه را کنار گذاشت. حالا که پا به میانسالی گذاشته و بر فعالیت های تخصصی اش تمرکز دارد این رسانه را برای یک گفتگوی صمیمانه و خودمانی در هوای نیمه سرد آخرین روزهای پاییز پذیرفت که در پی می آید.
از اینکه با گذشت بیش از پنج سال دوری از فضای رسانه فرصت گفتگو را در اختیار این رسانه قرار دادید، سپاسگزاریم.
چه شد که از رسانه فاصله گرفتید؟
شاید ناشی از حضور بیش از اندازه در رسانه تا قبل از این پنج سال باشد. بالاخره همان طور که خودتان در جریان هستید من به دلیل نوع مسئولیت اقتضای زمان و انرژی که در جوانی داشتم در برهه ای حضور زیادی در رسانه داشتم ه حتی صفحه شخصی شما در اینستاگرام هم سال هاست به روز نشده است.
البته دو هفته پیش و بعد از چند سال پستی گذاشتم چرا که یکی از دنبال کنندگان پیام طنزی گذاشته بود که «اگر زنده هستی سرفه ای بکنید من هم هم در حد همان سرفه کردن، تصویری از آن روز گذاشتم البته دلیل دیگرش هم این است که قبلا ادمین ها این کار را می کردند که طبیعتا بعدا دیگر موضوعیتی نداشت.
البته فکر می کنم حضور شما در فضای مجاری و رسانه چندان ارتباطی به مسئولیت شما در منطقه ویژه نداشت. خاطرم هست در اوایل دهه هشتاد که بحث وبلاگ نویسی داغ بود، شما جزو وبلاگ نویسهای شناخته شده استان بودید
بله، البته عرض کردم که برخی به اقتضای سن و حوصله و البته به این دلیل که فکر می کردم می توانم برای توسعه استان و کشور و صنعت ایده بدهم شاید همان اشتهار منجر به اتفاقات بعدی و حضور من در برخی موقعیت های اداری بود.
حالا به آن هم می رسیم و صحبت می کنیم. یک سوالی برایم مطرح است که چه شد شما در دهه ۶۰ سر از شیراز در آوردید، آن هم برای تحصیل در دبیرستان که در آن . مقطع در استان بوشهر هم مدارس در مقطع دبیرستان وجود داشت و هم دبیرستان نمونه فعال بود، البته اگر اشتباه نکنم.
خير اشتباه نمی کنید؛
اگر چه دبیرستان نمونه امام خمینی (ره) در بوشهر احتمالا همان سال ۶۸ افتتاح شده بود اما رفتن من به دبیرستان نمونه دولتی در شیراز مرتبط با دو دلیل دیگر بود؛ یکی ام در اینکه دوست صمیمی دوران دبستان و راهنمایی سال قبل از من به دبیرستان توحید شیراز رفته بود و من هم علاقه مند شدم به آنجا بروم و دیگری نگاه پدرم بود که در آن زمان معتقد بود سطح علمی مدارس بوشهر چندان خوب نیست. خانواده هم به لحاظ مالی در سطح متوسطی بود که امکان چنین مانوری را الحمد لله داشتند. الآن پشیمان نیستم و فکر میکنم تصمیم غلطی نبوده
و دانشگاه صنعت نفت چطور؟
شاید خنده دار باشد اما باز همان دوستی که قبل از من به دانشگاه صنعت عرض کردم . نفت رفت و من سال : على رغم اینکه رتبه خیلی خوبی در منطقه یک داشتم و می توانستم اکثر رشته های دانشگاههای برتر کشور را بر را برای ادامه تحصیل شیمی با انتخاب کنم، باز به دنبال دوست قدیمی به دانشگاه فت رفتم آنجا در رشته مهندسی ش صنعت نفت و گرایش صنایع گاز تحصیل و در سال ۱۳۷۶ از آن
دانشگاه با معدل ۸ فارغ التحصیل شدم.
می توانیم نام این دوست شما را بدانیم؟
بله آقای مهندس عباسعلی عمرانی که اینک رئیس آزمایشگاه مایشگاه پالایه پالایشگاه فجر جم است. ه با توجه به شروع کار شما در پالایشگاه فجر جم،
به نظر می رسد در مسیر شغلی نیز به دنبال وی رفتید
خیر این بار ایشان در پی من آمدا چون تنها مجتمع و اداره مرتبط با گاز در استان بوشهر در ان زمان فقط پالایشگاه جم بود ما در دبستان با هم تحصیل را شروع کردیم. در دبستان با هم یک سال جهشی خواندیم ایشان در دوره راهنمایی هم جهش دیگری زدند و یک سال جلو افتادنان اما بعدا به دلایلی من زودتر وارد کار شدم در آن زمان که فضای تبادل اطلاعات مثل امروز نبود و انتخاب رشته و محل تحصیل و محل کار از طریق تجربیات دوستان و آشنایان بود.
خدمت وظیفه عمومی را چگونه گذراندید؟
من نیروی امریه بودم؛ آموزشی و تخصصی را در ارتش گذراندم بعد به پالایشگاه ولی عصر کنگان آن زمان آمدم برای ادامه خدمت و چون بورسیه وزارت نفت بودم همان جا ادامه دادم بدون وقفه.
داشتید درباره تحصیل در دانشگاه صنعت نفت می گفتید!
بله دانشگاه صنعت نفت بهترین انتخاب من در زندگی بو بود. دوستان و رفقایی که در آن آن دانشگاه پیدا کردیم سرمایه های معنوی زندگی من شدند. از طرفی سمپاتی نسبت به نفت در وجود من و بقیه دانشجویان از همان جا شکل گرفت. امروز هم وزیر نفت و معاونین خودشان فارغ التحصیل و از خانواده دانشگاه صنعت نفت هستند، خوشبختانه قریب به اتفاق مدیران عامل هم از فارغ التحصیلان همان دانشگاه هستند.
بقیه تحصیلات چطور؟
در ابتدای دولت دوم آقای خاتمی، وزارت نفت تصمیم گرفت جمع قابل توجهی از نخبگان نفتی و غیر نفتی را برای آ های ای ادامه : ه تحصیل در دانشگاه خارج از از کشور انتخاب کند. به برای این کار آزمونی را سازمان سنجش آمد آموزش کشور برگزار کرد. البته در دوره اول که رشته مهندسی مخزن بود من علی رغم م اینکه پذیرفته شدم، نتوانستم موافقت شرکت متبوع را برای ترک خدمت اخذ کنم و به دوره های بعدی و رشته مدیریت پروژه رسیدم و تحصیلات کارشناسی ارشدم را در رشته مدیریت پروژه بر اساس قرارداد وزارت نفت با دانشگاه کلگری کانادا ادامه دادم به نظرم این طرح خیلی خوبی بود. البته آن زمان تحریم هم در این سطح نبود و یا کمتر بود. روابط با کشورهای دیگر و دانشگاه های دنیا عادی بود. دوره های مختلفی در دانشگاه های فرانسه، آمریکا، کانادا و استرالیا برخی به صورت مستقل و برخی به صورت دووال دگری با مشارکت دانشگاه صنعت نفت و برگزار شد.
و تحصیلات دکتری؟
سال ۱۳۹۷ که تقریباً از ابتدای سال تاریخ پایان مسئولیت من در پارس جنوبی منطبق بر بخشنامه وزیر نفت مشخص شده بود، کنکور دادم و درست از روز پایان مسئولیتم در کلاس البته دیگر نه در مسیر مهندسی مارکتینگ درس حاضر شدم رفتم برای مدیریت بازرگانی گرایش م و خوشبختانه کم بودن مشغله کاری کمک کرد. راحت تر به آن بپردازم.
برگردیم به پارس جنوبی چه شد که آقای زنگنه شما را انتخاب کردند؟
خب من بر خلاف اکثر مدیران منطقه ویژه از خارج از صنعت نفت نیامدم که انتخابم خیلی محل سوال باشد. قبل از آن من با یک پله پایین تر مسئولیت مشابهی در شرکت نفت و گاز پارس داشتم، آن هم دقیقاً در زمانی که سیزده فاز پارس جنوبی همزمان در حال اجرا بودند و اوج کارهای احداث پالایشگاه ها و سکوها در پارس جنوبی بود؛ به عبارتی در دریا و خشکی همه در حال فعالیت بودند. من در آن زمان مسئول فعالیت های منطقه بودم. طبیعتا در آن شرایط، مدیران شرکت ها و وزارت نفت من را می شناختند. البته وزیر گزینه های دیگری هم داشتند اما مجموعا به این نتیجه رسیده بودند. اینکه من خروجی دوره های کارشناسی ارشد با دانشگاه های خارجی در دوره قبلی وزارت خودشان بودم هم طبیعتا بی تاثیر نبود. ضمن اینکه در آن مقطع، مسئولین استان بوشهر نقشی در این معرفی نداشتند.
شما خودتان پیگیر بودید؟ می شود گفت خیرا در آن مقطع من شاید فکر می کردم گزینه مدیریت عامل شرکت های دیگری باشم؛ در آنجاهایی که دارای سابقه بودم . سختی های حضور در سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس را می داشتم. حتی به شرکت نفت پیشنهاد هم دا دادم تا اگر ممکن است من را به آنجا نفرستند و جایی دیگری باشم که نشد.
مگر چه مشکلاتی متصور بودید؟
مدیریت کردن برای نیروهای بومی در استان بوشهر خیلی سخت است؛ سخت ترینش هم در منطقه ویژه چون در استان بوشهر، وقتی مدیری غیر بومی بر سر کار است، کسی با او کاری ندارد و حتی بعضا اسمش را هم نمی دانند اما وقتی بومی باشد دائما برای همه موضوعات با ربط و بی ربط به او فشار می آورند. اگر خواسته های یومی ها را انجام بدهی نفت برایت داستان می سازد که خلاف مقررات عمل کرده ای اگر هم انجام ندهی، در استان برایت داستان می سازند که ها را انجام نداده است؛ بین دو لبه مطالبه هم استانی ها را
قیچی گیر می کنید! و شما بالاخره گیر کردید؟
چه گیر کردنی من پنج سال در این شرایط بودم دوست داشتم به استان خدمات بدهم. تبعاتش را می داشتم و البته در ادامه کاری که در شرکت نفت و گاز پارس انجام می دادم، هر جا که توانستم شرایط را برای کمک به استان چه در جذب نیروهای بومی و چه در کمک به ورزش و پروژه های اجتماعی و مهیا کردم. مدیران مجموعه نفت هم هر روز ناراحت بودند و هر روز تذکر و ابلاغیه و اطلاعیه و احضاریه می دادند. درون استان هم اگر کمکی به به یک شهر در یک موضوعی صورت می گرفت، برخی مسئولین شهری دیگر دیگر معترض می شدند. فقط باید در شرایط باشید تا متوجه عرض بنده شوید.
به نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟ نامشخص بودن وظایف و اختیارات دستگاه ها، تعریف نشدن مسئولیت اجتماعی در صنعت نفت و سلیقه ای بودن آن رو راست نبودن مسئولین دستگاه ها در بیان موارد و .. مثلا من به عنوان مدیر عامل منطقه ویژه منطبق بر دستور و روشن روسای جمهور و مصوبات سفر آنها باید برخی از پروژه ها را در استان تقویت می کردم اما در نفت می گفتند این ای جزو وظایف کود ارتخانه است و به ما ربطی ندارد. اگر خودم نقدینگی را به روش های قانونی دیگر کردم فشار می آوردند که نباید خارج و بدون جلب نظر موکد و فلان تامین می از روال عادی وزارت نفت و مساعد مقامات بالادست این اقدام را انجام دهم. این در حالی بود که قانون به مناطق ویژه اقتصادی اختیاراتی داده که به مجموعه نفت نداده است و من از آن اختیارات استفاده می کردم.
احتمالا همین ها بعدا توسط برخی مدیران عامل بعد از شما به عنوان تخلف اعلام می شد.
خب آنها بعضا خودشان بعدا به دلیل تخلفات عدیده مورد برخورد قرار گرفتند. یک مدیری نمی خواهد کار کند کار کرد مدیر قبلی را تخلف قلمداد می کند که بهانه ای برای کار نکردن داشته باشد. این دیگر درید من نیست.
بله، خصوصا در مورد جذب نیروی انسانی این را می گفتند.
دقیقاً من کتمان نمی کنم که در شرکت نفت و گاز پارس در سال ۱۳۹۰ فضا را به سمتی هدایت کردم که تقریبا همه شرکت کنندگان بومی در آزمون نفت پذیرش شدند. این بر خلاف میل وزارت نفت بود و باعث شد مدیر وقت منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران با موضوع مخالفت کند. کار به دخالت ویزر وقت نفت کشید. در جلسه ای در حضور مرحوم رستم قاسمی وزیر وقت نفت استاندار وقت بوشهر همه چهار نماینده استان در مجلس و بقیه مدیران من را زیر سوال بردند که چرا افراد بی سواد به زعم آنها را جذب کرده اید؟ من استدلالم این بود که نمی شود عده ای را در محرومیت قرار داد و سپس برای مقایسه آنها را با فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف در کفه تراز و قرار گذاشت. همین اتفاق بعدا هم در زمان حضور در منطقه ویژه تکرار شده من به شرکت ها برای جذب نیروی بومی فشار می آوردم و طبیعتا آنها شکایت من را به وزارت نفت می بردند و می گفتند فلانی نیروی غیر متخصص به ما تحمیل می کند. این در حالی بود که خودشان تقاضای برقراری پرواز مستقیم از شهرهای شان را داشتند چرا که آنقدر همشهری جذب کرده بودند که کفاف برقراری پرواز مستقیم را می داد.
در استان از فعالیت های شما قدر شناسی وجود داشت؟
باشد البته در ه راستش من برای قدر شناسی کار نکرده و نمی کنم. با خودم و خدای خودم می گفتم اگر چند کشور و در کنار آن روزی مسئولیتی و قدرتی دارم برای تامین منافع منافع مردم محروم استان حد وسع و امکان و با حفظ حرمت البته فراموش نکنیم م پارس جنوبی فرا منطقه ای است و نباید انتظار داشت منافع آن فقط برای بوشهر باشد اما اینکه بوشهر سهم ۵۰ درصدی نیروی کار پارس جنوبی را داشته باشد، هم منطقی است و هم قانون بود.
آیا به این عدد رسیده است؟
در پتروشیمی ها اینقدر در سال های قبل جذب فامیلی و همشهری داشتند که هر چقدر نیروی بومی اضافه می شد باز به آن درصد نمی رسید اما فکر می کنم در مجتمع گاز پارس جنوبی به این درصد رسید. ه اگر اجازه بدهید کمی درباره رابطه شما با موسی سوری صحبت کنیم. خصوصا اینکه به نظر می رسد سوری از جایگاه بالایی در وزارت نفت میر کاظمی برخوردار بود.
انتقال من به عسلویه در سال ۱۳۸۷ و در دوره مسئولیت دکتر سید عبد الجلیل رضوی در سازمان منطقه ویژه بود. از شرکت پالایشگاه گاز فجر جم به سازمان رفتم ابتدا به عنوان مدیر توسعه اقتصادی و جذب سرمایه وارد سازمان منطقه ویژه شدم. البته دکتر رضوی سه ماه بعد رفتند و مهندس موسی سوری آمدند. ایشان دنبال جذب مدیران نفتی و خصوصا تحصیل کرده در رشته مدیریت پروژه بود و همین باعث ماندگاری و همکاری و دوستی شد. بعد که ایشان به شرکت نفت و گاز پارس رفتند، من با دوستی که جانشین ایشان شدند، نمی توانستم کار کنم. از طرفی آقای سوری هم مجموعه بزرگی را تحویل گرفته بود و دنبال جذب مدیر بود. این شد که من در بهترین دوران شرکت نفت و گاز پارس به لحاظ حجم پروژه ها به آن شرکت ملحق شدم که تجربه بی نظیری بود.
در دوره شما تغییراتی در ساختار هیات مدیره سازمان منطقه ویژه رخ داد و آن حذف شخصیت های خارج از سازمان از جمله استاندار بوشهر از هیات مدیره و جایگزینی آنها با مدیران داخلی سازمان بود.
ماجرا چه بود؟
در واقع تصویب اساسنامه نفت در مجلس بود که الزام می کرد و الان هم همین طور است. البته در ابتدای استقرار من چون مدیران وقت وزارت نفت با استاندار وقت به شدت زاویه داشتند این اتفاق رقم خورد اما از سال دوم دیگر موضوع اختلاف نبود و باید هیات مدیره از درون شرکت انتخاب می شد. چون در اساسنامه نفت مصوب مجلس تصریح شده بود که عضو غیر موظف در هیات مدیره شرکت ها نباشد.
یکی از مباحثی که آن روزها در استان برخی نسبت به شما در رسانه ها مطرح می کردند، جذب خلاف قانون نیرو در سازمان منطقه ویژه در دوره شماست. ریشه این تخریب ها در چه بود؟
تعریف قانون روشن است؛ هر چیزی که مصوبه مجلس باشد قانون است. من هیچ جذب یا اقدامی خلاف قانون نمی کردم چون به قوانین اشراف داشتم. اما نمی شود انکار کرد که تیم حاکم در صنعت نفت در آن مقطع مخالف جذب نیروهای بومی بودند و دنبال بهانه برای محدود کردن آن بودند.
حتی برخی از منتقدین هم استانی شما را متهم به جذب نیرو با نگاه به انتخابات مجلس در حوزه انتخابیه دشتستان می کردند
این را قبلا هم گفتم کار در استان برای هر فرد بومی خیلی سخت است. اگر به جای من مدیری از دشتی هم بود همین مسایل مطرح بود و فرقی نمی کند این مدیر بومی اهل کدام نقطه استان باشد.
همیشه توقعات غیر منطقی و جایگاه های بیرون از نفت یکی از چالش های اساسی مدیر عامل سازمان منطقه ویژه بوده است به نحوی که مدیران سیاسی وقت از مدیر عامل وقت توقع همراهی سیاسی داشته اند؛ برای شما هم همین طور در حالی که تصور می شود شما مسئولیتی غیر منطقه ای داشتیه اید البته با نگاه کمک به محیط پیرامونی اگر ممکن است این را بیشتر توضیح دهید.
این که عرض کردم در استان بوشهر بومی ها به سختی میتوانند در منطقه ویژه کار کنند ناظر بر همین بود. منظورم طبیعتا مردم عادی نبودند که دسترسی کافی هم ندارند. بالاخره افرادی در سطوح سیاسی ، مثل پارلمان و ادارات دیگر ، گاه برای فرافکنی و انتقال مسئولیت و پاسخگویی خودشان مجموعه ما را مورد انتقاد قرار می دادند. من هم طبیعتاً نمی توانستم کاری کنم که از دشتستان کسی جذب نشود؛ چرا پارس جنوبی باید محدود به شهرستان خاصی یا استان باشد. من که نمی توانستم فراقانونی قانون را تفسیر به رای خودم بکنم. وقتی برای بومی تعریفی ذکر شده است بقیه تعاریف یف می می. شوند تفسیر به رای البته اعدادی که می گفتند صحیح نبود و مربوط به جذب های استانی بود. خب این عزیزان گاهی غیر منصفانه این موارد را مصاحبه می کردند که من البته به حساب تحت فشار بودن خودشان می گذاشتم و به دل نمی گرفتم. من خوشحالم که اتهام من جذب نیروی بومی بود، حداقل حتی اگر به قول غلط برخی در وزارت نفت این کار غیر قانونی هم بود به نفع استان بود. اینکه در خود استان عده ای با جذب بومی مشکل داشتند و این ی کردند نشان دهنده انگیزه را عليه.
من مطرح می های دیگر بود که اهمیتی ندارد.
به بحث جذب نیروهای بومی در صنعت نفت تاکید دارید، برای ارتقای مدیران بومی در صنایع پارس جنوبی در دوره مسئولیت شما چه اقداماتی
صورت گرفت؟
خب من خیلی ها را با اینکه دارای رتبه سازمانی کافی هم نبودند در صورتی که مشکل تاییدیه مراجع ذیصلاح را نداشتند برای تقویت و پرورش نیرو به سمت های مدیریتی گماشتم که طبیعتا این انتخاب ها در مواردی خطا هم داشت اما بالاخره همین که خطا داشت نشان می دهد من بیش از استاندارد به نیروهای بومی توجه کردم که خوشبختانه خیلی ها هنوز هم سرکار مدیریتی خود هستند. اگر چه خیلی ها ممکن بود به شخص من وفاداری نداشته باشند اما چون نیتم تقویت مدیران بومی بود این فاکتور را لحاظ نمی کردم.
قاعدتاً تجربه پنج ساله مدیریت در منطقه ویژه و قبل از آن شرکت نفت و رکت نفت و گاز کلی مثال و خاطره می تواند در حافظه شما داشته باشد. اگر ممکن است اشاراتی داشته باشید.
خب طبیعتا خاطرات خوب و بد که زیاد است چه در دوران مسئولیت و چه بعد از آن؛ اما طبیعتاً از بهترین ها یکی راه یابی تیم پارس جم به لیگ برتر بود. با همه حواشی که برخی ایجاد می کردند و با توجه به عدم همراهی مدیران بالادست این که خداوند این توفیق را داده بود تجربه شیرینی بود. البته تیمی که دقیقا در ماه اول حضور من به منطقه ویژه ملحق شد و بعد تا لیگ برتر بالا آمد سه چهار روز بعد از رفتن من از پارس جنوبی تیم یک بازی را برد و یکی از سایت های منطقه تیتر زده بود که نخسی فلانی از منطقه رفت و از این پس تیم رشد می کند (نقل به مضمون) البته متاسفانه تیم بعدا افت کرد و به لیگ های پایین ط کرد. امیدوارم دوباره به اوج برگردند. سقوط با مثلا همان هفته یعنی چهار روز بعد از خاتمه مسئولیت من یکی از علما هم سخنرانی کرده بود و از تلاش های بی نظیر مدیر عامل جدید در استخدام نیروهای بومی تقدیر کرده بود. نمی دانم در آن چهار روز که دو روزش هم مدیر عامل جدید در منطقه نیامده و مستقر نشده بودند چه اتفاق مهمی رخ داد خ داده بودا می خواهم عرض کنم که در چنین فضایی و در چنین محیط سیاسی شما باید کار کنید.
یکی از نمایندگان فعلی استان هم در جلسه ای گفته بود فلانی به خارج از کشور رفته و به انگلیس پناهنده شده او در برخی گروه ها انعکاس
داشت. شما تکذیبی نکردید؟
قاعدتا علما خودشان بر حلال و حرام بودن تهمت و دروغ واقفند و من نظری ندارم البته من خوشحال بودم که ناخواسته برای من استراحت در کشوری خوش و آب و هوا را مرواه زده بودند. اما واقعیت این بود که من در آلودگی تهران تنفس می کردم و تنفس می کنم و خاک وطن را به هر شکلش به هر چیزی ترجیح می دهم
آقای دکتر الان در صنعت نفت به چه فعالیتی مشغول هستید؟
همانطور که می دانید یکی از نقاط قوت شرکت ملی گاز ایران گازرسانی به اکثر قریب و حتی روستاهای کشور است ضریب نفوذ حدود ۹۷ درصدی برای شهرها و تقريبا ۸۲ درصدی برای روستاها این اعداد در سطح دنیا بی رقیبند. از نیمه ی دیگر د ایوان که نگاه به اتفاق شهرها و کنیم معنی آن این است که ظرفیت عظیمی که به دلیل اجرای این حجم از پروژه ها در حوزه مهندسین مشاور و سازندگان و پیمانکاران در نیم قرن شکل گرفته ممکن است دیگر در در داخل کاری برای انجام دادن نداشته باشد. نکته جالب ماجرا این است که حدود ۹۷ درصد کالاها هم ساخت داخل شده که حتی تجهیزات پیشرفته صنعت گاز را هم در بر می گیرد. به همین دلیل در این دوره از مدیریت گاز، تصمیم گرفته شده که این ظرفیت ها به نحوی در بیرون از مرزها به کار گرفته شوند. می دانید که استاد بالادستی کشور هم صادرات فنی مهندسی را اولویت داشته و به عنوان جایگزینی برای خام فروشی همواره مورد تاکید بوده و هست. توفیقی پیش آمده که من هم در این حوزه تلاش می کنم اهداف مدیریت ارشد شرکت ما ملی گاز ایران و شرکت ما مهندسی و در توسعه کار را پیگیری کنم.
در کلام پایانی آینده پارس جنوبی را چگونه می بینید؟
مطرح کشور شکل ممکن تا هر مهم ترین اولویت پارس جنوبی قطعاً و حتماً فشار افزایی است. امیدوارم همه افراد در همه این اولویت را درک کنند و به تامین اعتبار کنند تا این اتفاق بیفتد و تولید در پارس جنوبی محفوظ بماند. در غیر اینصورت صورت مساله از اساس پاک می شود و دیگر فعالیت پالایشگاه ها و پتروشیمی ها بلا موضوع می شوند که بخواهیم در مورد مسئولیت های اجتماعی صحبت کنیم
از فرصتی که برای این گفتگو در اختیار ماهنامه انرژی جنوب قرار دادید، سپاسگزاریم. من هم از جنابعالی متشکرم و آرزوی بالندگی و سعادت و بهروزی برای کشور بزرگ مان و استان عزیزمان دارم.
پایان