آینه جم:سمیه نبی: روزهای سرد زمستان سپری میشد، اهالی شهر دنبال برنامههای شب عید بودند. اما در همین نزدیکیها مَردی از تبار حیدر دغدغه دیگری داشت. او میخواست در شب عید لبخند را به یک کودک هدیه کند چرا که میدانست «الخلق عیال الله». این مرد حتی میداند برای لبخند یک کودک باید بهای سنگینی بدهد، از سختیهای جسمی گرفته تا شنیدن کنایههای مردم.
برای اهدای کلیه ابتدا از همسرم اجازه گرفتم
ادامه مطلب: برای اهدای کلیه ابتدا از همسرم اجازه گرفتم اضافه کردن دیدگاه جدید